بر اساس منابع لغوی و تفسیری، «معیشت ضنک»، به معنای نوعی از زندگی است که در آن آرامش و آسایشی وجود ندارد.
این تعبیر تنها یکبار در قرآن و در آیه 124 سوره «طه» آمده است:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً ...»؛ و هر کس از یاد من روى گرداند، وى را روزگارى سخت خواهد بود.
«عیش» در لغت به معنای «حیات» است.[1] راغب اصفهانی میگوید: واژه «عیش» به معناى نوعی از زندگى است که مخصوص حیوانات (به معنای عام آن که شامل انسان هم میشود) بوده، و در نتیجه دایره شمول آن از واژه «حیات» کمتر است؛ زیرا «حیات»، هم در مورد زندگى حیوانی و هم در ارتباط با زندگی فرشتگان و هم در اشاره به زندگی خداى متعال که حیّ مطلق است مورد استفاده قرار میگیرد.
واژه «معیشت» مشتق از «عیش» بوده و به معنای چیزهایى است که زندگی با آنها ادامه مییابد؛[2] مانند خوردنیها و نوشیدنیها و نیز به معنای هر آن چیزی است که زندگی با آن اداره میشود؛[3] از اینرو شامل روش زندگی نیز خواهد شد.
«ضنک» به معناى سختى و تنگى است.[4] این واژه در هر چیزى که به کار رود دشواری و تنگى آنرا میرساند و کلمهاى است که در مذکر و مؤنث یکسان استعمال میشود.[5]
اینکه خدای متعال فرمود: کسى که از یاد من اعراض کند زندگی سختی خواهد داشت، براى آن است که هر کس خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزى غیر از دنیا نمیماند که وى به آن دل ببندد، و آنرا مطلوب یگانه خود قرار دهد، در نتیجه همه کوششهاى خود را منحصر در آن میکند، و فقط به اصلاح زندگى دنیای خویش میپردازد، و روز بروز آنرا توسعه داده، و به لذتبردن از آن سرگرم میشود؛ اما این نوع از زندگی هیچگاه به او آرامش نمیدهد؛ براى اینکه هرچه از دنیا به دست آورد، به آن قانع نشده و همیشه به دنبال افزودن آن است، بدون اینکه این حرص و سیریناپذیریاش پایان پذیرد.
بر این اساس، چنین فردی گویا همیشه در فقر و تنگى بسر میبرد، و همیشه دلش خواستار چیزهایی است که آنها را در اختیار ندارد. جدای از غم و اندوه و اضطراب و ترسى که برای از دستدادن آنچه دارد و روىآوردن ناملایمات و فرا رسیدن مرگ و بیماری متحمّل میشود؛ او همیشه در میان آرزوهاى برآورده نشده، و ترس از دستدادن آنچه برآورده شده به سر میبرد. و این است معنای معیشت ضنک.[6]
البته بعضى از مفسران گفتهاند: مراد از معیشت ضنک، عذاب قبر، و سختیهاى زندگى برزخی است؛ چرا که میبینیم بسیارى از اعراضکنندگان از یاد خدا زندگى دنیایی بسیار وسیعی دارند و دنیا به کام آنها است؛ لذا معیشت ضنک در حقشان صادق نیست.[7] که در این مورد باید گفت؛ هرچه دنیا به کام دنیاپرستان باشد، چون خواستههای آنان نامحدود است، باز هم گمان میکنند به نهایت آرزویشان نرسیده؛ لذا همواره دچار نوعی دشواری و تنگی خواهند بود.
برخى هم معتقدند: معیشت ضنک، یعنی طعام ضریع،[8] زقوم،[9] و جهنم.[10]
در پایان باید گفت؛ آیه گنجایش همه تفاسیر را دارد و فردی که از یاد خدا دور است، علاوه بر عذابهای برزخ و آخرت، در دنیا نیز چندان شیرینکام نخواهد بود.
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 6، ص 321، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 596، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. لسان العرب، ج 6، ص 321.(المعیشة: ما یعاش به).
[4]. همان، ص 512.
[5]. لسان العرب، ج 10، ص 462.
[6]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 224- 225، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ همان، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 14، ص 314- 315، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[7].ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 55، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 259، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.
[8]. ر. ک: «ضریع طعامی تلخ و بدبو».
[9]. ر. ک: «تشبیه ثمره درخت زقوم به امر خیالی سرهای شیاطین»، 64219.
[10]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 55؛ الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 259.