آنچه در پرسش مطرح شده، ناظر به آیهای در مورد جنگ احزاب است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیراً»؛[1]اى کسانى که ایمان آوردهاید نعمتى را که خدا به شما ارزانى داشت به یاد آورید و فراموش نکنید روزى را که لشکرهای گوناگون به سویتان آمدند، و به دنبال آن، ما، باد شدید و لشکرى که نمیدیدید را به مبارزه با آنان فرستادیم، و خدا به آنچه شما انجام میدهید بینا است.
این آیه یکی از نعمتها و الطاف خداوند در جنگ احزاب را به مؤمنان یادآور میشود. همانگونه که میدانید، یکى از مهمترین حوادث تاریخ اسلام جنگ احزاب بود. جنگى که در حقیقت نقطهی عطفى در تاریخ اسلام بود و کفهی موازنه قوا را در میان اسلام و کفر به نفع مسلمانان رقم زد و پیروزى در آن نبرد، کلیدى بود براى پیروزیهاى بزرگ آینده.
«جنگ احزاب» همانگونه که از نامش پیدا است، مبارزهی همه جانبهاى از ناحیهی تمام قبایل و گروههای مخالف اسلام بود.
خداوند در این آیه به دو امداد غیبی اشاره میکند که باعث پیروزی مسلمانان شد:
- «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً»: تندبادی وزید که لشکر کفار و مشرکان را در هم ریخت، شنها و ریگهاى بیابان به سر و روی آنها ریخت و تمام بساط آنها را برچید. به گونهای که حتی دیگهاى غذایشان برگشت و خیمههاى آنها کنده شد.
- «وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»: این تعبیر البته یکبار دیگر در آیهی 26 سورهی توبه هم آمده است.
منظور از لشکر نامرئی که به یارى مسلمانان آمدند همان فرشتگانىاند که یارى آنها نسبت به مؤمنان در جنگ بدر نیز صریحا در قرآن آمده است.[2]
البته دلیلى قطعی در دست نیست که فرشتگان، این لشکر نامرئی الهی، رسما وارد میدان و مشغول نبرد شده باشند، بلکه ممکن است آنها تنها براى تقویت روحیهی مؤمنان و دلگرمى آنان نازل شده باشند.[3] یعنی در حقیقت از بارزترین وظایف این لشکر که همه از ملائکه بودند، پایدارى و ثبات عزم مسلمانان و ایجاد اعتماد و امید به دلهای مؤمنان بود.
چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است: سکینه و آرامش، نسیم خوشی است که از بهشت میوزد، آنرا چهرهاى است مانند چهرهی انسان و همواره با پیامبران است»؛[4]
لذا ممکن است آن ملائکهای که فرود آمدند یا خود همان سکینه و آرامش بودند و یا آنکه حاملان سکینه بودند.[5]
این احتمال نیز وجود دارد که سربازان نامرئی کنایه از رعب و وحشتی باشد که خداوند در دل لشکر احزاب انداخت.[6] و نتیجهاش آن شد که سرانجام این جنگ با پیروزى مسلمانان خاتمه یابد، و مشرکان بدون آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاشتند.
[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 219، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 28، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. مدرسی، سید محمدتقی،تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 4، ص 129، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[6]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 6، ص 198، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.