کد سایت
ar22411
کد بایگانی
64820
نمایه
عدم دلالت آیه «لیس الذکر کالانثی» بر برتری جنس زن بر مرد
خلاصه پرسش
آیه «لیس الذکر کالانثی» به معنای«پسر و دختر یکی نیستند» برتری کدام یک از این دو جنس را بر دیگری میرساند؟
پرسش
آیا جنس مؤنث بر مذکر اولویت دارد؟ زیرا در دلیل این اولویت در فیس بوک گفتهاند که خداوند در قرآن میفرماید: «لیس الذکر کالانثی»؛ چرا که بر حسب قواعد لغت عربی این موضوع با این گونه تشبیه فهمیده میشود.
پاسخ اجمالی
از آیه 36 سوره آل عمران: «فَلَمَّا وَضَعَتهْا قَالَتْ رَبِّ إِنىِّ وَضَعْتهُا أُنثىَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کاَلْأُنثىَ»، نه برتری مردان بر زنان فهمیده میشود و نه عکس آن. تنها چیزی که از این آیه برداشت میشود، این است که مادر مریم میپنداشت که دختران نمیتوانند کارآمدی پسران را برای فعالیت در معبد داشته باشند و تنها از این جهت پسران بر دختران برتری دارند و این با توجه به عرفی بود که در آن زمان وجود داشت که بر اساس آن، خدمت در معبد را برای دختران به دلیل محدودیتهایی جایز نمیدانستند.
در ارتباط با این موضوع، گروهی از مفسران برآنند که «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن حنه مادر مریم میباشد که در مقام شرمندگی و اعتذار به پروردگار عرض کرد من نذر کردم فرزندم را خادم معبد قرار دهم ولی فرزندم دختر شد و فرزند پسر مانند فرزند دختر در محدودیت و معذوریت از خدمت در کنیسه و معبد نبوده و نیست، اما چون این فرزند دختر است دارای محدودیت از خدمت در معبد است. بنابراین مراد حنه این بود که خدایا آن صلاحیّت خدمت معبد که در مرد وجود دارد در زن وجود ندارد و مرد مانند زن در محدودیت نیست.[1]
برخی دیگر گفتهاند: «وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن مادر مریم نیست، بلکه کلام پروردگار است که به صورت جمله معترضه آورده شد و به مادر مریم فرموده آن فرزند پسری که تو انتظارش را داشتی در فضیلت و...، مانند این دختری که زاییدی نیست، بلکه این دختر از آن پسر مورد انتظارت برتر و بالاتر است؛ زیرا اگر فرزندش پسر میشد، امیدش آن طور که باید محقق نمیشد، و ممکن نبود نتایجى که در دختر شدن فرزندش هست، در پسر شدن آن به دست آید؛ براى اینکه نهایت نتیجهاى که ممکن بود از پسر بودن فرزندش به دست آید، این بود که یا فرزند پسری بود که در نهایت خادم معبد میشد یا فرزندى، مانند عیسى از او متولد میشد، که پیامبرى باشد شفا دهنده کور مادر زاد، و بیمار برصى و زنده کننده مردگان. اما در دختر بودن حملش نتیجهاى دیگر نیز عاید میشود و آن این است که «کلمة اللَّه» تمام میشود، و پسرى بدون پدر میزاید، و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیت و معجزهاى براى اهل عالم میشوند.[2]
به هر حال، چه عبارت «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن پروردگار متعال باشد یا سخن مادر حضرت مریم، دلالت بر افضلیت و برتری جنس زن بر مرد یا برتری جنس مرد بر زن ندارد؛ زیرا بنابر نظر بیشتر مفسران، «ال» در «الذکر» و «الانثی» عهد ذکری و یا ذهنی است، نه «ال» جنس.[3] و معنایش آن است که آن فرزند پسری که معهود و مورد انتظار تو بود یا همان پسرى که در آیه قبل گفته شد و مادر مریم در انتظارش بود، در فضیلت مانند این دختری که به دنیا آوردی نیست و این دختر خاص، بر آن پسر برتری دارد، نه اینکه جنس زنان بر مردان برتری داشته باشند. و یا اینکه آن پسری که مورد انتظار مادر مریم بوده در برخی از موارد مانند خدمت در معبد بر این دختر خاصی که به دنیا آمده برتری دارد نه در تمام جوانب و جنسیت بر او برتری داشته باشد.[4] حتی بنابر نظر کسانیکه «ال» در «الذکر و الانثی» را جنس نیز گرفتهاند معنایش این است که دختر و پسر، در آن عصر و زمان، براى هدفى(خدمت در معبد) که مادر مریم نذر کرده بود، یکسان نبودند، بلکه پسران بر دختران برتری داشتند.[5]
بنابر این، عبارت «لَیْسَ الذَّکَرُ کاَلْأُنثىَ» دلالتی بر افضلیت و برتری جنس مرد بر زن یا زن بر مرد در تمام جهات و زمانها نداشته و ندارد.
