کد سایت
az21739
کد بایگانی
34055
نمایه
تشبه به کفار و فرهنگ غربی
طبقه بندی موضوعی
دیگر موارد
خلاصه پرسش
حد و مرز مدگرایی و نوگرایی تا کجاست؟ آیا هنوز هم مسئله تشبه به کفار در جوامع مسلمان امروزی مطرح است؟
پرسش
در احادیث موجود است و اعلان میشود که خودتان را به کفار تشبیه نکنید. ولی امروزه اکثر و اغلب مسلمانان مثل کفار میپوشند، سبک زندگیشان کاملاً یکی است؟ آیا این نوع سبک زندگی ما را به گناه دچار میکند؟ به جای پوششهای اسلامی لباسهای آمادهشده الآن بیشتر مورد توجه و استفاده است. در یک کلام این حدیث در این زمان اهمیت و جایگاه خود را از دست داده یا نه؟
پاسخ اجمالی
سخن ما در مواردی است که فرد مسلمان در عقاید خود به اسلام پایبند است و تنها قصد میکند که در برخی رفتارهای خود مانند پوشش و آداب زندگی همرنگ با کفار شود و یا گاهی اصلاً قصد همرنگی را هم ندارد ولی رفتاری را در پیش میگیرد که یادآور سنت و رفتار غیر مسلمانان است. میتوان گفت که تشبه به کفار و همرنگی با آنان حتی اگر بدون قصد پذیرش عقاید آنان هم باشد، باز مورد پذیرش آیات و روایات نیست.
البته نباید این توهم پیش آید که اسلام با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالف است؛ بلکه اگر مُدگرایی و نوگرایی افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمی و رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد. اینکه لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی ندارد. اما مهم این است قبلهنمای این مُدگرایی به سمت غرب؛ یعنی فرهنگی که سلطهطلبی را در دستور کار ترویج فرهنگ خود قرار داده است نباشد.
البته نباید این توهم پیش آید که اسلام با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالف است؛ بلکه اگر مُدگرایی و نوگرایی افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمی و رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد. اینکه لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی ندارد. اما مهم این است قبلهنمای این مُدگرایی به سمت غرب؛ یعنی فرهنگی که سلطهطلبی را در دستور کار ترویج فرهنگ خود قرار داده است نباشد.
پاسخ تفصیلی
تشبه به کفار از جهات مختلفی قابل تأمل است.[1] اگر تشبه به کفار به عنوان پیروی از عقاید باطل آنان و پذیرش مسلک آنان در عبودیت الهی باشد، به منزله خروج از هیئت مسلمانی قلمداد شده و از موارد ارتداد به شمار میرود و بحثی در آن نیست. اما گاهی فرد مسلمان چنین قصدی ندارد و در عقاید خود به اسلام پایبند است و تنها قصد میکند که در برخی رفتارهای خود مانند پوشش و آداب زندگی همرنگ با کفار شود و یا گاهی اصلاً قصد همرنگی را هم ندارد ولی رفتاری را در پیش میگیرد که یادآور سنت و رفتار غیر مسلمانان است؛ مانند جشن ولنتاین و عید کریسمس. بحث تشبه به کفار در این دو مورد اخیر است.
میتوان گفت که تشبه به کفار و همرنگی با آنان حتی اگر بدون قصد پذیرش عقاید آنان هم باشد، باز مورد پذیرش آیات و روایات نیست؛ زیرا این کار یکی از مصادیق پیروی از باطل است و آیات و روایاتی از جمله آیات زیر، بر نهی از آن دلالت دارند: «[ای پیامبر!] و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض آنچه که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند»[2] و یا «اگر از هوسهاى ایشان پیروى کنى، در آن صورت جدّا از ستمکاران خواهى بود»،[3] تا آنجا که پیامبر را دستور میدهد که چنین برائتی را نیز به روشنی ابراز نماید و اعلام دارد که از هوسهای آنان پیروی نمیکند: «بگو من از هوسهاى شما پیروى نمیکنم، و گر نه گمراه شوم و از راهیافتگان نباشم».[4]
و یا در جایی که یهود قصد اختلاف و تفرقهافکنی در بین مسلمانان را دارد، قرآن آنها را آگاه میکند که پیروی از یهود در نهایت بازگشت از ایمان به کفر را منجر خواهد ساخت: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از فرقهاى از اهل کتاب فرمان برید، شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمیگردانند».[5]
چنانچه در آیهای دیگر که بازگوکننده حوادث پس از جنگ احد است، چنین به نظر میرسد که بعد از پایان جنگ احد دشمنان اسلام با یک سلسله تبلیغات مسمومکننده در لباس نصیحت و دلسوزى تخم تفرقه در میان مسلمانان میپاشیدند و با استفاده از وضع نامساعد روانى عدهاى از مسلمانان تلاش میکردند که آنها را نسبت به اسلام بدبین کنند، شاید یهود و مسیحیان نیز در این قسمت با منافقان همکارى داشتند، همان طور که در میدان احد نیز با دامن زدن به شایعه بیاساس کشته شدن پیغمبر(ص) براى تضعیف روحیه مسلمانان کوشش میکردند. آیه 149 آل عمران به مسلمانان اخطار میکند و از پیروى آنها بر حذر میدارد و میگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از کسانى که کافر شدهاند اطاعت کنید، شما را به گذشتههایتان بازمیگردانند و سرانجام، زیانکار خواهید شد».
