خداوند وجودى بینهایت و دارای تمام کمالات است و آفریدن (ایجاد کردن) جهان فیض او است و از آنروی که خداوند فیاض است کمال فیاضیت او اقتضا میکند که هر چه را لایق آفریده شدن است بیافریند. پس خداوند آفرید، چون فیاض است؛ یعنى هدف و چرایى آفرینش در فیاضیت او است.
اما هدف از آفرینش انسان و جن به طور خاص، رسیدن آنان به کمال و سعادت و والاترین کرامتها از طریق انتخاب آگاهانه است. و این هدف هر چه که باشد نتیجهاش به خود آنها بر میگردد نه به خداوند؛ زیرا که او غنی مطلق است و همهی ممکنات از جمله انسان و جن محتاج اویند.
براى روشن شدن پاسخ، توجه به چند مطلب لازم است:
مطلب اول؛ هدف خداوند به طور کلی از آفرینش کل مخلوقات
توجه به نکاتی ما را در دستیابی به تصویری واضح از هدف خداوند در آفرینش مخلوقات، یاری میرساند:
- خداوند متعال به مقتضاى اینکه واجب الوجود است و وجود او وابسته به چیزى نیست، هیچ محدودیتى و نقصى ندارد و همهی کمالات را دارد.
- از جمله کمالات او فیاض و جواد بودن است. خداوند در قرآن میفرماید: «و عطاى پروردگارت منع نشده است».[1]
خداوند متعال، براى عطا کردن از ناحیه خودش، هیچ محدودیتى ندارد، پس هر جا که عطا نمیکند، به دلیل محدودیت پذیرنده عطا است، نه عطا کننده، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا میشود.
- هر خیرى و کمالى ناشى از وجود است و هر شرّ و نقصى ناشى از عدم. مثلاً علم، خیر و کمال است و جهل، شرّ و نقص. همچنین قدرت، در مقابل عجز و ناتوانى، کمال و خیر است. پس معلوم میشود که وجود خیر است و در مقابل آن، هر شرّ و نقصى عدم است.
- با توجه به مقدمهی سوم میتوان دریافت که فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق میشود. پس لازمهی فیاض بودن آفریدن است. به عبارت دیگر، اگر چیزى لایق آفریده شدن باشد و خداوند آنرا نیافریند، این نیافریدن با توجه به خیر بودن وجود، منع از خیر است و بخل محسوب میشود و بخل از خداوند محال است.
از این مقدمات نتیجه میگیریم، اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ این است که فیاض بودن او باعث آفرینش شده است.
نکتهی قابل توجه آن است که اگرچه هدف فاعل، به این معنا که برای تأمین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد؛ چون خدای متعال بینیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد، اما فعل خداوند باید هدف داشته باشد(هدف فعل)؛ زیرا خداوند حکیم است و از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمیشود، نظام آفرینش نظامی هدفمند است که در راستای اهداف عالیه ذات باری تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست و ذرات عالم با زبان بیزبانی میگویند:
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش که من این مسئله بی چون و چرا میبینیم
مطابق نص آیات قرآن، خالق موجودات، اشیاء و پدیدهها را نه باطل آفرید و نه بازیچه، بلکه محور و اساس آفرینش او بر مبنای حق استوار گشته است که در این نظام احسن، حتی کوچکترین اجزاء آن اهداف و مقاصد بلند و ارزشمندی را تعقیب میکنند و هیچیک از آنها معطل و بیکار نیستند که:
در این پرده یک رشته بیکار نیست سر رشته بر ما پدیدار نیست
مطلب دوم؛ هدف خداوند از آفرینش انسان و جن به طور خاص
تفاوت اساسی دو گروه جن و انس با انواع دیگر مخلوقات، توانایی رشد و به کمال رسیدن اختیاری آنها است؛ یعنی تا آنجا که ما علم داریم موجودات دیگر قابلیت رشد و ارتقای کمالات خود را ندارد و درجهی وجودی موجودات دیگر در هر مرتبهای که باشند ثابت خواهد بود؛ و از همینرو است که اصطلاح مؤمن و کافر فقط برای انسان و جن معنا دارد و برای موجودات دیگر بیمعنا است.[2]
دربارهی هدف آفرینش انسان و جن در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره مینمایند، از جمله: «من جن و انس را نیافریدم، مگر اینکه مرا پرستش کنند».[3]
در جای دیگر میفرماید: «آن خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید تا کدامین بهتر عمل میکنید».[4] (یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل). همانگونه که ملاحظه میشود همهی این خطوط به یک نقطه منتهی میشود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسانها است. از اینجا معلوم میشود که: هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامتها و ارزشهای انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه و اختیاری به پیشگاه ذات احدیت میسور و ممکن خواهد بود که: «بندگی خدا گوهر گرانبهایی است که باطن آن ربوبیت است»،[5] که هر کس به آن دست یافت سلطنت بر همهی ما سوی الله کند.
در روایتی معرفتبخش از امام صادق(ع) میخوانیم: امام حسین(ع) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: «خداوند بزرگ بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند، هنگامی که او را بشناسند، عبادتش میکنند و هنگامیکه بندگی او کنند از بندگی غیر او بینیاز شوند».[6]، [7]
با توجه به مطلب یاد شده میتوان دریافت که هدف از آفرینش انسان و جن زمانى میتواند محقق شود که آنها قابلیت رسیدن به کمال را داشته باشند و با فعلِ اختیارىِ خود، آنرا تحصیل کنند. درحالى که اگر آن کمال را از ابتدا داشتند قطعاً کمالِ اختیارىِ آنها به شمار نمیآمد و هدف اصلى از آفرینش آنها نیز تحصیل نمیشد.
باید توجه داشت که حتى ترقى یک پله از نردبان تکامل براى انسان، تحصیل کمال اختیارى به شمار میآید و به همان اندازه هدف اصلى از آفرینش را تحصیل کرده است.[8]
[3]. «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». ذاریات، 56.
[4]. «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً». ملک، 2. این آیه میتواند شامل جنیان نیز باشد؛ چون از آیات قرآن بر میآید که جن نیز مانند نوع بشر زندگى و مرگ و قیامت دارند.
[5]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، ترجمه، مصطفوی، حسن، ص 453، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، 1360ش. «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیه».
[6]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 9، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش. «ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه».
[7]. برگرفته از سؤال «هدف از خلقت انسان و جهان»، 1052.
[8]. برگرفته از: سؤال «هدف خلقت»، 76.