«مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَیْه وَ آلِهِ- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ یَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَال».
در این روایت، امام علی(ع) میفرماید:
«هر کس دین خود را از کتاب خدا(قرآن) و سنت پیامبرش(ص) بگیرد، اگر کوهها هم متزلزل شوند، او در اعتقادش متزلزل نخواهد شد؛ اما کسی که دین خود را از دهان این و آن بگیرد، همانها دین او را نابود خواهند کرد!».
شیخ کلینی در مقدمه کتاب کافی به این حدیث کلیدی و گرانبها اشاره کرده است.[1]
شیخ مفید نیز در برخی تألیفات خود که برای بررسی عقاید شیعیان نگاشته، مشابه این روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است:
«من أخذ دینه من أفواه الرجال أزالته الرجال و من أخذ دینه من الکتاب و السنة زالت الجبال و لم یزل».[2]
اما آیا این روایات بدان معنا است که نباید هیچ مبلغی زبان به تبلیغ دین بگشاید و اگر سخنی هم بگوید، دیگران نباید به سخن او گوش فرا دهند؟!
به یقین خیر! روایت در صدد بیان چنین چیزی نیست؛ زیرا انسانها هنگام تولد -جز آنچه در فطرتشان نهفته است- هیچ دانش دیگری ندارند، و باید انواع دانشها را با شنیدن و خواندن بیاموزند. در همین راستا، دینداری و دانستن شرایط آن نیز تنها با دانشآموزی امکانپذیر خواهد بود.
پس معنای این روایات چیست؟
ابتدا باید دانست که خداوند در باطن تمام انسانها عقلی قرار داده که اگر به خوبی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند درستیها و نادرستیها را از هم تشخیص دهد و به فرموده امام علی(ع)، پیامبران نیز با این هدف برانگیخته شدهاند که فطرت انسانها و نعمتهای فراموششده را به یادشان آورند، با منطق و استدلال به تبلیغ دین بپردازند و یاریگر آنان در شکوفا شدن عقلشان باشند.[3]
به همین دلیل، قرآن و سنت را باید یاریگر عقل انسان ارزیابی کرد و نه چیزی در مقابل آن!
بدیهی است که مراد ما از «عقل»، باور درستی است که بر اساس دلایل منطقی قطعی شکل گرفته باشد، نه آنکه هر فردی تفکر نادرست خودش - که به هیچ قانون منطقی نیز مستند نیست - را برگرفته از «عقل» بداند!
به عنوان نمونه، عقل انسان میگوید:
«اگر به راستگویی شخصی یقین داریم، باید هر آنچه گفته را بپذیریم»
به همین دلیل، عقل به ما میگوید که نباید در تمام جزئیات به دنبال دلیل عقلی بوده و مثلا از پیامبرمان بخواهیم که دلیل عقلی سه رکعت بودن نماز مغرب و چهار رکعت بودن نماز عشا را برایمان توضیح دهد!
با توجه به این نکات باید گفت که در قرآن بارها تصریح شده که موارد مطرح شده در این کتاب مقدس و نمونههایی که آورده میشود، دلیلش آن است که مخاطبان، فکر و اندیشه خود را به حرکت درآورند:
«لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» باشد که شما از عقلتان بهره گیرید، «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» باشد که آنان اندیشه خود را به کار اندازند و ...
از اینرو فردی که تابع قرآن و سنت است، همواره باید با معیار عقل و تفکّر پیش رود، نه آنکه همواره چشم بدوزد تا ببیند دیگران چه میگویند و بدون اندیشیدن و تحقیق فورا هر آنچه گفتهاند را بپذیرد؛ بلکه باید بعد از شنیدن نظرات گوناگون، با استفاده از نیروی عقل خود، از میان تمام سخنانی که شنیده، تنها بهترین سخن را بپذیرد.
همچنین یک انسان متدین باید دائما در تلاش باشد که پایههای دینداری خود را محکمتر نموده و بر اطلاعات دینی خود بیفزاید و اگر میتواند به جایی برسد که خودش بتواند با استفاده از معیارهای شناخت قرآن و سنت، استنباط صحیحی از مسائل به دست آورد؛ اما با این وجود، اگر به بالاترین درجه هم نرسید، نباید ذهن جستوجوگر خود را از کار انداخته و هر سخنی که در مورد زوایای دینداری شنید، از هر فردی به سادگی بپذیرد.
برای عملکردن به حدیثی که در پرسش آمده، اگر بخواهیم دیندار واقعی باشیم و با هر بادی به این طرف و آن طرف نرویم، به عنوان نمونه اگر پای سخنی نشسته و ادعایی از گویندهای شنیدیم -حتی اگر گوینده سخن، انسان نیکی هم بوده و از این رو ارادتی نیز به او داشته باشیم- نباید فورا سخنش را بپذیریم؛ بلکه اندیشه خود را فعال کرده و دست کم مواردی مانند موارد ذیل را یا خود و یا با کمک دیگران بررسی کنیم:
- آیا آیهای که آن گوینده برای اثبات مدعای خویش خوانده واقعا در قرآن وجود دارد؟!