پس با توجه به تبلیغات کافران مستکبر برای ترویج فرهنگ خویش و تفرقه در بین مسلمانان و چند رنگ نمودن آنها، تشبه به کفار در اموری که از ویژگیها و شعارهای آنان است، اطاعت از آنان بوده و زمینه کشاندن مؤمنان به کفر را ایجاد میکند، در نتیجه طبق ظاهر آیات شریفه، پیروی از آنها به شدت مورد نهی خواهد بود.[6]
تشبه به کفار در روایات
روایات بسیاری در نهی از تبعیت و تشبیه به کفار در زمینه پوشش و آرایش و پیروی از روش و آداب آنان در زندگی وارد شده است که از برخی مصادیق آن میتوان استنباط حرمت نمود و از برخی دیگر برداشت کراهت میگردد که نیازمند به بحثهای فقهی دقیقی است که در صدد آن نیستیم، ولی با اشاره به این روایات میتوان نظر کلی شارع مقدس را در مورد تشبه به کفار بهدست آورد.
1. از جمله احادیث عامی که در این موضوع وارد شده است، حدیث معتبری از شیخ صدوق است که دلالت روشنی بر نهی از پیروی کفار در آداب و رسوم زندگی آنان دارد. در این حدیث امام رضا(ع) پس از نقل میخوارگی یزید بن معاویه در برابر سر مبارک امام حسین(ع) میفرماید: «پس هرکس از شیعیان و پیروان مکتب ما است باید از آشامیدن فقاع (آبجو) بپرهیزد، زیرا آن از نوشیدنیهای ساخته دشمن ما است و اگر کسى از آن نپرهیزد از پیروان مکتب ما نخواهد بود، چرا که پدرم از پدرش از پدرانش از امیر مؤمنان(ع) براى من حدیث کرد که رسول خدا(ص) فرمود: «لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»؛[7] لباس دشمنان مرا به تن نکنید و طعام دشمنان مرا نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا که در این صورت جزو دشمنان من محسوب میشوید، چنانکه آنان دشمنان من هستند.
نهی در عبارت «لاتسلکوا مسالک اعدائی» شامل آداب و رسومی میشود که از ویژگیها و شعارهای کفار است؛ در صورتی که شخص آن را زی خود قرار دهد به گونهای که در عرف، طی کننده طریق آنها شمرده شود، ظهور در حرمت دارد.
2. اسماعیل بن مسلم از امام صادق(ع) نقل میکند: «خداوند عزّ و جلّ به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد، به مؤمنان بگو که لباس دشمنان مرا نپوشند و طعام دشمنان مرا نخورند و راههای دشمنان مرا نپیمایند که در غیر این صورت از زمره دشمنان من محسوب میشوند».[8]
ابن خلدون در مقدمه تاریخش، در فصل سوم، در اینکه ملت مغلوب همواره ولع تقلید از شعایر، طرز لباس، نحوه سخن گفتن و آداب و رسوم ملت غالب را دارد، مینویسد:
«به هر سرزمینی که بنگری درخواهی یافت که چگونه بر اکثر مردم آن سرزمین، طرز پوشش نگهبانان و سپاهیان سلطان، چیره شده است؛ زیرا سلطان و سپاهیانش، بر آنها غالب و چیره هستند. حتی اگر ملتی در همسایگی ملت دیگر بوده و یک نوع غلبه و تسلط بر آن داشته باشد، ملت مغلوب تا حد زیادی در زمینههای فوق الذکر به ملت غالب تشبه و اقتدا دارد. همچنانکه در عصر ما، در اندلس و رابطه آن با اقوام جلالقه ، وضع به همین منوال است؛ زیرا مشاهده میشود که مسلمانان اندلس در طرز لباس، وسایل آرایش و زینت و بسیاری از عادات و رسوم به آنها تشبه میجویند وقتی در ترسیم تصاویر بر روی دیوارها و کارخانهها و منازل خود از آنان تقلید میکنند. به طوری که اگر بیننده با کنجکاوی و دیده حکمت بنگرد، در مییابد که این وضعیت،از نشانههای استیلاء و غلبه آنان بر اندلس است. و الامر لله»[9].
