به طورکلی، خدای متعال در قرآن کریم به کار و کسب دستور داده، و برای سعی و تلاش در امور دنیوی و اخروی، ارزش قائل شده، و برای آن اجر و پاداش زیادی را در نظر گرفته است.
بر این اساس، کارفرما و هر کسی که فردی یا گروهی را برای امری به کار گرفته، باید نسبت به ادای حقوق آنها اهمیت قائل شود، و اهمیت دادن به جان و مال آنها، پرداخت مزد کارگران، محبت و مهرورزی به آنان و... بهترین جبران را از خدمات آنان خواهد بود.
جبران کار کارگران و خدمات کارکنان
به طور کلی، خدای متعال در قرآن کریم به کار و کسب دستور داده، و برای سعی و تلاش در امور دنیوی و اخروی، ارزش قائل شده، و برای آن اجر و پاداش زیادی در نظر گرفته است. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
«سعی شما مشکور (مورد سپاس و پاداش) است».[1] و «چون نماز گزارده شد، در زمین پراکنده شوید و در پی به دست آوردن نعمت خدا باشید».[2] و «ما شب و روز را دو نشانهی توحید و عظمت خود قرار دادیم؛ سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانهی روز را روشنیبخش ساختیم تا(در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را طلب کنید(و به تلاش زندگی برخیزید)...».[3] و... .
بر این اساس، کارفرما باید بداند که کارگرانش از چنین منزلت و پاداشی برخوردارند و در عمل این ارزش کارگران و کارکنان را به آنان نشان دهد.
کارفرما نسبت به کارکنان خود وظایفی را دارد که انجام این وظایف خود بهترین جبران خدمات کارگران است. در اینجا به برخی از وظایف مهم، اشاره میشود:
- پرداخت مزد کارگر و کارمند:
از مهمترین مصادیق جبران خدمات کارگر و کارمند، این است که کارفرما مزدشان را در وقت مقرّر و به همان مقدار که تعیین شده، به آنها پرداخت کند. در روایات سفارش شده است که قبل از خشک شدن عرق کارگر، مزد او را بدهید. رسول خدا(ص) فرمود: «مزد کارگر را قبل از خشک شدن عرقش بپردازید».[4]
شعیب گفت: چند نفر را برای کار کردن در باغ امام صادق(ع) اجیر کردم و قرار شد تا عصر کار کنند. بعد از پایان وقت که از کار دست کشیدند. امام(ع) به معتب فرمود «دستمزد آنها را قبل از اینکه عرقشان خشک شود، پرداخت کنید».[5]
همچنین از امام صادق(ع) روایت شده است که یکی از چرکینترین گناهان، ندادن مزد کارگر است.[6]
- محبت و مهرورزی نسبت به کارگر و کارمند:
اسلام که یک آیین جاودانی است، و بر اساس فطرت و ارضای تمام خواستههای انسانی پایهگذاری شده، به مسئلهی محبت و همدوستی توجه فراوانی دارد، و دگردوستی در این آیین، مقدس شمرده شده است. و از آنجا که تمام آدمیان آفریده خدا و از یک پدر و مادر هستند، همگان شایستهی احترام و دوستی و محبت هستند.
در این راستا امام محمد باقر(ع) فرمود: شخصی نزد نبی اکرم(ص) آمد و از او موعظهای خواست. آنحضرت فرمود: «انسانها را دوست بدار، همگان ترا دوست خواهند داشت».[7]
بر اساس روایات موجود اسلام بشردوستی را به جایی رسانده است که به پیروان خود دستور میدهد، همچنانکه به نیکبختی و پیروزی خود علاقهمند هستید، برای دیگر انسانها هم همانگونه باشید.[8]
هنگامی که پیامبر(ص) از غزوهی تبوک بازمیگشت، سعد انصاری از او استقبال کرد، پیامبر(ص) پس از مصافحه با او، فرمود: «چرا دستت این قدر زبر شده است؟». گفت: یا رسول اللَّه! بیل میزنم و با این کار خرج عائلهام را به دست میآورم. پیامبر خدا دست او را بوسید و فرمود: «این دستی است که آتش دوزخ به آن نمیرسد».[9]
امام سجاد(ع) در مورد حقوق زیردستان که یکی از مصادیق آنان کارگران هستند، چنین میفرماید:
امّا حقّ زیردستان تو این است که بدانی آنها به دلیل ناتوانی خود و توانایی تو رعیت تو گشتهاند. پس واجب است که در بین آنان به عدل رفتار کنی و برای آنان مانند پدری مهربان باشی و نادانی آنان را ببخشایی و در کیفر نمودن آنان شتاب نکنی و خدای عزّ و جلّ را بر قدرت و تسلّطی که بر ایشان به تو داده، سپاسگزار باشی.[10]
بنابر این، محبت و مهرورزی وظیفهی همه انسانها بوده و مختص به یک نهاد، شرکت و یا افراد خاصّی نیست؛ و کارفرما هم باید نسبت به کارگر خود محبت و دوستی داشته و به او از دید بندهای از بندگان خدای متعال بنگرد؛ نه به عنوان یک کارگر و نوکر.
