اگر هر متنی در صدد بیان نص و صریح آیات قرآن باشد، تغییر در عبارات قرآنی در آن روا نیست، اما اگر شخصی بخواهد با الهام از متون قرآنی، دعا و یا مناجاتی با خدا داشته باشد، تغییر در عبارات ایرادی ندارد. به عنوان نمونه اگر خدا در قرآن بگوید که او است که مردگان را زنده میکند(أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى) و او است که انسانها را از گور بیرون میآورد(َ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُور)، ما در مناجات میتوانیم بگوییم: خدایا! تو مردگان را زنده می کنی و تو انسانها را از قبر بیرون میآوری!
برای رسیدن به پاسخ، ابتدا توجه شما را به روایتی از امام صادق(ع) جلب میکنیم:[1]
تعجب میکنم از شخصی که از چهار چیز میترسد، ولی به چهار چیز پناه نمیبرد:
1. کسى که خوف و ترس بر او چیره شده است، باید متوجه باشد که خدای عزّ و جلّ فرموده: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.»؛[2] زیرا من از خداى عزّ و جلّ شنیدهام که به دنبال این بیان میفرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ».[3]
2. کسى که اندوه او را فراگرفته است، و متوجه این سخن خدای متعال نیست که: «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»؛[4] زیرا من از خداوند عزّ و جلّ شنیدهام که به دنبال این بیان میفرماید: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».[5]
3. کسى که به او مکر شده و فریبش دادهاند، چگونه به گفتار خداوند تعالى پناه نمیبرد که فرموده است: «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ»؛[6] و خداوند عزّ و جلّ در دنبال آن فرموده: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا».[7]
4. کسى که دنیا و زینت آنرا میخواهد، چگونه به کلام خداوند تعالى توجه ندارد که: «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛[8] زیرا خداوند عزّ و جلّ به دنبال آن میفرماید: «إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ».[9]
همانگونه که مشاهده میکنید در این روایت که در صدد بیان دقیق عبارات قرآنی است، کلمه «لاحول» نیامده، بلکه دقیقاً متن آیه «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» بیان گردیده است، اما در روایات دیگر[10] که دعاهایی برگرفته از مفاهیم قرآنی ارائه میشود، برخی متون قرآنی به ضمیمۀ کلمات دیگری در ابتدا، انتها و میانۀ آنها عرضه میشود که صد البته به معنای آن نیست که این متون، بخشی از قرآن میباشند. عبارت «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» نیز از مصادیق چنین دعاهایی است که بخش ابتدایی و انتهایی آن، نص صریح قرآن بوده و بخش میانی آن «لا حول» دعایی است که ضمیمۀ آیه شده است. در دعاهای دیگری نیز عبارت «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» ذکر شده است.[11]
اینکه معصومان(ع) با الهام از آیات و مفاهیم قرآنی، دعاها و ذکرهایی را برای راز و نیاز با پروردگار، درخواست حاجتها و برطرف کردن برخی از بلاها و مشکلات، آموزش داده و مقصودشان متن دقیق آیه قرآن نباشد؛ در موارد زیاد دیگری نیز مشاهده میشود. برای نمونه، در قرآن کریم آمده است: «أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَن فىِ الْقُبُور»،[12] ولی در دعا با استفاده از معنا و مفهوم این آیه چنین وارد شده است: «أَنَّکَ تَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُور»،[13] همچنین در دعای دیگر آمده است: «أَنَّکَ بَاعِثُ مَنْ فِی الْقُبُور».[14]
[1]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 4، ص 392 - 393، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413 ق.
[2]. آل عمران، 173، «خدا ما را کافى است و او بهترین حامى ماست».
[3]. آل عمران، 174، «به همین جهت، آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالیکه هیچ ناراحتى به آنان نرسید و از رضاى خدا، پیروى کردند و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است».
[4]. انبیاء، 87، «جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم».
[5]. انبیا 88، «ما دعاى او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و اینگونه مؤمنان را نجات میدهیم».
[6]. غافر، 44، «من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست».
[7]. غافر، 45، «خداوند او را از نقشههاى سوء آنها نگه داشت».
[8]. کهف، 39، «این نعمتى است که خدا خواسته است؟! قوّت (و نیرویى) جز از ناحیه خدا نیست».
[9]. کهف، 39 و 40، «اگر میبینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمّى نیست)! شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد».
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 547 - 548، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 326 - 327.
[11]. ر.ک، برقى، احمد بن محمد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین، ج 1، ص 42، دار الکتب الإسلامیة، قم، چاپ دوم، 1371ق؛ الکافی، ج 2، ص 521.
[12]. حج، 7، «خداوند تمام کسانى را که در قبرها هستند زنده مىکند».
[13]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 15 و 165، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اوّل، 1411ق.
[14]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینى، عبد الحسین، ص 228، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش.