مسئله فساد و فحشا(زنا، لواط) قبل از ظهور اسلام و بعد از ظهور آن و حتی در زمان حضور پیامبران و جانشینان آنها، هم به صورت علنی و هم به صورت مخفی وجود داشت که یک نمونه بسیار بارز و علنی آن که در قرآن هم به آن اشاره شده است، داستان قوم لوط است.[1]
همچنین در زمان جاهلیت، برخی با وادار نمودن کنیزان خود به زنا، از اینراه سوداگرى میکردند که با ظهور اسلام، خداوند صریحا آنرا ممنوع اعلام کرد:
«وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً»؛[2] و کنیزان خود را براى دستیابى به متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خودفروشى نکنید، اگر خودشان میخواهند پاک بمانند![3]
بر اساس گزارشی دیگر، پس از آنکه مسلمانان به مدینه، هجرت کردند، شماری از آنان که در نهایت فقر و نداری بودند؛ و برخی از این افراد نیازمند تصمیم گرفتنذ تا به رسم جاهلی و برای رهایی از فقر، با زنان ثروتمند بدکاره ازدواج کنند، و پس از آنکه وضع مالیشان بهبود یافت از آنها جدا شوند؛ و برای چنین ازدواجی از رسول خدا(ص) اجازه خواستند که آیه 3 سوره نور[4] در این زمینه نازل شد:
تنها مردان بدکار با زنان بدکاره ازدواج میکنند! و بدین ترتیب مانع عملیشدن نیت اندک مهاجران فقیری شد که چنین تصمیم نادرستی داشتند.[5]
این تصمیم و آن توصیه، خود نشانگر وجود برخی زنان فاحشه در مرکز حکومت اسلامی در زمان پیامبر(ص) بود!
در مکه هم زنان بدکارهای حضور داشتند که به نام «اصحاب رایات» و یا «پرچمداران» شناخته میشدند و معروفترین آنها «ساره»، «حنتمه» و «رباب» بودند که علاوه بر فاحشهگری، به آوازهخوانی نیز پرداخته و ضمن آن به تمسخر رسول خدا(ص) میپرداختند. خداوند ازدواج با این گروه از روسپیان را حرام نمود، و بعد از آنها نیز زنانی بودند که همینروش را ادامه میدادند.[6]
بر این اساس، مسئله فحشا از گذشتههای دور وجود داشت. و این چیزی نیست که مشکل جامعه امروزی و مدرن باشد.
البته با توجه به مقدار نفوذ دین و اخلاق، درصد گسترش فحشاء در زمانها و جوامع گوناگون متفاوت بود.
[1]. ر. ک: «مدت گناه قوم لوط».
[2]. نور، 33
[3]. ر. ک: «کنیزان و اجبار به زنا»؛ «منظور از رابطه خدن».
[4]. «الزَّانی لا یَنْکِحُ إِلاَّ زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ».
[5]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 55- 56، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.؛ ر. ک: «ازدواج زناکار با همسری مانند خود».
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، ج 2، ص 96، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.