محقق شعرانی پس از نقل این عبارت ابن خلدون میگوید: «چقدر وضعیت اندلس در عصر ابن خلدون شبیه وضعیت کنونی سایر کشورهای اسلامی در عصر ما است. فرنگی مآبان بیدین در کشورهای اسلامی عوامل استیلا و سیطره مسیحیان بر مسلمانان شدهاند. اینها کسانی هستند که غالباً ضعیف العقل و ضعیف النفس میباشند و به سرعت تحت تأثیر طرز زندگی ملت غالب قرار میگیرند و به آسانی خواستههای آنان را میپذیرند و مسیحیان آنان را برای فاسد کردن منطقه به استخدام گرفتهاند. خداوند [همه را] از شر آنها حفظ کند».[10] چه رسد به زمان حال که جشنهای کریسمس و ولنتاین که ماهیتی غیر دینی نیز دارند در فرهنگ غنی اسلامی رشد کرده اند!
عدم مخالفت اسلام با زیبا گرایی و نوگرایی
البته نباید این توهم پیش آید که اسلام کلاً با مد و زیبایی مخالف است؛ بلکه همواره بر داشتن لباسی ملی که با مختصات فرهنگی و اعتقادی مردمان ایران نیز مطابقت داشته باشد نیز تاکید شده است. دیدگاه رهبر معظم انقلاب در این زمینه چنین است:
«…البته من با کت و شلوار مخالف نیستم؛ خود من هم گاهی اوقات در ارتفاعات یا جاهای دیگر ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ ایرادی هم ندارد، اما بالأخره این لباس ملی ما نیست».[11]
«اما میبایست حد و مرز این مدگرایی و زیبا گرایی به خوبی مشخص شود. یک امر طبیعی و قهری است که جوان گرایش به زیبایی و مُد داشته باشد؛ در اسلام هم منع نشده است. بلکه آن چیزی که منع شده، فتنه و فساد است. اگر این حس گرایش به نو گرایی به صورت افراطی و به شکل مُدپرستی درآید، این به فساد خواهد انجامید. در حقیقت اگر این مقوله زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها، مشغله اصلی زندگی شود، انحراف و انحطاط است؛ اما رسیدن به سر و وضع و لباس، بدون اینکه در آن خودنمایی و تبرج باشد، عیبی ندارد.[12]
البته این حرف اشتباه نشود که اسلام با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالف است؛ بلکه اگر مُدگرایی و نوگرایی افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمی و رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد. اینکه لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی ندارد. اما نکته اصلی این است قبلهنمای این مُدگرایی به سمت اروپا نباشد؛ این بد است. اگر طراحان لباس در اروپا و آمریکا در مجلاتی که مُدها را مطرح میکنند، فلان لباس را برای مردان یا زنانِ خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا، آنرا تقلید کنیم؟ بی تردید این تقلید اشتباه است. باید خودمان طراحی کنیم و خودمان بسازیم.[13]
روایات مصداقی
غیر از روایت کلی و عامی که گذشت، روایات بسیاری به شکل خاص و مصداقی به نهی از تشبه به کفار پرداختهاند که به برخی از آنان اشاره مختصری خواهیم داشت:
1. روایاتی که در منع تکفیر (گذاردن یکی از دو دست بر روی دیگری به نشانه خضوع) وارد شده است؛ امام باقر(ع) فرمود: «تکفیر مکن که این کار را مجوس انجام میدهند».[14]
2. روایاتی که در مورد تغییر موهای سپید وارد شده است؛ رسول خدا(ص) فرمود: «موهای سپید را تغییر دهید(خضاب کنید) و خود را شبیه یهود و نصاری نگردانید».[15]
از حضرت علی(ع) درباره این کلام پیامبر(ص) پرسیدند، امام(ع) در پاسخ فرمود: «این سخن را پیامبر(ص) زمانی فرمود که پیروان اسلام کم بودند، اما امروز که اسلام توسعه یافته و مستقر و استوار شده است هرکسی آنچه را مختار است، انجام دهد».[16]
3. روایاتی که درباره بلند نگذاردن ریش وارد شده است؛ پیامبر(ص) فرمود: «شاربها را کوتاه کنید و ریشها را پُرپشت بگذارید و خود را شبیه به مجوس مکنید!».[17]
5. روایاتی که در مورد کراهت ائتزار و توشح وارد شده است.[18] امام صادق(ع) میفرماید: «سزاوار نیست در حال نماز، دور پیراهن با جامهای توشح کنی. همچنین سزاوار نیست که در وقت نماز روی پیراهن با جامهای ائتزار کنی؛ چرا که این نوع لباس پوشیدن طرز لباس پوشیدن جاهلیت است».[19] چنانچه روشن است اگرچه زمان جاهلیت به پایان رسیده است، ولی از آنجا که یادآور آداب و سنن آن زمان است، مورد مذمت امام(ع) واقع شده است.
