در دوران امامت ائمه(ع)، اگرچه بیشتر شیعیان در مسیر صحیح حرکت میکردند؛ اما با این وجود، فرقههای مختلفی نیز در میان آنها به وجود آمد که هر کدامشان تا شماری از امامان را قبول داشته و یکی از آنان را به عنوان آخرین امام دانسته و یا به امامان دیگری غیر از ائمهی اثناعشر معتقد بودند؛ فرقههایی مانند: کیسانیه، زیدیه، فطحیه، اسماعیلیه، و واقفیه.
اما مشهور شده است که هر شیعهای که امام رضا(ع) را قبول دارد، دیگر ائمه(ع) تا امام مهدی(عج) را نیز قبول دارد. این موضوع تا اندازهای قابل پذیرش است؛ زیرا امروزه فرقهای وجود ندارد که بر امام هشتم(ع) و یا یکی از امامان بعدی توقف کرده و پیروانی نیز داشته باشد، با این وجود اما در برخی از کتابهای ملل و نحل، از فرقههایی نام برده شده بعد از امام رضا(ع) از شیعه منشعب شدهاند.
دوران امام جواد(ع)
پس از شهادت امام رضا(ع) و در زمان امامت امام جواد(ع) علاوه بر فرقههایی که از قبل وجود داشتند، فرقههای جدیدی نیز به وجود آمدند:
- گروهی بر طبق روایات پیامبر اسلام(ص) و ائمهی اطهار خصوصاً سفارش امام رضا(ع) به امامت امام جواد(ع) معتقد شدند. این گروه اکثریت شیعیان در این دوره از زمان را تشکیل میدادند.[1]
- گروهی از اعتقاد به امامت امام رضا(ع) دست برداشتند و به واقفیه گرویدند.[2]
- گروهی به امامت احمد بن موسی قائل شدند و گفتند: امام رضا(ع) به امامت او سفارش کرده است. دلیل این گروه، کم سن بودن امام جواد(ع) بود.[3]
مهمترین انگیزهی دو گروه اخیر، سن اندک امام جواد(ع) بود. بعد از شهادت امام رضا(ع) شخصیتهای رهبری کننده شیعیان، در خانه عبدالرحمان بن حجاج جمع شدند تا در باره اعتبار امامت امام جواد(ع) گفتوگو کنند. شخصیتهای مهمی مانند ریّان بن صلت، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمان و محمد بن حکیم در این اجتماع حضور داشتند. آنان نتیجه گرفتند که سن امام(ع) مانع از احراز امامت ایشان است.[4] بنابر این گروهی به امامت احمد بن موسی و گروهی به واقفیه پیوستند و به مهدی و قائم بودن امام کاظم(ع) قائل شدند.[5]
- گروهی نیز به پایان امامت به امام رضا(ع) قائل شدند که به آنها قطعیه گفته میشود.[6]
5. همزمان با امامت امام جواد(ع) جریان غلو نیز رشد داشت:
ابوالسمهری و ابن ابیزرقا که در زمان امام جواد(ع) زندگی میکردند، بر آن حضرت دروغ بستند و ادعا کردند که از داعیان آنحضرت هستند؛ لذا امام(ع) نیز از آنها بیزاری جست و آنها را لعن نمود و کشتن آنها را حلال دانست.[7]
نوشته شدن کتابهایی در رد جریان غلو در دوران امامت امام جواد(ع) توسط برخی از اصحاب آنحضرت(ع) حاکی از رشد این جریان در آن بازه زمانی است. فضل بن شاذان یکی از اصحاب امام جواد(ع)[8] کتاب الرد علی الغالیه المحمدیه[9]و علی بن مهزیار صحابی امام جواد(ع) کتاب الرد علی الغلاه[10] را در غلات نوشتند.
