- در دانش لغتشناسی، ریشه «جرم» را به معنای «قطع» دانستهاند.
راغب اصفهانی میگوید: اصل «جَرم» بفتح اوّل به معناى قطع ثمره از درختان است. و به طور استعاره به گناهکردن نیز جرم گفتهاند.[1]
به عبارت دیگر، «جرم»، یعنی «اقدام بر کار زشت» و «قطع چیزى که باید وصل شود».
به گناه نیز از آن جهت جرم و جریمه گفته میشود،[2] که عملی که وصل و انجام آن واجب است، قطع میشود. بر این اساس، گناهکار را مجرم میگویند؛ چون عمل صالح را قطع میکند.
واژه «جرم» و مشتقات آن؛ مانند «مجرمین»، «مُجْرِمُون»، «اجرموا»، «تُجرمون»، و ...، 66 بار در قرآن و به همان مفهوم استعاری لغوی استفاده شده است. با این حال، قرآن کریم واژه «مجرم» را در مصادیق گستردهای از جرم به کار برده است که شامل مستکبران، ستمکاران و منکران معاد هم میشود. بر این اساس، واژه جرم در قرآن عام است؛ یعنی علاوه بر رفتار مجرمانه، عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میشود.
در مجموع آنچه از نظرات لغتشناسان در مورد واژه «جرم» استفاده میشود این است که این واژه در اصل به معنای «قطع کردن» است که مشتقّات آن با حفظ این معنا، در معانیای؛ مانند قطع میوه از درخت، چیدن پشم گوسفند، جسد، حکم قطعی، خرمای خشک، به پایان رسیدن شب، گناه، تعدّی، گناهکار و جنایتکار به کار رفته است.[3]
- حقوق دانان برای «جرم» تعریفهای گوناگونی ارائه نمودهاند که جامعترین آنها چنین است:
«هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات یا اقدامهای تأمینی در نظر گرفته شده است، جرم محسوب میشود».[4]
از جرم در حقوق کیفری اسلامی نیز چنین تعریف شده است:
«جرم یعنی مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنّت، یا ارتکاب عملی که به تباهی فرد یا جامعه بینجامد. هر جرم را کیفری است که شارع بدان تصریح کرده و یا اختیار آنرا به ولی امر یا قاضی سپرده است».[5]
بر همین اساس، در ماده دوم قانون مجازات اسلامی مصوب 1361، جرم عبارت است از:
هر فعل یا ترک فعلی که مطابق قانون، قابل مجازات یا مستلزم اقدامات تأمینی و تربیتی باشد. هیچ امری را نمیتوان جرم دانست، مگر آنکه به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی یا تربیتی تعیین شده باشد.[6]
بنابر این، مقصود از جرم از نظر حقوقی، آن است که در قوانین کیفری مدوّن برای آن مجازاتی مشخص تعیین شده باشد؛ اما جرم و گناه شرعی شامل همه مواردی میشود که در دنیا یا آخرت برای آن مجازاتی در نظر گرفته شده باشد، حتی اگر این مجازات در قانونی مدوّن به تصویب قانونگذاران کشورهای اسلامی نرسیده و در قوانین مجازات آنها ذکر نشده باشد.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 192، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 557، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 90- 91، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[4]. زیر نظر علی اکبر رشاد، دانشنامه امام علی (ع)، ج 5، ص 283، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387ش.
[5]. گلدوزیان، ایرج، حقوق جزای عمومی ایران، ص 162- 163، نشر دانشگاه تهران، 1390ش.
[6]. همان، ص 164.