6. روایاتی که در مورد غذا خوردن در نزد صاحبان عزا وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: «غذا خوردن نزد صاحبان عزا از اعمال جاهلیت است و سنت پیامبر فرستادن غذا برای آنها است. همچنانکه پیامبر اکرم(ص) به هنگام رسیدن خبر وفات شهادت جعفر بن ابی طالب(ع)، به همین کار امر کرد».[20] چقدر زیبا است این رهنمود دینی که اگر در جامعه امروز رعایت شود، درصد بسیاری از هزینههای مالی و تشویش خاطر صاحبان عزا را میکاهد.
8. روایاتی که در مورد تصلیب (یعنی کشیدن نقش صلیب بر جامعه یا هر چیز دیگر) در منابع اهل سنت وارد شده است. از عایشه نقل شده است: «هرگاه پیامبر نقش صلیب را در لباسی میدید، آنرا میبرید».[21]
نکتهای در مورد فرهنگ غربی
«فرهنگ غرب (فرهنگ اروپاییها) عیبى دارد که فرهنگهای دیگر، تا آنجایى که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن "سلطهطلبى" است. این، قطعاً دلایل انسانى و جغرافیایى و تاریخىاى دارد. از اوّلى که اینها در دنیا به یک برترىِ علمى دست یافتند، سعى کردند همراه با سلطه سیاسى و اقتصادى خودشان -که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است ... شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهاى خودتان، ترجیح میدهید به اینکه چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخورى! وقتى کارى زورکى و تحمیلى شد؛ وقتى از موضع قدرت انجام گرفت و وقتى متکبرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتى آنرا پس میزند؛ باید هم بزند.
مثلاً کراوات یک پدیدهى غربى است. غربیها این را میخواهند، دوست میدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کردهاید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب میشوید! چرا؟! این فرهنگ شما است؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کراوات بزنید و الاّ در فلان مجلس رسمى راه ندارید و یک آدم بیادب و غیر منضبط و بینزاکت تلقّى میشوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربى است. زن غربى، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسئلهی زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگى دارند - خوب یا بد، بحثى سرِ آن نداریم - اما سعى دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربى، این بد است».[22]
بر پای خود بایستید!
وقتی خداوند صفات پیامبر و یاران و مؤمنان ایشان را در تورات و انجیل به تصویر میکشد، شاخصه مؤمنان را در تورات آنچنان وصف مینماید که آنان بر پای خود ایستادهاند، تا جایی که از خودکفایی آنان دشمن به خشم میآید: «محمّد پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود میبینى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخّصه] آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است. این صفت ایشان است در تورات؛ و مَثَلِ آنها در انجیل چون کشتهاى است که جوانه خود برآورد و آنرا مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد».[23]
در حقیقت یکی از ثمرات مبارزه با مدگرایی مخصوصاً آنجا که قبله این مدگرایی اروپا و فرهنگ غربی هم باشد، مسئله خودکفایی و اهمیت ویژه آن خواهد بود، تا آنجا که دشمن را نیز به خشم درمیآورد.
تأسف برانگیز خواهد که چهره مسلمانان در انجیل این چنین مستقل و خودکفا ترسیم شود ولی جامعه اسلامی در پوشش و برخی آداب خود از فرهنگ غربی تقلید کند.
همانطور که روشن شد اینکه مسلمانی با داشتن چنین غنای فرهنگی در پیشینه تاریخی خود و داشتن فرهنگی برگرفته از دین مبین اسلام، اگر قصد کند که خود را همرنگ با بیگانگان و غیر مسلمانان نماید و مدپرستی و نوگرایی را دغدغه اصلی خود قرار دهد، از نظر آیات و روایات مورد مذمت است؛ حتی در برخی مصادیق، به علت هنجارشکنی که در سطح جامعه دارد و یادآور فرهنگ الحادی آنان است موجب حرمت نیز خواهد بود.
