اوقاتی که در متون اسلامی برای تعیین وقت شرعی، و انجام عبادات آمده، با معنایی که امروزه بین ما شایع است (شصت دقیقه) فرق می کند. در لغت عرب ساعت به اجزای مختلفی از زمان گفته می شود که مقدار آن می تواند با هم متفاوت باشد؛ از این رو در مواردی ممکن است ساعت شرعی با ساعت عرفی مترادف و در مواردی کمتر یا بیشتر از آن باشد.
قبل از بررسی مراد از ساعات در روایت مورد نظر، به این نکته توجه شود که ساعت در کلام عرب به جزئی از زمان گفته می شود، خواه شامل زمان اندکی باشد مثل: "فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ"؛[1] هنگامى که اجل آنان فرا رسد نه ساعتى پیشى مىگیرند نه تأخیر مىکنند. و خواه زمان آن حتی بیش از روزها و هفته ها باشد، چون نمونه موجود در این آیه: "...الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی ساعَةِ الْعُسْرَة"؛[2] یعنی کسانی که از پیامبر در هنگام دشواری ها پیروی کردند. گاهی مراد از ساعت، وقت مرگ[3] یا فرا رسیدن قیامت[4] است.
در روایت مورد نظر از دو جهت به ساعات روز توجه شده است؛ ابتدا این دو جهت را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به تعیین ساعات دوازده گانه در آن می پردازیم:
جهت اول: وقت آن با توجه به لغاتی؛ مثل طلوع فجر، طلوع شمس، ذهاب حمره و ... تعیین شده است.
جهت دوم: وقت نماز ظهر و عصر نیز در آن موضوعیت داشته است. از این رو هر دو جهت را مورد بررسی قرار می دهیم:
1. لغات استفاده شده در روایت:
1-1. طلوع فجر: کلمۀ فجر به معنای ظاهر و هویدا است و فجر دو مصداق دارد؛ فجر صادق و کاذب. فجر صادق هنگامی است که خط روشنی از قسمت مشرق پدیدار می شود و فجر کاذب به روشنایی مختصری گفته می شود که شبیه دم گرگ است و چون زود از بین می رود به آن فجر کاذب می گویند، آنچه میزان در انجام واجباتی؛ مثل نماز و روزه است فجر صادق است.[5]
2-1. طلوع آفتاب: مراد از آن وقتی است که خورشید از مشرق بیرون می آید، نماز صبح در این هنگام قضا می شود.
3-1. ما بین الطلوعین: مراد مدت زمان بین طلوع فجر صادق و طلوع خورشید می باشد، در روایات این زمان را جزئی از روز و شب ندانسته و از آن به ساعت بهشتی یاد کرده اند.[6]
4-1. نهار: همان روز فارسی است که از وقت نمایان شدن فجر صادق تا غروب خورشید است.[7]
5-1. زوال شمس: مراد از آن مایل شدن خورشید از دایرۀ نصف النهار و وسط آسمان به طرف مغرب است.
6-1. دلوک شمس: دلوک مایل شدن خورشید به طرف غروب است.[8]
7-1. شفق: شفق همان سرخى است که وقت غروب خورشید از افق مشرق بالا مىآید و در سمت مغرب پایین مىرود و زمان آن تقریباً مساوى زمان بین الطلوعین است.[9]
8-1. حمرۀ مشرقیّه: دو بار در ناحیۀ شرقى افق پدید مىآید: یک بار قبل از طلوع آفتاب که بنابر مشهور، زمان پایان یافتن وقت نافله و فضیلت فریضۀ صبح است و بار دیگر هنگام غروب آفتاب که زوال آن (گذشتن از روى سر)- بنابر مشهور- نشانۀ غروب آفتاب و پایان روز است.[10]
9-1. حمرۀ مغربیه: رنگ سرخى که بعد از غروب آفتاب در مغرب ظاهر مىشود.
گفتنی است؛ به ساعتی از روز در زبان فارسی «چاشت» گفته شده است که معانی مختلفی از آن شده که منظور از چاشت به طور مشخص کدام بخشی از روز را شامل میشود. برخی چاشت را به معنای «اول صبح، بخش نخستِ روز» دانستهاند،[11] و برخی نیز «ضحی» را به معنای چاشت و انتشار نور خورشید دانستهاند.[12] به هر حال، برای خود کلمه چاشت در روایات آثار و احکامی قرار داده نشده است، بلکه آنچه در روایات درباره زمان و وقت دعا و عمل خاصی تعیین شده، یکی از موارد بالا است.