- پاسخ نیکی را با نیکی دادن:
وقتی یک کارگر کارهای سخت و دشواری را انجام داده و در پیشرفت کار تأثیر بسزایی دارد، - هر چند وظیفه او بوده و در مقابل این کار مُزد میگیرد- ولی از نگاه انسانی، یک کارگر، نسبت به کارفرما و هم به دیگران احسان و نیکی کرده و موجب پیشرفت شده است. اینجا است که باید احسان و نیکی او را با خوبی پاسخ داد.
قرآن کریم میفرماید: «آیا جزای نیکی جز نیکی است؟!».[11]
امام سجاد(ع) فرمود: «حقّ کسی که به تو نیکی کرده، این است که او را سپاس داری و نیکیاش را یاد کنی و سخنی پسندیده را در مورد او [در میان مردم] شایع کنی و در خلوت میان خویش و خدای سبحان، خالصانه دعایش کنی؛ چراکه به راستی چون اینگونه کردی در نهان و آشکار، سپاسش گزاردهای و سپس اگر توان جبران نیکی او را داری، پس تلافی کن، و گرنه در صدد جبران باش و برای تلافی، خویش را آماده دار».[12]
- سپاسگزاری از خدمات:
امام سجاد(ع) میفرماید: روز قیامت خداوند متعال به بعضی از بندگانش میگوید: آیا شکر فلان کس را به جای آوردی عرض میکند: پروردگارا! من شکر تو را به جای آوردم، خداوند میفرماید: چون شکر او را به جا نیاوردی شکر مرا هم به جا نیاوردهای! سپس افزود: «اشکرکم لله اشکرکم للناس»؛ شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمتها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد.[13]
- صحت و مصونیت کارگران و کارکنان
از آنچه در سیرهی پیامبر اسلام(ص) مشاهده میشود، میتوان دریافت کرد که توجه به همهی ابعاد شخصیت نیروی کار مورد تأکید دین است. از آنجا که انسان سالم، محور توسعه در کشور است، باید به کارکردهای کارگر و لزوم توجه به صحت و سلامت او بیشتر دقت شود.
یک کارفرما باید به کارگر نگاه انسانی داشته و جان یک انسان برای او مهم باشد و برای همین باید زمینههای سلامت و ایمنی کارکنان را فراهم نماید. در دین اسلام به سلامت و ایمنی جان انسانها اهمیت داده شده و هرکس اگر بدون جهت کوچکترین آسیب و ضرر مالی و جانی به انسانی برساند، ضامن بوده و مجازات دنیوی و اخروی در پی دارد. در اینجا به برخی از این دلایل اشاره میشود:
- امام صادق(ع) میفرماید: سه چیز است که همۀ مردم به آنها نیاز دارند: امنیت، عدالت و فراوانی.[14]
در این روایت به «امنیت» که نیاز ذاتی انسانها در زندگی دنیا بوده، تصریح شده است.
- طبق قاعدۀ «لاضرر» -که پیامبر(ص) فرمود: «در اسلام ضرر و زیان رساندن به خود و دیگران ممنوع است»،[15]- انسان نباید باعث آزار و اذیت دیگران شود و به آنها ضرر برساند.
- پیامبر(ص) فرمود: دو نعمت که مورد غفلت مردم واقع شده است امنیت و سلامتی است.[16]
بنابر این، کارفرمایان و هر کسی که فردی یا گروهی را برای امری به کار گرفته، باید نسبت به ادای حقوق آنها اهمیت قائل شود، و اهمیت دادن به جان و مال آنها بهترین جبران را از خدمات آنان خواهد بود.
[4]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 253، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 289، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 237، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 61، ص 268، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. کافی، ج 2، ص 642.
[8]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 394- 395، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 81، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. حکیمی، اخوان و آرام، احمد، الحیاة، ج 5، ص 504، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
[10]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 620- 621، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 15، ص 174، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[12]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 264، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[13]. کافی، ج 2، ص 99، بَابُ الشُّکرِ، حدیث 30؛ اقتباس از سؤال 5816 (سایت: 6031).
[14]. تحف العقول، ص 320؛ اقتباس از سؤال 7560 (سایت: 7644).
[15]. «لاضرر و لاضرار فی الاسلام»، شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 281، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ اقتباس از سؤال 333 (سایت: 320).
[16]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 35، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ بحارالأنوار، ج 78، ص 171؛ اقتباس از سؤال 2122 (سایت: 2259).