دوران امام هادی(ع)
بعد از شهادت امام جواد(ع) بیشتر شیعیان به امامت امام هادی(ع) روی آوردند. اما گروهی از آنان به امامت موسی بن جواد(ع)، برادر امام هادی(ع) روی آوردند؛ اما بعد از مدتی از این عقیده دست برداشتند و به سمت امامت امام هادی(ع) برگشت کردند.[11]
علاوه بر این، جریان غلو در آن زمان رشد داشت؛ به گونهای که امام هادی(ع) برای مبارزه این جریان به ابوجنید مقداری پول داد تا شمشیری خریده و فارس بن حاتم قزوینی را به قتل برساند. ابوجنید در بین نماز مغرب و عشا فارس بن حاتم را به قتل رساند.[12]، [13]
دوران امام عسکری(ع)
بعد از شهادت امام هادی(ع) اکثریت شیعیان به امامت امام حسن عسکری(ع) روی آوردند.
اما برخی از شیعیان به امامت محمد فرزند امام هادی(ع) و برادر امام عسکری(ع) روی آوردند و گفتند امام هادی(ع) بر امامت ایشان شهادت داده است. محمد بن هادی(ع) در زمان حیات آنحضرت(ع) از دنیا رفت؛ اما این گروه از شیعیان منکر وفات ایشان شدند و گفتند ایشان از دنیا نرفت و امام منتظر است. اما برخی از این گروه گفتند که جعفر فرزند امام هادی(ع) و برادر امام عسکری(ع) جانشین وی است. آنها معتقد بودند که امام هادی(ع) بعد از محمد به امامت وی شهادت داده است.[14]
در زمان امامت امام عسکری(ع) نیز جریان غلو ادامه داشت. آنحضرت(ع) برای فردی به نام عبیدی نامهای نوشت و از افرادی به نام فهری و حسن بن محمّد بن بابای قمی بیزاری جست. امام(ع) در ادامه نوشت: به تو و تمام دوستان توصیه میکنم تا از آن دو فرد منحرف دور باشید، و هر دو را لعنت میکنم و خدا آن دو را لعنت کند... اگر قدرت یافتی که با سنگ، سرش را خورد کنی، دریغ مکن ...».[15]
بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع)
بعد از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، اصحاب آنحضرت(ع) به چندین فرقه تقسیم شدند:
بیشتر شیعیان قائل به امامت امام مهدی(عج) شدند؛ اما برخی گفتند که امام حسن عسکرى(ع) از دنیا رفته است؛ اما بعد از فوت زنده خواهد شد و او مهدى(عج) است.[16]
برخی گفتند که امام عسکرى(ع) وفات کرد و امام بعد از ایشان برادرشان جعفر است.[17]
فرقهاى دیگر گفتند که امام، محمد بن على برادر امام حسن عسکرى(ع) است و این طایفه بعد از آنکه قائل به امامت امام حسن عسکرى(ع) بودند، از این عقیده برگشتند و به این قول قائل شدند. و همچنین ادعا کردند محمد بعد از مرگ به دنیا برگشت میکند.[18]
همانگونه که ملاحظه کردید، اندیشمندان معتبری مانند شیخ مفید(ره)، وجود انشعابات جدید در شیعه حتی بعد از شهادت امام رضا(ع) را گزارش کردهاند، اما همانگونه که در ابتدا گفتیم، این انشعابات جدید به سرعت از هم پاشیده شده و تبدیل به فرقهای منسجم نشدهاند.
[1]. شیخ مفید، الفصول المختارة، محقق، مصحح، میر شریفی، علی، ص 315، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب(ع)، ص 220، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[5]. الفصول المختارة، ص 315.
[6]. احمد بن سلیمان، حقائق المعرفة فی علم الکلام، مصحح، حسن بن یحیی، ص 500، صنعاء، موسسة الامام زید بن علی، چاپ اول، 1424ق.
[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 529، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[8]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 306 – 307، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[9]. همان.
[10]. همان، ص 253.
[11]. الفصول المختارة، ص 317.
[12]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 4، ص 417 – 418، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[13]. «صوفیه از نگاه امام رضا(ع)»، 109874؛ «صوفیه از نگاه امام هادی(ع)»، 100211.
[14]. الفصول المختارة، ص 317.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 25، ص 317، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[16]. الفصول المختارة، ص 317 – 319.
[17]. همان.
[18]. همان.