2. وقت نماز ظهر و عصر و نوافل آن:
گفته اند طول قامت انسان طبیعی، هفت قدم است، اگر شاخص را به ارتفاع چنین انسانی قرار دهیم، بعد از آن که سایه شاخص در وقت زوال به کمترین اندازه خود رسید، شروع به زیاد شدن می کند، هر گاه سایه به دو قدمی رسید، پایان وقت نافله ظهر است، و در چهار قدمی، پایان وقت فضیلت ظهر و نافلۀ عصر است، و تا هشت قدم شود انتهای وقت فضیلت عصر است، اما ساعات این قدم ها بسته به فصول سال و نیز مکان های جغرافیایی مختلف قابل تغییر است؛ به عنوان مثال در اول ماه فروردین به افق اصفهان، وقتی سایه به دو قدم رسید اگر شاخص، انسان باشد، یک ساعت و پنجاه و هفت دقیقه زمان می برد، چهار قدم، دو ساعت و چهل و سه دقیقه و در وسط فروردین، دو قدم یک ساعت و پنجاه و هفت دقیقه، چهار قدم دو ساعت و پنجاه و هفت دقیقه زمان می برد.[13]
با توضیحات ذکر شده روشن شد که در مواردی هر ساعت، بیش از چند دقیقه نیست (مثل ساعت پنجم) و در مواردی ممکن است بیش از یک ساعت عرفی باشد (مثل ساعت اول که یک ساعت و بیست دقیقه در بعضی فصول سال می باشد).
حال با توجه به این جهات، ساعات مطرح شده در پرسش شما را به صورت تقریبی پاسخ می دهیم:
ساعت اول: وقت اذان صبح تا وقت بیرون آمدن آفتاب. (وقت تقریبی آن یک ساعت و بیست دقیقه)
ساعت دوم: از وقت بیرون آمدن آفتاب تا وقت ناپدید شدن حمرۀ مشرقیه.(سی دقیقه)
ساعت سوم: از ذهاب شعاع تا بالا آمدن روز، که مراد رفتن سرخی تا بالا آمدن روز است که در فارسی تعبیر به وقت چاشت یا نیمروز می کنند.(سه ساعت)
ساعت چهارم: از وقت چاشت تا وقت زوال خورشید، که همان وقتی است که سایۀ شاخص از بین می رود و به طرف مغرب شروع به زیاد شدن می کند و شروع وقت فضیلت نماز ظهر می باشد. (دو ساعت)
از مطالب بالا روشن شد که حدود یک سوم ساعات دوازده گانه در نیمۀ اول روز و قبل از ظهر واقع می شود و این خود دلیل است که مراد از ساعت، ساعت عرفی شصت دقیقه ای نیست.
ساعت پنجم: از وقت زوال (ظهر شرعی) تا چهار رکعت بعد از آن.(دقایقی)
ساعت ششم: مقدار چهار رکعت بعد از وقت زوال، تا پایان وقت نماز ظهر.(دو ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد از زوال)
ساعت هفتم: از پایان وقت نماز ظهر تا چهار رکعت قبل از نماز عصر، یعنی بعد از گذشت چهار رکعت از نافلۀ عصر.(دقایقی)
ساعت هشتم: چهار رکعت بعد از وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر.(دو ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد از پایان وقت نماز ظهر)
ساعت نهم: از آخر وقت فضیلت نماز عصر به مقدار دو رکعت.(دقایقی)
ساعت دهم: دو رکعت بعد از وقت فضیلت نماز عصر، تا قبل از زرد شدن خورشید.
ساعت یازدهم: قبل از زرد شدن خورشید تا زمان زرد شدن آن.
ساعت دوازدهم: از هنگام زرد شدن خورشید تا هنگام غروب و پنهان شدن آن. (ساعت نهم به بعد مجموعا حدود سه ساعت).
نکته ای که در پایان متذکر می شویم، زمان دقیق ساعات، بسته به فصول سال متغیر است و محاسبۀ ما بر اساس روزی بود که چهارده ساعت شصت دقیقه ای به طول می انجامد.
[1] اعراف، 34.
[2] توبه، 117.
[3] مریم، 75.
[4] حج، 1 و 7.
[5] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 626، دار العلم، بیروت، 1412 ق.
[6] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 122، ح 94، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش.
[7] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 115، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1371 ش.
[8] المفردات فی غریب القرآن، ص 317.
[9] نراقی، احمد، رسائل و مسائل، ج 1، ص 102.
[10] جمعی از پژوهشگران، زیر نظر شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، ج 3،ص 373، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، 1426ق.
[11]. فرهنگ فارسی معین، واژه «چاشت».
[12]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 174 و ج 5، ص 4، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش.
[13] برای تعیین ساعات ر،ک: کرمانشاهی، محمد علی، مقامع الفضل، ج 2، ص 280، مؤسسة وحید بهبهانی، 1421ق.