مساوقت وجود و ماهیت به این معنا است که این دو مفهوم هم از نظر «مصداق» و هم از نظر «جهت صدق» با هم مساوی هستند؛[1] یعنی وجود از آن جهت که وجود است واحد بوده، و واحد نیز از آن جهت که واحد است، موجود خواهد بود.[2]
اما اثبات وحدت وجود خداوند از راه مساوقت «وجود» و «وحدت» به این صورت است که حقیقت و صرف «وجود» قابل تعدد نیست؛ زیرا تعدد در صورتی محقق میشود که دو چیز با هم از جهاتی افتراق داشته و متفاوت باشند؛ این افتراق و تفاوت یا به «وجود» فرض خواهد شد یا به «غیر وجود».
اما «افتراق به وجود» در واقع، برگشت «جهت افتراق» به «جهت اشتراک» است؛ و به همین دلیل نمیتوان افتراقی را تصور کرد.
«افتراق به غیر وجود» نیز معنایی ندارد؛ چون «غیر وجود» به معنای عدم و هیچ است، و افتراق به هیچ، معنایش عدم افتراق و تفاوت خواهد بود؛ از اینرو حکیمان، تعددی که در وجود مشاهده میشود را به تعدد مراتب و یا ظهورات وجود بر میگردانند؛ ماهیت نیز از مراتب و ظهورات وجود پدید میآید. بنابراین ماهیت، برهم زننده وحدت وجود نیست.[3]
[1]. «مساوق» یک درجه از «مساوی» بالاتر است، زیرا دو مفهومی که مصادیق یکسان داشته باشند، «مساوی» به شمار خواهند آمد، اما تنها زمانی «مساوق» خواهند بود که علاوه بر یکسان بودن مصادیق، جهت و حیثیت صدقشان نیز یکسان باشد.
[2]. ر. ک: «تساوق شیئیت با وجود»، 16677.
[3]. ر. ک: «وحدت وجود»، 4639.