محور و هستهی اصلى حاضران در غدیرخم، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه، و احتمالا قبایل شمالى نجد بودند. بر اساس مباحثى که دربارهی جمعیت مدینه در پاسخ تفصیلی آمده، معلوم میشود که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است؛ از اینرو با تمسک به روایتی در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) که تعداد حاضران در غدیر ده هزار نفر دانسته شده؛ و همچنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودند. هرچند چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى برای پنج هزار دیگر داشته باشیم.
از نگاه شیعه، غدیر خم مهمترین رویداد تاریخى عصر پیامبر اکرم(ص) است که طى آن بر امامت حضرت علی(ع) براى مسلمانان تأکید شد. متکلمان، محدّثان و مورّخان شیعه و سنى از زوایاى مختلفى این مسئله را بررسى کردهاند؛ زمان و مکان غدیر، علت انتخاب مکان غدیر، عبارتها و کلماتى که در سخنرانى پیامبر(ص) آمده، و جریانهایى که در آن اتفاق افتاد همه به نوعى مورد کاوش قرار گرفتهاند. اما از مباحثى که کمتر به آن توجه شده و بدون بررسى و تحلیل تاریخى از آن سخن به میان آمده «تعداد جمعیت حاضر در غدیر» است.[1]
در این پژوهش تلاش میشود ضمن توجه به اقوال مورّخان، تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینى، مانند رشد نسبى جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم(ص)، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. به طور طبیعی نخست باید زمان و به ویژه مکان غدیر بررسى شود که ارتباط تنگاتنگى با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهى است، اگر با بررسى علمى، کمتر بودن جمعیت حاضر در غدیر از تعدادی که اکنون مشهور است ثابت شود، هرگز این امر، تأثیرى در اعتبار و اهمیت رخداد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوّت خود باقى است.[2]
زمان ماجراى غدیر
در مورد تاریخ غدیر؛ بیشتر منابع روایی این رویداد بزرگ را در هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت دانستهاند.[3] و بسیارى از منابع شیعی[4] و اهلسنت،[5] وقوف پیامبر اکرم(ص) را در عرفهی سال دهم، روز جمعه گزارش کردهاند و بر این اساس، روز غدیر که نُه روز پس از عرفه و هجدهم ذیحجه است، یکشنبه خواهد بود. در میان مورّخان، ابن کثیر به این نکته اشاره کرده است.[6]
دربارهی ساعت این گردهمایى بزرگ طبرسى مینویسد: «جبرئیل(ع) زمانى که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد».[7] فتال نیشابورى نیز مینویسد: «پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را براى پیامبر(ص) آورد».[8]
سید بن طاووس روایتی از زبان یکى از حاضران در غدیر به این صورت نقل میکند: «ما زمانى به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتى را روى زمین میانداختى از شدّت گرما پخته میشد».[9]
نویسندهی کتاب الهدایة الکبرى روایتى را از زبان امام على(ع) چنین نقل میکند: «و آنروز(غدیر) روزى بسیار گرم بود که طفل از شدّت گرما پیر میشد».[10]
قاضى نعمان نیز روایتى را به این صورت نقل میکند: «هیچ روزى گرمتر از روز غدیر ندیده بودیم».[11]
ابن اثیر به نقل یکى از شاهدان عینى غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است. طى این گزارش ابیالطفیل میگوید: «در حجة الوداع همراه پیامبر بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانى را براى نماز آماده کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر بعد از نماز، دست على بن ابیطالب را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا على مولاه».[12]
بر اساس این گزارشها به نظر میرسد که تجمّع هنگام ظهر که گرمترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است.[13] محاسبات نشان میدهد که غدیر به تاریخ شمسی در پایان اسفند ماه روى داده[14] و با توجه به شرایط آب و هوایى شبهجزیره، این گرماى شدید کاملاً طبیعى است.
مکان غدیر[15]
باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشتند، تا در بحث تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن استفاده کنیم.
دربارهی اینکه غدیر در چه فاصلهاى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است؛ در منابع تاریخى، بیشتر فاصلهی غدیر تا جُحفه[16] گزارش شده است. به عبارت دیگر، از آنجا که جحفه مکان شناخته شدهاى بود، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموى هنگام معرّفى منطقهی جغرافیایى غدیرخُم میگوید: «غدیر، بین مکه و مدینه است و تا جحفه، دو مایل (هر مایل حدود 1600 متر است) فاصله دارد».[17] طبرسى روایتى دارد که طبق آن، غدیر سه مایل قبل از جحفه واقع شده است.[18] ابن جوزى فاصلهی غدیر تا جحفه را یک مایل گزارش کرده است.[19] این در حالى است که سید بن طاووس مینویسد: «مردم در جحفه توقّف نمودند».[20]
بر اساس مشاهدههاى اخیر و بازدید از مکان غدیر، روشن شده است که فاصلهی مکه تا جحفه با جاده کنونى حدود 180 کیلومتر است. در نقشههاى امروزى عربستان، شهر رابغ در کنار دریاى سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمى با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشى مسجدى در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است.
سؤال: چرا پیامبر گرامی اسلام(ص) غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤال دو احتمال وجود دارد:
- پیامبر(ص) از سوى خداوند مأمور بود که در اینجا رسالت خود را ابلاغ نمایند.[21]
- احتمال دوم که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهى است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راهها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بود و مسافران هر منطقهاى از اینجا راه خود را جدا میکردند و به شهر خود میرفتند.[22]
گفتنی است؛ آنروز قلمرو نفوذ اسلام شبه جزیرهی عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم(هشدار) سیاسى و نظامى بهشمار میآمد و هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقتنظر در وضعیت جغرافیایى غدیر چنین به دست میآید که غدیر یا همان جحفه راه اصلی برای جدا شدن مردم مناطق بزرگ نبوده و چنین وضعیتى نداشت.[23] مسیر مردم عراق از شمال شرقى مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقى مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربى مدینه که به غدیر منتهى میشود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. اگرچه بعد از گسترش اسلام در شمال آفریقا، آنها برای انجام حج نیز از این مسیر به مکه میآیند و در جحفه مُحرم میشوند. و چون مسیرها متعدد است، محل مُحرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر باید این محاسبات جغرافیایى نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشتند.
تعداد جمعیت حاضر در غدیر
دربارهی جمعیتى که در ماجراى غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر اکرم(ص) مبنى بر ولایت امام على(ع) را از زبان مبارک ایشان شنیدند، روایات مختلفى نقل شده است.
- هزار و سیصد نفر؛ امام باقر(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) در روز غدیر در حضور 1300 نفر، جملهی "من کنت مولاه فهذا على مولاه" را مطرح نمود».[24]
- ده هزار نفر: در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) نقل شده است: «من تعجب میکنم از اینکه شخص با آوردن دو شاهد حقش را میگیرد، اما على بن ابیطالب(ع) با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. پیامبر(ص) از مدینه خارج شد در حالى که پنج هزار نفر از مدینه همراه وى بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر را همراهی کردند».[25]
در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر را تا غدیر همراهی کردند، ولی پذیرفتن این تعداد از مکه بسیار مشکل است؛ زیرا فاصلهی مکه تا جحفه فاصلهی بسیارى است و بر فرض که مردم قصد بدرقه کردن رسول خدا را داشتند، همراهی کردن تا حدود 180 کیلومتر بسیار بعید است.[26] البته چنانچه این پنج هزار نفر، اهل مکه نباشند و به گونهاى با تسامح بگوییم اهالى دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر را همراهى نمودند پذیرفتنى است.
ابن شهرآشوب نیز در روایتى از امام صادق(ع) شاهدان غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.[27] شیخ حُرّ عاملى نیز در روایتى قول ده هزار نفر را آورده است. و میگوید: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بودند.[28]
- دوازده هزار نفر: در روایت دیگرى به نقل از امام صادق(ع)؛ تعداد جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر ذکر شده است[29] که شیخ حرّ عاملی در کتاب اثبات الهداة دوازده هزار نفر را نیز احتمال داده است.[30]
- هفده هزار نفر: نویسندهی کتاب جامع الاخبار طبق نقلى، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وى مینویسد: «دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم(ص) بودند».[31] نقد مربوط به آمدن مکیها تا غدیر بر این روایت نیز وارد است؛ زیرا یمنیها میبایست به طرف جنوب بروند و امرى از سوى پیامبر وجود نداشت که ملزم باشند آنحضرت را تا غدیر همراهی کنند. بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصلهی 180 کیلومترى پذیرفتنى نیست.
و نقلهای دیگری که شصت هزار نفر،[32] هفتاد هزار نفر،[33] هشتاد و شش هزار نفر،[34] نود هزار نفر، یکصد و چهارده هزار نفر،[35] و یکصد و بیست هزار نفر،[36] را گزارش کردهاند که به دلایلی مانند ضعف سند، کثرتنمایی و تصحیف و تحریف قابل پذیرش نیست. نکتهی بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتى که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقمهاى بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعفهایى که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفاً نقل از خود یا نقل یک «قیل» میباشد، باید از بین چهار قول اول یکى را تأیید کنیم.
اعداد و ارقام در منابع تاریخى
اگر همهی اعدادى که در منابع تاریخى، به ویژه منابع کهن وجود دارند، را غیر واقعى فرض کنیم؛ دیگر چیزى براى ما نمیماند که از آن سخن بگوییم. چنین حکمى در مورد دیگر گزارشهاى تاریخى و چه بسا خود منابع تاریخى نیز صادق است؛ از اینرو ما اجمالاً آنها را میپذیریم، اما با قرار دادن آنها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش میکنیم به عددى نزدیک به واقع دست یابیم. روى هم رفته در خصوص اعداد و ارقام، به ویژه تعداد جمعیتها با مشکلاتى روبرو میشویم که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
یک) کثرتنمایى: یعنی عدد در موارد بسیارى نشانهی کثرت و زیادی است.
دو) اختلاف نقلها: با نگاهى اجمالى به گزارشهایى که عدد و رقمى را براى حادثهاى نقل کردهاند، روشن میشود که به علت کمتر اهمیت دادن راویان به مقولهی تعداد جمعیت، اختلاف بیشترى در اینباره دیده میشود و احتمالاً حاکى از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. همانطور که طبرى هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملى از اختلاف روایات را بیان میکند.[37]
سه) مبالغه: روایاتى وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصى در مورد افزایش جمعیت واقعهاى مبالغهگویى میکنند.
چهار) تصحیف و تحریف: اگرچه این امور در تاریخ، امرى طبیعى به شمار میآید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر میشود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتى صورت میگیرد.
همچنین در مواردى، ارقام با اعداد ثبت شدهاند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتى را به بار آورده است. برای نمونه؛ در برخى منابع آمده است که صحابهی پیامبر(ص) در زمان وفات ایشان دوازده هزار(12000) نفر بودند.[38] حال چنانچه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتابها و گزارشهاى بعدى به 120000 نفر افزایش مییابد. همچنانکه این مسئله پیش آمده و برخى تعداد صحابهی پیامبر را در حجة الوداع 120 هزار نفر دانستهاند.[39]
پنج) اعداد تخمینى: بیشتر اعداد به صورت تخمینى گفته شده و بعد وارد روایات شده است.[40]
تحمل جمعیت
آنچه باید بدان توجه شود این است که جمعیتى که براى یک واقعه گفته میشود، آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشت یا خیر؟ یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیارى به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذاى آنها تأمین میشده و چگونه سرویسدهى میشدند. در مورد جنگ تبوک گفته میشود که سى هزار نفر شرکت داشتند. سى هزار نفرى که عازم بلاد کفر و منطقهی دشمن میشوند باید براى آذوقهی خود چارهاى بیندیشند. نیز گفته شده است که بیست روز رفتن آنها به طول انجامید. حتى تأکید شده است که این سفر بسیار سخت بود؛[41] چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سوارى کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانى بود و از مناطق بد آب و هوا عبور میکردند. با محاسبهی اجمالى به نظر میرسد که حضور این همه جمعیت بعید است. ابن خلدون نیز اینگونه آمار و ارقام مبالغهآمیز را از اشتباهکاریهاى مورّخان بیدقت دانسته و آنها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤلفههاى دیگر، بعید شمرده است.[42]
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا میتوان به راحتى پذیرفت؟ در مورد زمان نیز صادق است. اگر گفته شود صد هزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمیتوان پذیرفت. آرى، اگر یک نفر با اسب تیزرو بخواهد اینراه را در سه روز برود امکان دارد؛ اما جمعیت زیاد، معطلى دارد، اُطراق کردن در یک محل براى استراحت و تجدید قوا در بین سفر، به یقین زمان بسیار زیادى را میطلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانى با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت نمایند. این در حالى است که اگر فردى تنها باشد توقف و استراحت و نماز و تغذیهی وى، ممکن است یک ساعت هم نشود.
منطق شمارش جمعیت
به نظر میرسد دربارهی افراد حاضر در یک واقعه؛ علاوه بر تخمین، راههای دیگری نیز براى شمارش وجود داشته است؛ که برای نمونه به دو مورد اشاره میشود:
- واقدى دربارهی جنگ أحد مینویسد: «قریش و کسانى که با آنها پیوسته بودند، جمعاً سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیلهی ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفتصد نفر از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود».[43] اینکه وى میگوید «هفتصد نفر زره داشتند» ما را به این نکته رهنمون میکند که نوع پوشش نظامی آنها سبب شده بود تا عدهاى متمایز باشند. در این روایت، یکى از راههاى منطق شمارش که «نزدیک به واقع بودن» باشد، رعایت شده است.[44]
- تفکیک جمعیت؛ طبرى در روایتى، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که این راه در آن به خوبى دیده میشود. وى مینویسد: «ده هزار نفر از مسلمانان در فتح مکه همراه پیامبر بودند؛ چهارصد نفر از بنیغفار، چهارصد نفر از اسلم، هزار و سه نفر از مزینه و هفتصد نفر از بنیسلیم و هزار و چهارصد نفر از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و همعهدانشان از بنیتمیم و قیس بودند».[45] این روایت، حاکى از این است که تمام جمعیت بر اساس افراد قبیله شناخته میشدند. مثلاً در یک جنگ، هر قبیله نیروهاى مشخصى را معرفى میکرد و تنها یک جمعبندى ساده میتوانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید.
