متنی را که اهل سنت نقل کردهاند و در صحیح مسلم و ترمذی و مسند احمد وجود دارد به این عنوان آمده است: «کتاب الله و عترتی» که مشهور بین اهل سنت هم همین متن است.
اما متن دیگری نیز وجود دارد که در منابع صحاح اهل سنت وارد نشده و حاکم نیشابوری آنرا در کتاب خود آورده است. روایت حاکم نیشابوری را فقط ابوهریره نقل میکند که در نقل حدیث هرگز مورد قبول شیعه نبوده است، اما روایت دیگر را در کتب اهل سنت اصحابی؛ مانند ابوسعید خدری، زید بن ارقم و زید بن ثابت، نقل کردهاند که هم از نظر تعداد و هم از نظر وثاقت از روایت کتاب مستدرک حاکم نیشابوری بیشتر و برترند.
حدیث ثقلین؛ از جمله روایاتی است که در حدود سی نفر از اصحاب پیامبر اکرم(ص) آنرا نقل کردهاند و بیش از دویست نفر از علمای اهل سنت این حدیث شریف را در حدود پانصد کتاب از تألیفاتشان آوردهاند.[1] مدارک این حدیث از کتابهای اهل سنت را میتوانید در نمایهی «صحیح بخاری و حدیث ثقلین»، سؤال 6921 ببینید. اما برای نمونه در کتابهای شیعه میتوان به کتاب شریف «کافی» اشاره کرد. در این کتاب آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی»؛[2] همانا در میان شما دو چیز با ارزش به یادگار گذاشتم که اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و اهل بیت و عترتم.
متنی را که اهل سنت نقل کردهاند و در صحیح مسلم[3] و ترمذی[4] و مسند احمد[5] وجود دارد به این عنوان آمده: «کتاب الله و عترتی» که مشهور بین اهل سنت هم همین متن است.
اما متن دیگری نیز وجود دارد که در منابع صحاح اهل سنت وارد نشده و حاکم نیشابوری آن را در کتاب خود آورده است. وی در این کتاب به نوعی خواسته تا روایاتی را که بخاری و مسلم در صحیح شان نیاوردهاند جمع آوری کند. حاکم نیشابوری میگوید: «....عن أبی صالح عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (ص): إنی قد ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما: کتاب الله و سنتی و لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض».[6]
همانطور که دیده میشود این روایت را از ابو هریره[7] نقل میکند، و متن این روایت بسیار مشابه است با آنچه که در صحیح مسلم و مسند احمد آمده است، مگر همین کلمهی «سنّتی» که در این دو کتاب و کتابهای دیگر اهل سنت «عترتی» آمده است.
دلایل برتری متن «عترتی اهل بیتی» بر متن «سنّتی»
برای برتری متن«عترتی اهل بیتی» بر متن «سنّتی»، چند دلیل ارائه شده است:
1. روایت «عترتی اهل بیتی» در کتابهای اصلی اهل سنت؛ مانند صحیح مسلم، ترمذی و مسند احمد آمده، اما روایت «سنّتی» را همانطور که گفتیم، حاکم نیشابوری در مستدرک خود آورده است.
2. روایت حاکم نیشابوری را فقط ابوهریره نقل میکند که در نقل حدیث هرگز مورد قبول شیعه نبوده است، اما روایت دیگر را در کتب اهل سنت، اصحابی؛ مانند ابوسعید خدری،[8] زید بن ارقم[9] و زید بن ثابت،[10] نقل کردهاند که هم از نظر تعداد و هم از نظر وثاقت از روایت مستدرک نیشابوری بیشتر و برترند.
3. روایاتی که با متن «عترتی اهل بیتی» آمده است مورد پذیرش شیعه و سنی است؛ یعنی در عالم اسلام این متن بیشتر مورد قبول واقع شده است.
حل تعارض بین این دو روایت
1. با توجه به مطالبی که گفته شد و تشابه زیادی که این دو روایت با هم دارند، میتوان نتیجه گرفت که فقط یک متن روایی وجود دارد که همان متن مشهور «عترتی» است و کلمهی «سنّتی» در این روایت سهواً یا عمداً! جایگزین کلمهی «عترتی» شده است، این فرضیه را دور شدن ابوهریره -به عنوان تنها راوی این روایت- و همفکرانش از اهل بیت و عترت پیامبر(ص) بعد از رحلت ایشان و در ماجراهای مربوط به جانشینی و خلافت رسول خدا(ص)، به خوبی تأیید میکند. در این حل تعارض روایت ابوهریره به طور کلی از درجه اعتبار و حجیت ساقط میشود.
2. احتمال دیگر -هرچند ضعیف- این است که، پیامبر(ص) هر دو روایت را فرموده باشند؛ یعنی روایت مشهوری که در آن آمده است «من دو چیز گرانبها را برای شما بر جا میگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم» و در جایی دیگر که فقط ابوهریره شنیده! یا لااقل فقط او روایت کرده است، فرمودهاند: «آن دو چیز گرانبها کتاب خدا و سنتم» است. در این فرض دو روایت با یکدیگر هیچ تعارضی ندارند؛ زیرا سنت پیامبر(ص) با اهل بیت ایشان هیچگونه تعارضی ندارد، و اهل بیت بهترین عالمان به سنت پیامبر(ص) و برترین عاملان به آن هستند.[11] پس میشود دو روایت را از نظر محتوا با یکدیگر جمع کرد. بنابر این، هم متن «عترتی» مورد قبول است و هم متن «سنتی» و هر دو یکدیگر را تأیید میکنند.
نتیجه: روایاتی که در آن عبارت «عترتی اهل بیتی» آمده است نه تنها مورد قبول شیعه است، بلکه در بین اهل سنت نیز از شهرت بیشتری برخوردار است، پس واقعیت این دو متن در منابع اصلی بیان شد که هر نویسندهی منصفی باید در مباحثی که مطرح میکند آنرا در نظر گیرد.
[1]. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، ج 4، ص 208، نشر علامه طباطبایی، مشهد، چاپ سوم، 1426ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 294، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. صحیح مسلم، ج 7، ص 123،دار الفکر، بیروت.
[4]. صحیح ترمذی، ج 5، ص 328، حدیث 3874، دار الفکر، بیروت،1403ق.
[5]. مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 14 و 17 و 26 و 59؛ ج 4، ص 371،دار صادر، بیروت. ر.ک: «صحیح بخاری و حدیث ثقلین»، سؤال 6921.
[6]. نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 172، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.
[7]. برای آگاهی از شخصیت ابو هریره به نمایه «شخصیت ابوهریره از دیدگاه صحابه»، سؤال 973 مراجعه کنید.
[8]. احمد بن حنبل، مسند احمد، ح 11135، مکتبة الشاملة.
[9]. همان، ح 18464.
.[10] همان، ح 20596.