بارها بر این واقعیت تأکید کردیم که از نظر اسلام، زنان مقام و ارزش والایی دارند، و مانند مردان امکان صعود به بالاترین درجات انسانی برای آنها نیز فراهم است؛ اما بیگمان مردان و زنان در تواناییهای جسمی، روحیات، برخوردها و ... تفاوتهای فراوانی با هم دارند و اسلام با پذیرش این واقعیت و این تفاوتها، برای هر کدامشان توصیههایی مناسب ارائه نموده است؛ بهگونهای که در نگاه کلی و همهجانبهنگر، تبعیض و بیعدالتی میان آنان مشاهده نمیشود.
البته این را هم باید دانست که مردان و زنان در درصد بالایی از احکام و توصیههای دینی با یکدیگر تفاوت ندارند. همچنین هیچ دلیلی بر نقصان ذاتی زنان نسبت به مردان و یا برتری ذاتی مردان بر زنان در قرآن و روایات معتبر نمیتوان یافت.
از اینرو روایاتی که بیان کننده نوعی نقص زنان نسبت به مردان است، مقصود یا بیان اختلافی جسمی و ظاهری است، و یا ناظر به زمانها، مکانها و شرایط محیطی گوناگون بود؛ از اینرو در تفسیر و تبیین چنین روایاتی، ابتدا باید آنها را با معیارهای قرآنی سنجید و سپس به همه نکات پیرامونی توجه داشت.
به عنوان نمونه، در توضیح روایت امام علی(ع) که در پرسش آمده و در منابع معتبر روایی نیز وجود دارد، به این نکتهها اشاره میکنیم:
- از واضحات است و جای هیچ تردیدی نیست که این سخنان امام(ع) شامل زنانی؛ مانند خدیجه(س)، فاطمه(س)، زینب(س) و ... نیست؛ لذا نمیتوان این روایت را معیاری کلی برای شناخت زنان در نظر گرفت.
- این سخنان امام(ع) نیز فی البداهه از ایشان صادر نشده؛ بلکه امام پس از شکایت مردی از همسر خویش، سخنانی ایراد کرد و خلاصهاش این است که اگر زنان شما اکنون و به دلیل شرایط محیطی، دچار برخی اخلاقهای ناپسند هستند، شما خشمگین نشوید؛ بلکه خانواده خود را به گونهای مدیریت کنید که از هم نپاشد و به همسران خود آنچنان محبّت کنید که اخلاقشان روز بهروز بهتر شود.
گفتنی است؛ در جوامع گذشته، بیشتر زنان از محیطهای علمی و آموزشی دور بودند؛ و غالبا در همان محیطهای بسته سنتی خانگی پرورش مییافتند. محیطهایی که اعضای آن هنوز بسیاری از اخلاق و رفتارهای ناپسند دوران جاهلیت -که به آن عادت کرده بودند- را ترک نکردند.(شاید اکنون نیز برخی از آن عادات ناپسند در میان مردان و زنان برخی جوامع باقی مانده باشد!)
در چنین شرایطی، شوهر به عنوان مدیر خانواده -همزمان که به پاکیزهکردن اخلاق خود میپردازد-، وظیفه دارد با رفتاری مهربانانه تلاش کند تا اخلاق همسر و فرزندانش نیز هرچه بهتر و پاکیزهتر شود.
- در محیطی که -صرفنظر از دین و عقیده افراد-، جو به شدت مردسالارانه بر جامعه حاکم بود؛ یعنی چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی، چه بتپرست و ... همگی در توافقی نانوشته، مرد را علاوه بر مدیریت خانواده، مسئول تمام امور دیگر هم میدانستند، و واقعیت جامعه آنروز نیز این بود که جز مواردی اندک، مردان از سطح دانش بالاتری برخوردار بودند، آسیبشناسی زنان و توصیه امام(ع) به تلاش برای برطرف شدن این آسیبها را نباید به معنای توهین به آنان در نظر گرفت.
- فراز پایانی روایت، بهترین گواه بر این ادعا است که امام(ع) با این سخنان خود به دنبال اثبات نقص ذاتی و دائمی در تمام زنان نیست؛ زیرا حضرتشان پس از شمردن برخی آسیبها میفرماید:
«به هر حال و در تمام شرایط با زنان مدارا کنید و با زبان خوش با آنها گفتوگو نمایید، شاید خوشکردار شوند».[1]
طبیعی است که اگر این نقصها و آسیبها، ویژگی ذاتی زنان در تمام زمانها و در تمام جوامع بود، معنا نداشت که امام(ع) توصیه کند رفتاری در پیش گرفته شود که به دنبال آن، تمام آسیبهای یاد شده از میان بروند.
به بیان دیگر، امام به دنبال جامعهای بود که زنان با رشد و تعالی اخلاقی، هیچکدام از آن آسیبها را نداشته باشند.
بر این اساس، امروزه و با توسعه علم و دانش میان بانوان، اگر زنی دارای دانش فراوان و اخلاق نیک بود و هیچکدام از آن اخلاقهای ناپسند را نداشت، شوهر او نمیتواند با استناد به این خطبه، خود را به عنوان یک معلم بر همسرش تحمیل کند؛ بلکه چه بسا مرد باید آن زن دانشمند و بااخلاق را الگویی برای خود در نظر بگیرد. و چنین چیزی، مخالف دین اسلام نیست؛ زیرا خود قرآن در آیات پایانی سوره تحریم،[2] آسیه(همسر فرعون) و حضرت مریم(س) را الگوی تمام جهانیان اعلام کرده است.
همچنین زن میتواند با گفتار و رفتار نیک، یاور شوهرش باشد و به پاکیزهشدن اخلاقش کمک کند؛ چرا که به تصریح قرآن کریم، هم مردان و هم زنان باایمان نسبت به رشد اخلاقی جامعه مسئولیت دارند:
[1]. «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ شَکَا رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ نِسَاءَهُ فَقَامَ ع خَطِیباً فَقَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ لَا تُطِیعُوا النِّسَاءَ عَلَى حَالٍ وَ لَا تَأْمَنُوهُنَّ عَلَى مَالٍ وَ لَا تَذَرُوهُنَّ یُدَبِّرْنَ أَمْرَ الْعِیَالِ فَإِنَّهُنَّ إِنْ تُرِکْنَ وَ مَا أَرَدْنَ أَوْرَدْنَ الْمَهَالِکَ وَ عَدَوْنَ أَمْرَ الْمَالِکِ فَإِنَّا وَجَدْنَاهُنَّ لَا وَرَعَ لَهُنَّ عِنْدَ حَاجَتِهِنَّ وَ لَا صَبْرَ لَهُنَّ عِنْدَ شَهْوَتِهِنَّ الْبَذَخُ لَهُنَّ لَازِمٌ وَ إِنْ کَبِرْنَ وَ الْعُجْبُ بِهِنَّ لَاحِقٌ وَ إِنْ عَجَزْنَ لَا یَشْکُرْنَ الْکَثِیرَ إِذَا مُنِعْنَ الْقَلِیلَ یَنْسَیْنَ الْخَیْرَ وَ یَحْفَظْنَ الشَّرَّ یَتَهَافَتْنَ بِالْبُهْتَانِ وَ یَتَمَادَیْنَ بِالطُّغْیَانِ وَ یَتَصَدَّیْنَ لِلشَّیْطَانِ فَدَارُوهُنَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَال». ابن بابویه، محمد بن على، امالی، ص 206، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق/ 1362ش.
[2]. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ».