نخست باید گفت؛ هر قوم و گروهی که به خدا ایمان آورده، پیرو پیامبرانش شده و تقوا پیشه کرده، قوم برتر است.
در همین راستا بخشی از مؤمنان یهود یا بنی اسرائیل نیز به تصریح قرآن کریم در یک دوره زمانی مشخصی بر دیگران برتر بودند تا هنگامی که به جای خداپرستی به نژادپرستی رو آوردند؛ تعدادی از پیامبرانشان را به شهادت رساندند و از پیروی پیامبران بعدی مانند حضرت عیسی(ع) سرباز زدند.
با این مقدمه به برخی از دلایل نژادپرستی آنان -که تا امروز نیز ادامه دارد- خواهیم پرداخت.
- احساس جایگاه ویژه نزد خداوند
قرآن در مورد احساس خودبرتربینی قوم یهود، نسبت به سایر اقوام و ملتها، میفرماید یهودیان عقیده داشتند که آنها قوم برگزیدهاند، و در پیشگاه خداى متعال جایگاه ویژه دارند و گویا آنان فرزندان خدا و دیگران بندگان خدایند:
«نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ...»؛[1] ما فرزندان و دوستان خداییم.
همین احساس خودبرتربینی آنها باعث شد هنگامی که پیامبر اسلام(ص) گروهی از آنان را به دین اسلام دعوت کرد و آنان را از مجازات خدا بیم داد، آنها در پاسخ گفتند: چگونه ما را از کیفر خدا میترسانى، در حالی که ما فرزندان و دوستان خداییم؟! و حتی اگر خدا بر ما غضب کند، مانند خشمى است که انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنى طولی نخواهد کشید که این خشم او فرو خواهد نشست![2]
آنها علاوه بر این -مانند برخی مسیحیان - خود را دارای امتیاز دیگری نیز میدانستند و معتقد بودند که هیچکس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد!
«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى».[3]
که این البته پنداری نادرست و بدون دلیل بود:
«تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین».[4]
قرآن کریم اما این توهمات آنها را نمیپذیرد و امتیاز هر انسانى را تنها در ایمان و عمل نیک و پرهیزکارى او بیان میکند؛ لذا از آنان میپرسد: بگو پس چرا خدا شما را در مقابل گناهانتان مجازات میکند؟!:
«قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ».[5]
این پرسش برای آن است که خود آنان اعتراف کردهاند که دستکم مدت کوتاهی مجازات خواهند شد:
«وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً ...».[6]
بر این اساس، این مجازات نشانه آن است که ادعاى آنان در مورد فرزند و دوست ویژه خدا بودن، بدون اساس است و آنان نیز در صورت ارتکاب اعمال ناشایست، مجازات خواهند شد.
البته همانگونه که گفته شد، در آیاتی از قرآن به برتری یهود -تا آن زمانی که پیرو حق بودند- اشاره شده است:
«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ»؛[7] ای بنیاسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد آورید.[8]
اما مشکل از آنجا پدید آمد که قوم یهود در رابطه با این برتری دچار اشتباه شده و گمان کردند که خداوند آنها را تنها به دلیل نژادشان بر دیگر نژادها و ملتها برتری داد، در حالی این برتری مربوط به مقطعی از زمان و تنها مرتبط با کسانی بود که به حضرت موسی(ع) و دیگر پیامبران هم دوره خویش ایمان آورده و تعالیم آنان را پذیرفته بودند.
از اینرو است که خداوند به آنها هشدار میدهد و میفرماید: از روزی بترسید که کسى مجازات دیگرى را نمیپذیرد، و نه از او شفاعت پذیرفته میشود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه یارى میشوند:
«وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاًوَلایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلاهُمْ یُنْصَرُونَ».[9]
- تعصب و لجاجت
دلیل دیگری که در بررسی آیات قرآن راجع به این موضوع به دست میآید، تعصب و لجاجت این قوم است:
«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ»؛[10]
یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی نزد خدا ندارند و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند و بر باطلاند.»
جمله «لیست علی شیء» اشاره به این است که نصارا در پیشگاه خدا مقامی ندارند، یا اینکه دین و آیین آنها چیز قابل ملاحظهای نیست. سپس اضافه میکند: آنها این سخنان را میگویند در حالی که کتاب آسمانی را میخوانند؛ یعنی با در دست داشتن کتاب الهی که میتواند راهگشای آنها در این مسائل باشد، بر زبان آوردن اینگونه سخنان که سرچشمهای جز تعصب و عناد و لجاجت ندارد بسیار عجیب است.
این آیه سرچشمه اصلی تعصب را، جهل و نادانی معرفی کرده است؛ زیرا افراد نادان همواره در محیط زندگی خود محصورند و غیر آنرا قبول ندارند، به آیینی که از کودکی با آن آشنا شدهاند، هر چند خرافی و بیاساس باشد سخت دل میبندند و غیر آنرا منکر میشوند.[11]
- پیروی از هوای نفس
پیروی از هوای نفس یکی از دیگر چیزهایی است که یهود را به انحراف کشانده تا خود را قومی برتر تصور کند. بدین ترتیب که آنان گمان میکردند که برگزیده خدایند و هر کاری دلشان خواست میتوانند انجام داده و نیازی به موعظه و رعایت دقیق احکام دینی ندارند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
«... أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَریقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَریقاً تَقْتُلُون»؛[12] آیا اینگونه نبود که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف خواستههای دلتان میآورد، در برابر او تکبر کردید، پس عدهاى را تکذیب کرده، و جمعى را به شهادت رساندید؟!
این رویکرد نادرست تا زمان ظهور دین اسلام و تا امروز همچنان ادامه دارد. آنان بر اساس مژدههای موجود در کتابهای آسمانی خود میدانستند که پیامبری با ویژگیهایی مشخص در سرزمین حجاز ظهور خواهد کرد؛ از اینرو به بتپرستان اعلام میکردند که با ظهور آن پیامبر، ما بر شما پیروز خواهیم شد!
بعد از نبوت پیامبر(ص) نیز ویژگیهای یادشده را در حضرتشان مشاهده میکردند؛ اما تنها به این دلیل که این پیامبر از بنیاسرائیل نبود، از ایمان به او و پیروی از مکتبش خودداری کردند:
«وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ».[13]
[1]. مائده، 18.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 3، ص 272، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. بقره، 111.
[4]. بقره، 111.
[5] مائده، 18.
[6]. بقره، 80.
[7] بقره، 47.
[8]. ر. ک: «بررسی آیات دال بر برتر بودن قوم یهود».
[9] بقره، 48.
[10] بقره، 113.
[11]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 465، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[12]. بقره، 87
[13]. بقره، 89