این راهها براى شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول است. و روایاتى که در آنها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرشاند.[46]
حجگزاران مدینه
اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر میتوانستند به عنوان حجگزار، از مدینه و اطراف آن خارج شوند و پیامبر را همراهى کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان آنحضرت را بشنوند؟ عواملی که نشانگر تعداد جمعیت خارج شونده از مدینه است، به شرح زیر است:
- طبق گزارشى، عدهاى از اهالى مدینه نتوانستند پیامبر(ص) را در سفر حجة الوداع همراهى کنند و علت آن نیز شیوع بیماری بود. این گزارش در کتاب السیرة الحلبیة آمده است: «و عند خروجه صلى اللّه علیه و سلم للحج أصاب الناس بالمدینة جدری ... أو حصبة، منعت کثیرا من الناس من الحج معه صلى اللّه علیه و سلم».[47] در این صورت، مدینه نمیتوانست جمعیت زیادى را روانه حجة الوداع نماید.
- تحمل جمعیت.
- اختلاف اقوال.
- تعداد سپاه اسلام در جنگ حنین که دوازده هزار نفر گزارش شده است.[48] مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر که مجموعاً ده هزار نفر بودند. آنگاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آنها شدند؛ یعنى در واقع، جمعیتى که از مدینه خارج شد دقیقاً دو برابر شدند. روشن است که در اینجا چهار هزار نفرى را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمیتوانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم، اگرچه این افراد در جریان غدیر میتوانستند حضور داشته باشند؛ اما از جمعیت مدینه به حساب نمیآیند.
- مسئلهی «عام الوفود» در سال نهم؛[49] سالى که نمایندگان قبایل مختلف عربستان به مدینه میآمدند و تبعیت و پیروی خود را از پیامبر اسلام(ص) اعلان میکردند. این سال، افزایش جمعیت مسلمانان را در پى داشت نه افزایش جمعیت مدینه را. بنابراین، پذیرفته نیست که بدون دلیل جمعیت مدینه را اضافه کنیم.
- در جریان فتح مکه و نیز غزوهی تبوک احساس مسئولیت نسبت به جنگ سبب میشود جمعیت بیشترى پیامبر را همراهی نمایند، در حالى که در سال دهم صرفاً حجگزاردن با پیامبر است که میتواند انگیزهاى براى مسلمانان باشد. بنابراین، اگر افراد زیادى نروند، هیچ توبیخى براى آنها وجود نخواهد داشت. اما به صورت طبیعى هر مسلمانى مشتاق است در این سفر معنوى پرجاذبه شرکت کند، به ویژه آنکه جنبهی آموزشى نیز دارد.
- در جریان حدیبیّه، روایات متفاوت است و حتى هفتصد نفر هم نقل شده است؛[50] اما با نگاه خوشبینانه تنها 1400 نفر در همراهى با پیامبر اکرم(ص) حاضر شدند و به مکه رفتند.[51] و در خیبر 1500 نفر بودند،[52] در حالى که در جنگ خندق که دو سال قبل از این بود سه هزار نفر حاضر بودند. پس وجهى ندارد که در همهی حوادث، همه حاضر باشند و در هر حادثهاى آمار افزایش یابد.
- بر فرض که در تبوک سى هزار نفر بودند، ضرورتى نداشت که همه در حجة الوداع نیز شرکت داشته باشند. چه بسا مانند لشکر اسامه ـ در عین حالى که جنگ است و همه باید شرکت کنند ـ اما سه هزار نفر بیشتر نبودند.[53]
با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت: حجگزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند چیزى حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمیتوان تصور نمود، چنانکه در نقل شعیرى در جامع الاخبار که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود، نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن میدانست، اگرچه بخشی از روایت به دلیل حضور یمنیها رد میشود. اما یکبخش آن میتواند تأییدى بر این نظریه باشد. همچنین روایت عیاشى که میگوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند تأیید دیگرى است.
