قدرت خداوند نامحدود است و آنچه در تعریف قدرت خداوند آمده این است که اگر بخواهد انجام می دهد و اگر نخواهد انجام نمی دهد ،هیچ چیزی از زیر سلطه قدرت خداوند متعال خارج نیست، اما این که عالم را در شش روز و به تعبیر درست تر در شش مرحله خلق کرده منافاتی با قدرت خداوند ندارد؛ زیرا گذراندن این شش مرحله برای خلقت به این معنی نیست که خداوند قادر نبود آن را در آن واحد خلق کند؛ یعنی خلقت آنی عالم ، از طرف خداوند غیر ممکن نیست ولی چون نظام عالم بر طبق اسباب و مسبباتی است و خداوند ابا دارد از اینکه امور را بر خلاف اسباب و مسبباتش جاری کند به همین خاطر به دلایلی که ما از آن خبر نداریم عالم را در شش روز خلق کرد ،ولی آنقدر می دانیم که این خلقت تدریجی به خاطر خصوصیت عالم است نه قادر نبودن خداوند متعال.
( هو الّذى خلق السّموات و الارض فى ستّة أیّامٍ )[1]
او کسی است که آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد .
اولّا منظور از روز، همین 24 ساعت ما نیست؛ زیرا در آن موقع نه زمینی بود و نه خورشید که یک دور گردش زمین به دور خودش در مقابل نور خورشید را بگوییم یک روز، بلکه از آن تعبیر به دوران و مرحله و یک برهه ای از زمان کرده اند. آنچه که قرآن و روایات بیانگر آن هستند این است که زمین در شش مرحله آفریده شده است و از جزئیات آن که در هر مرحله به چه شیوه ای بوده از کلام الله به ما چیزی نرسیده است . نهایت چیزی که از آیات قرآن به دست می آید. یکى این است که خلقت آسمان و زمین به این شکل و وضعى که ما مىبینیم ناگهانى نبوده و به این شکل از عدم ظاهر نشده بلکه از چیز دیگرى خلق شده که آن چیز قبلا وجود داشته و آن ، مادهاى متشابه الاجزاء و روى هم انباشته بوده که خداى تعالى این ماده متراکم را جزء جزء کرد ، و اجزاء آن را از یکدیگر جدا ساخت ، از قسمتى از آن در دو برهه از زمان زمین را ساخت ، و سپس به آسمان که آن موقع دود[2] بود پرداخته ، آن را نیز جزء جزء کرد ، و در دو برهه از زمان به صورت هفت آسمان در آورد.
دیگر اینکه تمام موجودات زنده ای که ما مىبینیم از آب آفریده شدهاند ، پس ماده آب ،(البته این غیر از آبی است که ما الان به آن آب می گوییم) ماده حیات هر جنبنده است . با مطالبى که گذشت معناى آیه مورد بحث روشن گردید ، پس اینکه فرمود : هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ایام، منظور از آفریدن آن ، جمع کردن اجزاء ، و سپس جدا ساختنش از مواد دیگرى متشابه با هم و متراکم در هم است [3].
تا اینجا معنای خلقت عالم در شش روز معلوم شد، حال به تبیین معنای کن فیکون می پردازیم که اصلا این حرف به چه معناست؟ قرآن می فرماید: ( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ )[4]
این آیه شریفه از آیات برجسته قرآن کریم است که کلمه ایجاد را توصیف مىکند و مىفرماید : خداى تعالى در ایجاد هر چیزى که ایجاد آن را اراده کند ، به غیر از ذات متعالى خود به هیچ سببى دیگر نیازمند نیست ، نه در اینکه آن سبب مستقلا آن چیز را ایجاد کند ، و نه در اینکه خدا را در ایجاد آن کمک نماید، و یا مانعى را از سر راه خدا بردارد . مراد از کلمه امر در آیه مورد بحث ، شأن می باشد ، یعنى مىخواهد بفرماید : شأن خداى تعالى در هنگام اراده خلقت موجودى از موجودات، چنین است ، نه اینکه مراد از آن ، امر در مقابل نهى باشد و وقتی خدا می خواهد موجودی را بیافریند از آن کلمه ی " أمر " استفاده می کند. پس معناى جمله ( اذا اردناه ) این است که : وقتى چیزى در مورد اراده خدا قرار بگیرد ، شأن خدا این است که به آن چیز بگوید باش و آن هم موجود شود ( البته مراد ؛خود لفظ "کن" نیست بلکه همان اراده خداوند است و نیز در این میان مخاطبى هم که داراى گوش باشد و خطاب را با دو گوش خود بشنود و موجود شود ، در کار نیست، براى اینکه اگر مخاطب وجود داشته باشد ، دیگر احتیاج به ایجاد ندارد . پس کلام در آیه مورد بحث کلامى است تمثیلى و چون ذات خداوندى هستى هر چیزی را اراده کند ، بدون تخلف و درنگ موجود مىشود).[5]
از طرفی هم ،آنچه از ناحیه خداى تعالى افاضه مىشود ، قابل درنگ و مهلت نیست ، و تبدل و دگرگونى را هم تحمل نمىکند ، و تدریجیت نمىپذیرد ، و هر آنچه از تدریجیت و مهلت و درنگ در موجودات مشاهده مىکنیم ، از ناحیه خود آنها است، نه از ناحیه خداوند متعال.
صفوان بن یحیى می گوید به حضرت ابى الحسن (علیهالسلام) عرضه داشتم : درباره اراده خدا و خلق کردنش ، چیزى بفرما، مىگوید : آن جناب فرمودند : اراده در ما مخلوقات به معناى ضمیر و خواست باطنى است که به دنبال آن فعل از ما سرمىزند ، و اما اراده در خداى تعالى به معناى ایجاد و احداث فعل است نه غیر آن ، براى اینکه : خداى تعالى احتیاج به تروى و تفکر قبلى ندارد ، او مثل ما نیست که قبل از هر کار نخست تصمیم بگیرد و سپس در طرز پیاده کردنش فکر کند این گونه صفات در خداى تعالى نیست و از خصایص مخلوقات است.
پس اراده خدا همان فعل است نه غیر ، به آن فعل مىگوید : باش و آن فعل وجود پیدا مىکند ، اینهم که گفتیم "مىگوید"، گفتن با تلفظ و نطق به زبان نیست ، و تصمیم و تفکر ندارد ، و همان طور که خودش کیفیت ندارد ، فعل او نیز کیفیت ندارد .[6]
بنابراین اگر می گوییم خداوند عالم را در شش روز خلق کرد اولا به این معنی نیست که خداوند از ناحیه ذات خود آن را تدریجا خلق کرده و فعل خدا تدریجی است و در نتیجه بگوییم چون خدا نمی توانسته آن را یکجا خلق کند پس قدرت او محدود است و برای خلقت نیاز به گذر زمان دارد بلکه این تدریج از ناحیه مخلوق که همان عالم است می باشد، نه از ناحیه خداوند قادر متعال؛ زیرا همانطور که گذشت خداوند هر وقت اراده وجود چیزی را کند بی درنگ آن چیز موجود می شود،حرف شما از ناحیه خداوند هیچ مانعی ندارد، بله می توانست جهان را یکجا خلق کند ولی چون جهان مادی، تابع نظام اسباب و مسببات می باشد و خداوند متعال از جاری کردن امور در غیر نظام اسباب و مسبباتشان إبا دارد[7] برای همین آن را طبق مصالحی که ما از آن خبر نداریم در شش مرحله آفرید،چه بسا هر مرحله متوقف بر مراحل قبل بوده و یا دلایل دیگر ... ولی آنچه حائز اهمیت است قادر بودن خداوند متعال بر ایجاد هر چیزی که امکان وجودی داشته باشد می باشد.[8]
[1] سوره مبارکه هود ،آیه 7
[2] البته آنچه در تفاسیر است این دود مصطلح نیست
[3] ترجمة تفسیر المیزان ،ج 10 ، ص 224
[4] سوره مبارکه یاسین ، آیه 82
[5] ترجمة المیزان ج ، 17 ص ،171. ذیل آیه 82 سوره مبارکه یس.
[6] به نقل از ترجمة تفسیر المیزان ج 17 ، ص 177
[7] "ابى اللّه ان یجرى الاشیاء الّا باسباب"به نقل از مجموعه آثار ،ج1،ص 408 (مجمع البحرین، ماده سبب)
[8] مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج4، ص: 627 و 626