اما نکته اساسی این است که در این بین نیز نباید افراط و تفریطی صورت گیرد و هر نوع پوششی را متهم به غربگرایی نماییم. به طور مثال امروزه کت و شلوار دیگر یادآور پوشش کفار نیست؛ بلکه در فرهنگ خودمان نیز پوششی پذیرفته شده است. از اینرو، تشخیص اینکه همرنگی با کفار به چه میزان در فرهنگ مسلمانان هنجارشکنی دارد و یادآور فرهنگ و آداب و رسوم کفار است، تشخیص موضوعی است که باید با نظری اجتهادی و با در نظر گرفتن عرف جامعه و رعایت همه جوانب بیان گردد.
میتوان گفت که تشبه به کفار و همرنگی با آنان حتی اگر بدون قصد پذیرش عقاید آنان هم باشد، باز مورد پذیرش آیات و روایات نیست؛ زیرا این کار یکی از مصادیق پیروی از باطل است و آیات و روایاتی از جمله آیات زیر، بر نهی از آن دلالت دارند: «[ای پیامبر!] و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض آنچه که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند»[2] و یا «اگر از هوسهاى ایشان پیروى کنى، در آن صورت جدّا از ستمکاران خواهى بود»،[3] تا آنجا که پیامبر را دستور میدهد که چنین برائتی را نیز به روشنی ابراز نماید و اعلام دارد که از هوسهای آنان پیروی نمیکند: «بگو من از هوسهاى شما پیروى نمیکنم، و گر نه گمراه شوم و از راهیافتگان نباشم».[4]
و یا در جایی که یهود قصد اختلاف و تفرقهافکنی در بین مسلمانان را دارد، قرآن آنها را آگاه میکند که پیروی از یهود در نهایت بازگشت از ایمان به کفر را منجر خواهد ساخت: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از فرقهاى از اهل کتاب فرمان برید، شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمیگردانند».[5]
چنانچه در آیهای دیگر که بازگوکننده حوادث پس از جنگ احد است، چنین به نظر میرسد که بعد از پایان جنگ احد دشمنان اسلام با یک سلسله تبلیغات مسمومکننده در لباس نصیحت و دلسوزى تخم تفرقه در میان مسلمانان میپاشیدند و با استفاده از وضع نامساعد روانى عدهاى از مسلمانان تلاش میکردند که آنها را نسبت به اسلام بدبین کنند، شاید یهود و مسیحیان نیز در این قسمت با منافقان همکارى داشتند، همان طور که در میدان احد نیز با دامن زدن به شایعه بیاساس کشته شدن پیغمبر(ص) براى تضعیف روحیه مسلمانان کوشش میکردند. آیه 149 آل عمران به مسلمانان اخطار میکند و از پیروى آنها بر حذر میدارد و میگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از کسانى که کافر شدهاند اطاعت کنید، شما را به گذشتههایتان بازمیگردانند و سرانجام، زیانکار خواهید شد».
پس با توجه به تبلیغات کافران مستکبر برای ترویج فرهنگ خویش و تفرقه در بین مسلمانان و چند رنگ نمودن آنها، تشبه به کفار در اموری که از ویژگیها و شعارهای آنان است، اطاعت از آنان بوده و زمینه کشاندن مؤمنان به کفر را ایجاد میکند، در نتیجه طبق ظاهر آیات شریفه، پیروی از آنها به شدت مورد نهی خواهد بود.[6]
تشبه به کفار در روایات
روایات بسیاری در نهی از تبعیت و تشبیه به کفار در زمینه پوشش و آرایش و پیروی از روش و آداب آنان در زندگی وارد شده است که از برخی مصادیق آن میتوان استنباط حرمت نمود و از برخی دیگر برداشت کراهت میگردد که نیازمند به بحثهای فقهی دقیقی است که در صدد آن نیستیم، ولی با اشاره به این روایات میتوان نظر کلی شارع مقدس را در مورد تشبه به کفار بهدست آورد.
1. از جمله احادیث عامی که در این موضوع وارد شده است، حدیث معتبری از شیخ صدوق است که دلالت روشنی بر نهی از پیروی کفار در آداب و رسوم زندگی آنان دارد. در این حدیث امام رضا(ع) پس از نقل میخوارگی یزید بن معاویه در برابر سر مبارک امام حسین(ع) میفرماید: «پس هرکس از شیعیان و پیروان مکتب ما است باید از آشامیدن فقاع (آبجو) بپرهیزد، زیرا آن از نوشیدنیهای ساخته دشمن ما است و اگر کسى از آن نپرهیزد از پیروان مکتب ما نخواهد بود، چرا که پدرم از پدرش از پدرانش از امیر مؤمنان(ع) براى من حدیث کرد که رسول خدا(ص) فرمود: «لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»؛[7] لباس دشمنان مرا به تن نکنید و طعام دشمنان مرا نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا که در این صورت جزو دشمنان من محسوب میشوید، چنانکه آنان دشمنان من هستند.
نهی در عبارت «لاتسلکوا مسالک اعدائی» شامل آداب و رسومی میشود که از ویژگیها و شعارهای کفار است؛ در صورتی که شخص آن را زی خود قرار دهد به گونهای که در عرف، طی کننده طریق آنها شمرده شود، ظهور در حرمت دارد.
2. اسماعیل بن مسلم از امام صادق(ع) نقل میکند: «خداوند عزّ و جلّ به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد، به مؤمنان بگو که لباس دشمنان مرا نپوشند و طعام دشمنان مرا نخورند و راههای دشمنان مرا نپیمایند که در غیر این صورت از زمره دشمنان من محسوب میشوند».[8]
ابن خلدون در مقدمه تاریخش، در فصل سوم، در اینکه ملت مغلوب همواره ولع تقلید از شعایر، طرز لباس، نحوه سخن گفتن و آداب و رسوم ملت غالب را دارد، مینویسد:
«به هر سرزمینی که بنگری درخواهی یافت که چگونه بر اکثر مردم آن سرزمین، طرز پوشش نگهبانان و سپاهیان سلطان، چیره شده است؛ زیرا سلطان و سپاهیانش، بر آنها غالب و چیره هستند. حتی اگر ملتی در همسایگی ملت دیگر بوده و یک نوع غلبه و تسلط بر آن داشته باشد، ملت مغلوب تا حد زیادی در زمینههای فوق الذکر به ملت غالب تشبه و اقتدا دارد. همچنانکه در عصر ما، در اندلس و رابطه آن با اقوام جلالقه ، وضع به همین منوال است؛ زیرا مشاهده میشود که مسلمانان اندلس در طرز لباس، وسایل آرایش و زینت و بسیاری از عادات و رسوم به آنها تشبه میجویند وقتی در ترسیم تصاویر بر روی دیوارها و کارخانهها و منازل خود از آنان تقلید میکنند. به طوری که اگر بیننده با کنجکاوی و دیده حکمت بنگرد، در مییابد که این وضعیت،از نشانههای استیلاء و غلبه آنان بر اندلس است. و الامر لله»[9].
محقق شعرانی پس از نقل این عبارت ابن خلدون میگوید: «چقدر وضعیت اندلس در عصر ابن خلدون شبیه وضعیت کنونی سایر کشورهای اسلامی در عصر ما است. فرنگی مآبان بیدین در کشورهای اسلامی عوامل استیلا و سیطره مسیحیان بر مسلمانان شدهاند. اینها کسانی هستند که غالباً ضعیف العقل و ضعیف النفس میباشند و به سرعت تحت تأثیر طرز زندگی ملت غالب قرار میگیرند و به آسانی خواستههای آنان را میپذیرند و مسیحیان آنان را برای فاسد کردن منطقه به استخدام گرفتهاند. خداوند [همه را] از شر آنها حفظ کند».[10] چه رسد به زمان حال که جشنهای کریسمس و ولنتاین که ماهیتی غیر دینی نیز دارند در فرهنگ غنی اسلامی رشد کرده اند!
