از این عبارت دو نوع برداشت وجود دارد:
1. چرا به جای گوسفند موجود دیگری برای قربانی شدن انتخاب نشده است؟
2. اساسا چرا این جایگزینی انجام گرفته است؛ یعنی به چه دلیلی همان حضرت اسماعیل قربانی نشده است؟
پاسخ به سوال اول در حدیثی از امام رضا (ع) این گونه آمده است: اگر خداوند چیزى گران قدرتر از قوچ در میان مخلوقات خود سراغ داشت، هر آینه او را فداء اسماعیل قرار مىداد.
اما در پاسخ به سوال دوم لازم است گفته شود: هدف از این دستور خداوند امتحان حضرت ابراهیم (ع) بود، نه اینکه خداوند می خواست اسماعیل قربانی و کشته شود. روشن است که حضرت ابراهیم نیز از امتحان یاد شده سربلند بیرون آمد، لذا دیگر نیازی به کشته شدن حضرت اسماعیل (ع) نبود.
برای پاسخ به این سوال باید در مورد این نکته بحث شود که اولاً: مراد از سؤال (حکمت جایگزینی گوسفند به جای حضرت اسماعیل) چیست؟ از این عبارت دو نوع برداشت وجود دارد:
1. چرا به جای گوسفند موجود دیگری برای قربانی شدن انتخاب نشده است؟
2. اساساً چرا این جایگزینی انجام گرفته است؛ یعنی به چه دلیلی همان حضرت اسماعیل قربانی نشده است؟
برای پاسخ به سوال اول به حدیثی استناد می کنیم که امام رضا (ع) فرموده اند: اگر خداوند چیزى گران قدرتر از قوچ در میان مخلوقات خود سراغ داشت، هر آینه او را فداء اسماعیل قرار مىداد.[1]
اما در پاسخ به سوال دوم لازم است گفته شود: هدف از این دستور خداوند امتحان حضرت ابراهیم (ع) بود، نه اینکه خداوند می خواست اسماعیل قربانی و کشته شود. روشن است که حضرت ابراهیم نیز از امتحان یاد شده سربلند بیرون آمد، لذا دیگر نیازی به کشته شدن حضرت اسماعیل (ع) نبود.
ثانیاً: سوال مورد نظر از حکمت دستور خداوند به حضرت ابراهیم پرسش کرده است. بنابراین لازم است بدانیم، اگر مراد از حکمت همان دلیل باشد، باید دلیل این دستور خداوند متعال روشن شود که البته، چنین کاری را فقط خود شارع مقدس می تواند تبیین کند؛ چون این خداوند است که به دلایل واقعی احکام آگاهی دارد. بدین ترتیب تنها چیزی که ما می توانیم از دلیل حکم یا حادثه ای برداشت کنیم همان چیزهایی است که از شارع و عقل سلیم به ما می رسد.
با این مقدمه به ذکر برخی از حکمت های دستور خداوند به حضرت ابراهیم برای ذبح گوسفند می پردازیم.
1. این گوسفندان نوعی هدیه برای حضرت ابراهیم (ع) به حساب می آیند.
2. یادگاری برای دو عبد صالح: متجاوز از یک میلیون گاو و گوسفند و شتر، روز عید قربان در وادى منى به دست حجّاج مسلمان ذبح مىشود و نغمه روحانى «بسم اللَّه وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض»، در فضاى قربانگاه طنین مىاندازد و خاطره اعجابانگیز و الهامبخش دو عبد موحّد و دو بنده با اخلاص خدا «ابراهیم و اسماعیل» (ع) را در دلها زنده مىسازد. چشم دنیا را به هزاران سال پیش بر مىگرداند و صحنه عجیب و تکاندهندهاى از معرفة اللَّه و تسلیم در برابر معبود را به جهانیان نشان مىدهد که پدرى پیر و کهنسال با چهرهاى نورانى که آثار عظمت و جلالت روحش از سیماى متین و آرامش نمایان است، در همین وادى ایستاده و آستین بالا زده و تیغ برندهاى در دست گرفته است، در حالتى که فرزند جوان خود را که اندامى موزون و رخسارى زیبا دارد، بر زمین خوابانده و با قوّت قلبى تمام، تیغ برّان، به گلوى فرزند جوان مىکشد که: "یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک"؛ پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم.