در ارتباط با این موضوع، گروهی از مفسران برآنند که «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن حنه مادر مریم میباشد که در مقام شرمندگی و اعتذار به پروردگار عرض کرد من نذر کردم فرزندم را خادم معبد قرار دهم ولی فرزندم دختر شد و فرزند پسر مانند فرزند دختر در محدودیت و معذوریت از خدمت در کنیسه و معبد نبوده و نیست، اما چون این فرزند دختر است دارای محدودیت از خدمت در معبد است. بنابراین مراد حنه این بود که خدایا آن صلاحیّت خدمت معبد که در مرد وجود دارد در زن وجود ندارد و مرد مانند زن در محدودیت نیست.[1]
برخی دیگر گفتهاند: «وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن مادر مریم نیست، بلکه کلام پروردگار است که به صورت جمله معترضه آورده شد و به مادر مریم فرموده آن فرزند پسری که تو انتظارش را داشتی در فضیلت و...، مانند این دختری که زاییدی نیست، بلکه این دختر از آن پسر مورد انتظارت برتر و بالاتر است؛ زیرا اگر فرزندش پسر میشد، امیدش آن طور که باید محقق نمیشد، و ممکن نبود نتایجى که در دختر شدن فرزندش هست، در پسر شدن آن به دست آید؛ براى اینکه نهایت نتیجهاى که ممکن بود از پسر بودن فرزندش به دست آید، این بود که یا فرزند پسری بود که در نهایت خادم معبد میشد یا فرزندى، مانند عیسى از او متولد میشد، که پیامبرى باشد شفا دهنده کور مادر زاد، و بیمار برصى و زنده کننده مردگان. اما در دختر بودن حملش نتیجهاى دیگر نیز عاید میشود و آن این است که «کلمة اللَّه» تمام میشود، و پسرى بدون پدر میزاید، و در نتیجه هم خودش و هم فرزندش آیت و معجزهاى براى اهل عالم میشوند.[2]
به هر حال، چه عبارت «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى» سخن پروردگار متعال باشد یا سخن مادر حضرت مریم، دلالت بر افضلیت و برتری جنس زن بر مرد یا برتری جنس مرد بر زن ندارد؛ زیرا بنابر نظر بیشتر مفسران، «ال» در «الذکر» و «الانثی» عهد ذکری و یا ذهنی است، نه «ال» جنس.[3] و معنایش آن است که آن فرزند پسری که معهود و مورد انتظار تو بود یا همان پسرى که در آیه قبل گفته شد و مادر مریم در انتظارش بود، در فضیلت مانند این دختری که به دنیا آوردی نیست و این دختر خاص، بر آن پسر برتری دارد، نه اینکه جنس زنان بر مردان برتری داشته باشند. و یا اینکه آن پسری که مورد انتظار مادر مریم بوده در برخی از موارد مانند خدمت در معبد بر این دختر خاصی که به دنیا آمده برتری دارد نه در تمام جوانب و جنسیت بر او برتری داشته باشد.[4] حتی بنابر نظر کسانیکه «ال» در «الذکر و الانثی» را جنس نیز گرفتهاند معنایش این است که دختر و پسر، در آن عصر و زمان، براى هدفى(خدمت در معبد) که مادر مریم نذر کرده بود، یکسان نبودند، بلکه پسران بر دختران برتری داشتند.[5]
بنابر این، عبارت «لَیْسَ الذَّکَرُ کاَلْأُنثىَ» دلالتی بر افضلیت و برتری جنس مرد بر زن یا زن بر مرد در تمام جهات و زمانها نداشته و ندارد.
[1]. طوسى محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، محقق، قصیر عاملى، احمد، ج 2، ص 44، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 737، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372 ش.
[2]. ر. ک: طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 172، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین، تفسیر اثنا عشرى، ج 2، ص 80، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش؛ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 89، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1412ق.
[4]. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: درگاهی، حسین، ج 3، ص 80، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[5]. همان.