عدم مخالفت اسلام با زیبا گرایی و نوگرایی
البته نباید این توهم پیش آید که اسلام کلاً با مد و زیبایی مخالف است؛ بلکه همواره بر داشتن لباسی ملی که با مختصات فرهنگی و اعتقادی مردمان ایران نیز مطابقت داشته باشد نیز تاکید شده است. دیدگاه رهبر معظم انقلاب در این زمینه چنین است:
«…البته من با کت و شلوار مخالف نیستم؛ خود من هم گاهی اوقات در ارتفاعات یا جاهای دیگر ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ ایرادی هم ندارد، اما بالأخره این لباس ملی ما نیست».[11]
«اما میبایست حد و مرز این مدگرایی و زیبا گرایی به خوبی مشخص شود. یک امر طبیعی و قهری است که جوان گرایش به زیبایی و مُد داشته باشد؛ در اسلام هم منع نشده است. بلکه آن چیزی که منع شده، فتنه و فساد است. اگر این حس گرایش به نو گرایی به صورت افراطی و به شکل مُدپرستی درآید، این به فساد خواهد انجامید. در حقیقت اگر این مقوله زیباسازی و رسیدن به سر و وضع و لباس و امثال اینها، مشغله اصلی زندگی شود، انحراف و انحطاط است؛ اما رسیدن به سر و وضع و لباس، بدون اینکه در آن خودنمایی و تبرج باشد، عیبی ندارد.[12]
البته این حرف اشتباه نشود که اسلام با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالف است؛ بلکه اگر مُدگرایی و نوگرایی افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمی و رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد. اینکه لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی ندارد. اما نکته اصلی این است قبلهنمای این مُدگرایی به سمت اروپا نباشد؛ این بد است. اگر طراحان لباس در اروپا و آمریکا در مجلاتی که مُدها را مطرح میکنند، فلان لباس را برای مردان یا زنانِ خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا، آنرا تقلید کنیم؟ بی تردید این تقلید اشتباه است. باید خودمان طراحی کنیم و خودمان بسازیم.[13]
روایات مصداقی
غیر از روایت کلی و عامی که گذشت، روایات بسیاری به شکل خاص و مصداقی به نهی از تشبه به کفار پرداختهاند که به برخی از آنان اشاره مختصری خواهیم داشت:
1. روایاتی که در منع تکفیر (گذاردن یکی از دو دست بر روی دیگری به نشانه خضوع) وارد شده است؛ امام باقر(ع) فرمود: «تکفیر مکن که این کار را مجوس انجام میدهند».[14]
2. روایاتی که در مورد تغییر موهای سپید وارد شده است؛ رسول خدا(ص) فرمود: «موهای سپید را تغییر دهید(خضاب کنید) و خود را شبیه یهود و نصاری نگردانید».[15]
از حضرت علی(ع) درباره این کلام پیامبر(ص) پرسیدند، امام(ع) در پاسخ فرمود: «این سخن را پیامبر(ص) زمانی فرمود که پیروان اسلام کم بودند، اما امروز که اسلام توسعه یافته و مستقر و استوار شده است هرکسی آنچه را مختار است، انجام دهد».[16]
3. روایاتی که درباره بلند نگذاردن ریش وارد شده است؛ پیامبر(ص) فرمود: «شاربها را کوتاه کنید و ریشها را پُرپشت بگذارید و خود را شبیه به مجوس مکنید!».[17]
5. روایاتی که در مورد کراهت ائتزار و توشح وارد شده است.[18] امام صادق(ع) میفرماید: «سزاوار نیست در حال نماز، دور پیراهن با جامهای توشح کنی. همچنین سزاوار نیست که در وقت نماز روی پیراهن با جامهای ائتزار کنی؛ چرا که این نوع لباس پوشیدن طرز لباس پوشیدن جاهلیت است».[19] چنانچه روشن است اگرچه زمان جاهلیت به پایان رسیده است، ولی از آنجا که یادآور آداب و سنن آن زمان است، مورد مذمت امام(ع) واقع شده است.
6. روایاتی که در مورد غذا خوردن در نزد صاحبان عزا وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: «غذا خوردن نزد صاحبان عزا از اعمال جاهلیت است و سنت پیامبر فرستادن غذا برای آنها است. همچنانکه پیامبر اکرم(ص) به هنگام رسیدن خبر وفات شهادت جعفر بن ابی طالب(ع)، به همین کار امر کرد».[20] چقدر زیبا است این رهنمود دینی که اگر در جامعه امروز رعایت شود، درصد بسیاری از هزینههای مالی و تشویش خاطر صاحبان عزا را میکاهد.
8. روایاتی که در مورد تصلیب (یعنی کشیدن نقش صلیب بر جامعه یا هر چیز دیگر) در منابع اهل سنت وارد شده است. از عایشه نقل شده است: «هرگاه پیامبر نقش صلیب را در لباسی میدید، آنرا میبرید».[21]
نکتهای در مورد فرهنگ غربی
«فرهنگ غرب (فرهنگ اروپاییها) عیبى دارد که فرهنگهای دیگر، تا آنجایى که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن "سلطهطلبى" است. این، قطعاً دلایل انسانى و جغرافیایى و تاریخىاى دارد. از اوّلى که اینها در دنیا به یک برترىِ علمى دست یافتند، سعى کردند همراه با سلطه سیاسى و اقتصادى خودشان -که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است ... شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهاى خودتان، ترجیح میدهید به اینکه چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخورى! وقتى کارى زورکى و تحمیلى شد؛ وقتى از موضع قدرت انجام گرفت و وقتى متکبرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتى آنرا پس میزند؛ باید هم بزند.
