ما اگر در اصول عقائد خود از جمله وجود خداوند، راستگویی پیامبران، آسمانیبودن قرآن و ... تردیدی نداشته و موارد مخالفت با دستورات الهی و یا همان گناهان را بشناسیم، دوری از آنها نشانه شجاعت و دوراندیشی ما است که این توان را داشتهایم که برای رسیدن به یک هدف والا از برخی امور دلخواه خود دست کشیدهایم؛ زیرا:
- کسانی که به آسانی گناه میکنند، انسانهای باجرأتی نیستند؛ بلکه بر عکس باید گفت این نشانهی ضعف آنها است؛ زیرا گناه در واقع منجلاب و آلودگی بوده، و از هر سَمّ کشندهای خطرناکتر است و از نگاهی عاقلانه و دوراندیشانه، فردی که شربتی سمّی -هرچند بسیار شیرین و لذیذ- را به اختیار خود نوشیده و خویشتن را به وادی هلاکت انداخته است، به او فردی شجاع گفته نمیشود، بلکه چنین ارزیابی میشود که او از نظر قدرت روحی تا آن اندازه ضعیف بود که نتوانسته در برابر خواهشی پست و حیوانی ایستادگی کند و با این مقاومت، جان خویش را نجات دهد.
رسول خدا(ص) در همین زمینه میفرمایند:
«شجاعترین مردم کسی است که بتواند بر خواهشهای نفسانی و هوا و هوس خود پیروز شود».[i]
امام سجاد(ع) نیز گناه را موجب پستی و خواری انسان میداند.[ii]
بنابر این، آن نشاط و شادابی که در ظاهر رفتار گناهکاران میبینیم، نشاطی بیپایه و زودگذر است؛ زیرا انسان عاقل به خود اجازه نمیدهد که در برابر آفریدگار خود و جهان، گردنکشی و طغیان کند؛ و با خود میاندیشد او که در برابر کره زمین، منظومه شمسی، و جهان بیکران که همگی تابع و تسبیحگوی خدایند از ذره نیز کوچکتر است، در پی مخالفت با خالق جهان بیکران و پیمودن مسیری مخالف با خواست او در نهایت به چه هدفی دست خواهد یافت؟[iii]
او به خوبی میداند که نتیجهی چنین حرکتی جز شکست و واماندگی چیز دیگری نیست.[iv]
- ایمان هر چند سطحی و ابتدایی باشد، بسیار باارزش است و شخص مؤمن نباید خود را ضعیف و ناتوان بداند:
قرآن کریم میفرماید: «سست نشوید و غمگین نگردید، و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».[v]
- از آنجا که ایمان باارزشترین سرمایهی انسان است؛ از اینرو، انسان باید در تقویت و نگهداری آن کوشش کند؛ یعنی همیشه با تفکر و اندیشه و با عمل به دستورات دینی، مبانی آنرا تقویت و در ساحت روح خود نهادینه کند.[vi]
- نباید به این احساس و خیالات شیطانی توجه کرد که ایمان به خداوند و دوری از گناهان به دلیل نداشتن جرأت و ترس از دیگران است؛ زیرا میدانیم که انسانهای باایمان فراوانی بودهاند که حتی در مواردی که هیچ زمینه واهمه و ترسی وجود نداشته و انجام گناه به راحتی امکانپذیر بود، تنها به دلیل اطاعت از پروردگار مرتکب گناه نشدند.
[i]. «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه». ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 394، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413 ق.
[ii]. «إِلَهِی أَلْبَسَتْنِی الْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلَّتِی». مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 91، ص 142، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق.
[iii]. «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً». اسرا، 44؛« ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ». فصلت،11.
[iv]. ر. ک: «گناه و آثار آن».
[v]. «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». آل عمران، 139.
[vi]. ر. ک: «تقویت ایمان و اعتقادات»؛ «راه ایمان به خدا»؛ «تقویت اعتقادات شیعی».