3. قربانی نماد مبارزه با تعلقات نفسانی
قربانی کردن حاجیان در روز عید قربان، نمادی از قربانی کردن هواهای نفسانی و ذبح نفس اماره است. همان طوری که دستور خداوند به حضرت ابراهیم (ع) در مورد ذبح حضرت اسماعیل (ع) برای این منظور بوده است تا آن حضرت در پرتو این عمل با سرسخت ترین و ریشه دارترین عامل تعلق نفس که حب فرزند است مبارزه کند و با اطاعت از خدا تعلق نفسانی را ریشه کن سازد. بنابراین همان طور که اطاعت از این دستور نقش تربیتی بزرگی در جهت رهایی از زندان نفس و تعلقات حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) داشته و مقام و منزلت آنان را نزد خداوند بالاتر برده است. بر این اساس قربانی کردن حاجیان در واقع نوعی جهاد با نفس در جهت زدودن تعلقات و وابستگی های دنیایی و مادی و رهایی از زندان مال پرستی و دنیاطلبی است. طبق بیان نورانی امام سجاد (ع ) حج گزار و قربانی کننده با تمسک به حقیقت ورع، گلوی دیو طمع را بریده، او را بکشد. بنابراین صرف ذبح گاو و گوسفند و یا نحر شتر و رها کردن آنها بدون توجه به سر قربانی، مایه تعالی حج گزار نخواهد بود، از این رو از باب تشبیه معقول به محسوس، شایسته است قصد او از این عمل، کشتن دیو درونی حرص و طمع باشد.
4. کسب تقوا و تقرب به خداوند: قرآن مجید در این زمینه می فرماید: "گوشتها و خونهاى این قربانیان هرگز به خدا نمىرسد بلکه آنچه به خدا مىرسد تقوا و پرهیزگاى و پاکى اعمال شما بندگان است..."؛[2] زیرا اصولاً خدا نیازى به گوشت قربانى ندارد؛ چرا که او نه جسم است و نه نیازمند، او وجودى است کامل و بى انتها از هر جهت.
به تعبیر دیگر، هدف خداوند از واجب کردن قربانی آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز به خدا نزدیک تر شوید، همه عبادات کلاس هاى تربیت است. قربانى درس ایثار و فداکارى و گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا به انسان ها مىآموزد، و درس کمک به نیازمندان و مستمندان.[3]
اگر تنها به حکمت های گفته شده نظر داشته باشیم، حتی در صورتی که از گوشت های قربانی هیچ استفاده ای نشود باز این حکمت ها می تواند حاصل شود.
5. کمک به مستمندان (اطعام آنان)از آیات قرآن به خوبى استفاده مىشود که یکی از اهداف قربانى کردن این است که گوشت آن به مصرف هاى لازم برسد، هم قربانى کننده از آن استفاده کند و هم قسمتى را به فقیران نیازمند برساند.[4]
بر اساس این هدف ارزشمند، مسلمانان مجاز نیستند گوشت هاى قربانى را در سرزمین منى بر روى زمین بیندازند تا گندیده شود و یا در زیر خاک ها مدفون کنند، بلکه گوشت های حاصل از قربانی در سرزمین مقدس منی باید در درجه اول به مصرف افراد نیازمند آن سرزمین برسد و اگر نیازمندانى در آن روز و در آن سرزمین پیدا نشوند، باید آن را به مناطق دیگر حمل کنند و در اختیار نیازمندان قرار دهند. حتی بر اساس این حکمت نیز اگر این گوشت ها به موقع به دست افراد نیازمند نرسد و فاسد گردد، نباید گفت پس قربانی لازم نیست! بلکه مسلمانان باید سعی کنند با استفاده از امکانات پیشرفته این ثروت عظیم را حفظ کرده و در اسرع وقت در اختیار نیازمندان قرار دهند. به عبارت دیگر؛ نباید گفت چون به دست فقرا نمی رسد قربانی نکنید، بلکه باید گفت چون قربانی واجب است و یکی از حکمت های آن هم استفاده فقرا از این گوشت است، باید امکانات لازم را فراهم کرد.[5]
نمایه های مرتبط:
فلسفه قربانی کردن در حج، 6487 (سایت: 8073).
ذبح حیوان در جشن ها و مراسم مذهبی، 754 (سایت: 792).
[1]. قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص 209.
.[2] "لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ"، حج،37.
.[3] تفسیر نمونه، ج 14، ص 107.
.[4] تفسیر نمونه، ج 14، ص 83.
[5]. اقتباس از 6478 (سایت: 6776).