اصطلاح «آل عمران» در قرآن کریم، تنها یکبار و در آیه 33 سوره آل عمران، در کنار «آل ابراهیم» آمده است. آنجا که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ»؛ خدا، آدم(ع) و نوح(ع) و خاندان ابراهیم(ع)
و خاندان عمران را بر جهانیان برترى داد.
در مورد اینکه منظور از آل عمران در این آیه چه کسانی هستند، مفسران با توجه به آیات پیرامونی و روایات، احتمالاتی را مطرح کردهاند که برخی از آنها عبارت است از:
- آل ابراهیم و آل عمران، خود آن دو بزرگوار هستند. چنانکه آیه شریفه میفرماید: «وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ»؛[1] (و آنچه آل عمران و آل هارون یادگار گزاردند)؛ یعنى خود آن دو به یادگار گذاشتند.
- آل عمران، بخشی از همان آل ابراهیم هستند. چنانکه درباره آنها فرمود: «ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»؛ (ذریهاى که بعضى از بعض دیگر به وجود آمدهاند).
- مراد از آل عمران، موسی(ع) و هارون(ع)، پسران عمران هستند، و خود عمران نسبش چنین است: عمران بن یصهر، بن فاهث، بن لاوى، بن یعقوب.[2]
- مراد از آل عمران، مریم(س) و عیسی(ع) هستند. و عمران در آیه فوق، همان پدر مریم است، نه پدر موسى؛ زیرا در دو مورد دیگر از قرآن که از عمران نام برده شده است، مراد از آن پدر مریم است و آیات بعد که شرح حال مریم را بیان میکند نیز گواه این مطلب است؛ مانند: «وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا...»؛[3] و مریم دختر عمران است که بانویى پاک بود، و ما در او از روح خود دمیدیم. «فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى...»؛[4] همین که وضع حمل کرد، گفت: پروردگارا من او را دختر زاییدم.
بنابر این، مراد از آل عمران حضرت عیسی(ع) و مادرش مریم(س) است.[5]
- آل عمران مؤمنان از آل عمران هستند؛ زیرا که آل مرد کسان وى از پیروان و موافقان او در دین هستند.[6]
- بر اساس برخی روایات، مراد از آل عمران، امام علی(ع) است؛ زیرا ابوطالب در تورات، «عمران» نام دارد.[7]
- به تمام پیامبران و امامان معصوم که از نسل عمران هستند، آل عمران گفته میشود.[8]
[1]. بقره، 247.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 734- 735، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 2، ص 89، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش.
[3]. تحریم، 12.
[4]. آل عمران، 36.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 520، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 2، ص 48، تهران، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
[6]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 156، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[7]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج 4، ص 284- 285، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
[8]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 735.