مثلاً کراوات یک پدیدهى غربى است. غربیها این را میخواهند، دوست میدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کردهاید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب میشوید! چرا؟! این فرهنگ شما است؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کراوات بزنید و الاّ در فلان مجلس رسمى راه ندارید و یک آدم بیادب و غیر منضبط و بینزاکت تلقّى میشوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربى است. زن غربى، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسئلهی زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگى دارند - خوب یا بد، بحثى سرِ آن نداریم - اما سعى دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربى، این بد است».[22]
بر پای خود بایستید!
وقتی خداوند صفات پیامبر و یاران و مؤمنان ایشان را در تورات و انجیل به تصویر میکشد، شاخصه مؤمنان را در تورات آنچنان وصف مینماید که آنان بر پای خود ایستادهاند، تا جایی که از خودکفایی آنان دشمن به خشم میآید: «محمّد پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود میبینى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخّصه] آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است. این صفت ایشان است در تورات؛ و مَثَلِ آنها در انجیل چون کشتهاى است که جوانه خود برآورد و آنرا مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد».[23]
در حقیقت یکی از ثمرات مبارزه با مدگرایی مخصوصاً آنجا که قبله این مدگرایی اروپا و فرهنگ غربی هم باشد، مسئله خودکفایی و اهمیت ویژه آن خواهد بود، تا آنجا که دشمن را نیز به خشم درمیآورد.
تأسف برانگیز خواهد که چهره مسلمانان در انجیل این چنین مستقل و خودکفا ترسیم شود ولی جامعه اسلامی در پوشش و برخی آداب خود از فرهنگ غربی تقلید کند.
همانطور که روشن شد اینکه مسلمانی با داشتن چنین غنای فرهنگی در پیشینه تاریخی خود و داشتن فرهنگی برگرفته از دین مبین اسلام، اگر قصد کند که خود را همرنگ با بیگانگان و غیر مسلمانان نماید و مدپرستی و نوگرایی را دغدغه اصلی خود قرار دهد، از نظر آیات و روایات مورد مذمت است؛ حتی در برخی مصادیق، به علت هنجارشکنی که در سطح جامعه دارد و یادآور فرهنگ الحادی آنان است موجب حرمت نیز خواهد بود.
اما نکته اساسی این است که در این بین نیز نباید افراط و تفریطی صورت گیرد و هر نوع پوششی را متهم به غربگرایی نماییم. به طور مثال امروزه کت و شلوار دیگر یادآور پوشش کفار نیست؛ بلکه در فرهنگ خودمان نیز پوششی پذیرفته شده است. از اینرو، تشخیص اینکه همرنگی با کفار به چه میزان در فرهنگ مسلمانان هنجارشکنی دارد و یادآور فرهنگ و آداب و رسوم کفار است، تشخیص موضوعی است که باید با نظری اجتهادی و با در نظر گرفتن عرف جامعه و رعایت همه جوانب بیان گردد.
[1]. هر جا که بحثی از تشبه به کفار به میان آمده، مقصود از کفار افراد غیر مسلمان بوده است، حتی اگر از اهل کتاب باشند.
[2]. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْک»؛ مائده، 49.
[3]. بقره، 145.
[4]. انعام، 56.
[5]. آل عمران، 100.
[6]. البته ممکن است در دلالت برخی از این آیات بر حرمت تشبه به کفار مناقشه شود و تنها آنها را مختص به مسائل اعتقادی و بنیادی دین مانند توحید و شرک بداند؛ اگرچه دلالت روایات در این موضوع تام است و خواهد آمد.
[7]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی». ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص23، نشر جهان، تهران، 1378ق.
[8]. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص252، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1413ق.
[9]. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج1، ص184، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408ق.
[10]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج20، ص713، پاورقی1، کتابخانه امیر المونین(ع)، اصفهان، 1406ق.
[11]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان 17/04/1383.
[12]. برگرفته از بیانات ایشان در دیدار جوانان سیستان و بلوچستان 06/12/1381.
[13]. برگرفته از بیانات ایشان در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما 28/02/1383.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 336، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق.
[15]. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج 2، ص 498، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1362ش.
[16]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص471، هجرت، قم، 1404ق.
[17]. شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص291، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1403ق.
[18]. ائتزار؛ یعنی لنگ بستن و توشح؛ یعنی جامه بر خود پیچیدن بدین طریق که یک سر آنرا زیر بغل دست راست کند و سر آنرا برروی دوش چپ اندازد.
[19]. الکافی، ج3، ص395، ح7.
[20]. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 3، ص 237، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، 1409ق.
[21]. زمخشری، محمود بن عمر، الفائق فی غریب الحدیث، ج 3، ص 107، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1417ق.
[22]. بیانات رهبری در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان 13/11/1377.
[23]. فتح، 29.