- آیا ترجمه و تفسیری که ارائه کرده مورد پذیرش دیگر دانشمندان نیز میباشد؟!
- آیا روایت و یا ماجرای تاریخی که بدان پرداخته و احیانا آدرسی هم برای آن اعلام کرده، در آن آدرس موجود است؟!
- آیا اساسا آن کتابی که به آن ارجاع داده، از نظر دانشمندان دینی، کتابی معتبر و قابل استناد است؟!
- با فرض وجود چنین روایتی در منبعی معتبر، آیا ترجمه و برداشتی که از آن روایت شده، ترجمه و برداشتی صحیح است؟!
- آیا آن روایت مطرح شده با آیات قرآن، عقل قطعی و روایات معتبر، همخوان است؟!
- آیا آنچه آنرا به بزرگی نسبت داده، دلیل محکم و قابل ارائهای برای اثبات آن وجود دارد؟
و ...
اگر در گذشته چنین بررسیهایی برای عموم مردم دشوار بود؛ اما امروزه و با استفاده از فناوری جدید به راحتی میتوان خود انسان به تنهایی و یا با کمک دیگرانی که اطلاعات بیشتری دارند به این بررسیها پرداخته و فوری و بدون تحقیق، هر سخن و ادعایی را نپذیرفت.
اگر این روش، همواره ادامه یابد، ستونهای دینداری آگاهانه ما روزبروز قویتر شده و بدین ترتیب اگر گویندهای سخن نادرستی را مطرح کند، با بررسیهایی که انجام میدهیم، از همان ابتدا آن سخن را نخواهیم پذیرفت و از طرف دیگر، اگر فردی سخنی را مطرح کرده و ما با بررسیهای بعدی خود به درستی آن پی ببریم، حتی اگر خود آن سخنران بعدها منکر درستی سخن سابق خود شود، ما به انکار او توجهی نخواهیم کرد؛ زیرا خودمان با بررسیهایی که داشتیم به درستی آن رسیدهایم.
اینجا است که ایمان ما وابسته به دهان یک فرد نمیشود تا امروز چه ادعایی را طرح کرده و فردا چه بگوید!
این حدیث، بیانگر این حقیقت است که دین و اعتقادات دینی، اگر با شنیدن از دیگران و بدون تحقیق و تفکّر باشد، با کوچکترین شبههای که از سوی مخالفان مطرح شود، در اعتقاد او تزلزل ایجاد میشود و نسبت به اعتقادات خود شک کرده، و ممکن است سر از کفر درآورد. اما اگر فرد مسلمانی اعتقادات دینی خود را با کمک علم و اندیشه از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) گرفته باشد، از کوه هم مستحکمتر خواهد شد و با شبههپراکنیها کوچکترین خللی در اعتقاداتش پدید نخواهد آمد؛ زیرا چنین اعتقادی از پشتوانهی محکم استدلال و منطق، بر اساس قرآن و سنت همراه است؛ و از اینرو سخن معاندان و شبههپراکنان، در او اثر نخواهد کرد.
اینکه چنین انسانی از کوه محکمتر اعلام شد، در حقیقت تشبیه بوده و کنایه از آن است که کوههای با آن عظمت امکان متلاشیشدن دارند، ولی اعتقاد راسخ فرد مسلمان که با پشتوانه فکر و اندیشه و یقین همراه باشد، امکان بازگشت در آن نیست.
البته همانگونه که در ابندا گفتیم این بدان معنا نیست که نباید به سخن مبلغان دین گوش فرا داد و اعتقادات دینی را از آنان فرا گرفت؛ بلکه معنای روایت آن است که پس از مطرح شدن یک موضوع دینی باید در آن تفکر و اندیشه کرده و با مبانی پذیرفته شده آنها را پذیرفت. با چنین روشی، یک انسان دیندار هر دروغ و خرافهای که تحت پوشش دین توسط برخی افراد مطرح میشود را نخواهد پذیرفت.
در نتیجه دریافت دین از مبلغان حقیقی دین که آیات قرآن و سنت پیامبر(ص) را برای مردم بیان میکنند، همان دریافت دین از قرآن و سنت پیامبر(ص) است؛ نه دریافت دین از زبان این و آن؛ به ویژه اینکه برای عموم مردم، دریافت دین از قرآن و سنت پیامبر(ص) بدون بهره گرفتن از دانشمندان و مبلغان دینی امکانپذیر نیست؛ زیرا بیشتر مردم با روش استنباط از قرآن و سنت آشنایی کامل ندارند و طبیعی است که پس از رحلت پیامبر(ص) و دسترسی نداشتن به معصومان(ع)، تنها از طریق عالمان دینی میتوانند به آموزههای دین پی ببرند.
[1]. کلینی، کافی، ج 1، ص 14، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429 ق.
[2]. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص 72، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414 ق.
[3]. سید رضی، نهج البلاغة، ص 43، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1414 ق.