حاضران در مکه هنگام حجة الوداع
بر اساس گزارش بیشتر منابع اهلسنت، جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع چهل هزار نفر بودند،[54] که میتوان این نقل را پذیرفت. البته اقوال دیگرى هم وجود دارد[55] که به نظر میرسد در این اقوال، بسیار مبالغه شده است.
حاضران در غدیر
حال در بین روایاتی که در آنها به جمعیت غدیر اشاره شد؛ به نظر میرسد روایت عیاشى از امام صادق(ع) که خارجشوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندى براى رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که براى ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند؛ زیرا آمدن مکیها تا فاصلهی 180 کیلومترى، هیچ توجیهى ندارد. اهالى یمن نیز میبایست به سمت جنوب بروند. پس میتوان گفت که احتمال داده میشود که عدهاى از مناطق شمالى شبهجزیره و شاید اهالى جنوب عراق، پیامبر گرامی اسلام(ص) را همراهى کردند. شواهدى که ما را در انتخاب روایت عیّاشى کمک میکند از این قرارند:
- منبع روایت: تفسیر عیاشى به عنوان منبعى کهن و پذیرفته شده نزد شیعه است. نیز در مقایسه با منابع دیگر، مانند جامع الاخبار (قرن ششم)، الاحتجاج (قرن ششم)، مناقب آل ابیطالب (قرن ششم)، تذکرة الخواص (قرن ششم)، نهج الایمان (قرن هفتم) و سمط النجوم العوالى (قرن دوازدهم) از لحاظ زمانى مقدمتر است.
- تأیید روایت: ابن شهرآشوب و شیخ حرّ عاملى نیز همین روایت را نقل کردهاند.
- شأن نزول: عیاشى این روایت را ذیل آیهی ابلاغ آورده که نزد شیعه کاملاً پذیرفته شده است.
- منطق شمارش: در این روایت، پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه دانسته شده است. اگرچه دلیلى بر حضور مکیها نیست. اما از آنجا که خارجشوندگان از مدینه پنج هزار شمرده شدهاند؛ لذا میتواند سند و مدرکى براى ما باشد.
- جمعیت کل حجگزاران در مکه که چهل هزار نفر بودند. حال اگر حجگزاران اهالى مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیهنشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم؛ چیزى حدود پنج هزار نفر براى مدینه و حدود پنج هزار نفر براى قبایل شمالى نجد و نیز قبایلى که حد فاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهى کردهاند، عده قابل قبولى است.
نتیجهگیری
محور و هستهی اصلى حاضران در غدیر، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و احتمالاً قبایل شمالى نجد بودند. بر اساس مباحثى که دربارهی جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشت؛ از اینرو با تمسک به روایت عیاشى که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنى میداند و همچنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودند. هرچند چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى برای پنج هزار دیگر داشته باشیم.
[1]. ر.ک: یوسفى غروى، محمدهادى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج 3، ص 626 – 627، قم، مجمع اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1417ق.
[2]. ر.ک: «مدارک حدیث غدیر»، سؤال 1953؛ «اهل سنت و آیه تبلیغ»، سؤال 141.
[3]. شیخ صدوق، أمالی، ص 2، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 27، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 5، ص 208، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن خلکان برمکی إربلی، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 1، ص 180، بیروت، دار صادر، 1900م.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 290، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 1، ص 293، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 20، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق؛ فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، ص 120، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[5]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ج 5، ص 446، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج 2، ص 708، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 25، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[6]. «فخطب خطبة عظیمة فی الیوم الثامن عشر من ذی الحجة عامئذ و کان یوم الأحد بغدیر خم تحت شجرة هناک، فبین فیها أشیاء. و ذکر من فضل علیّ و أمانته و عدله...». البدایة و النهایة، ج 5، ص 208.
[7]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 57، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[8]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 90، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش.
[9]. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج 1، ص 456، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق.
[10]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 103، بیروت، البلاغ، 1419ق.
[11]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، ج 1، ص 99، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[12]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 5، ص 252، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[13]. امام، سید جلال، بررسى تعداد جمعیت حاضر در غدیر، فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 8، سال چهارم، شماره 4، زمستان 1386ش.
[14]. اکنون برنامههاى رایانهاى این کار را به راحتى انجام میدهند. برای نمونه به نرمافزار «سیره معصومان» تولید مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور میتوان اشاره نمود.
[15]. درباره معنای غدیر خم ر. ک: «معنای غدیر خم»، سؤال 30557.
[16]. «جُحفَه»، روستاى بزرگى بوده که در مسیر مدینه به مکه واقع است و فاصله آن از مکه چهار منزل است. جحفه محل میقات اهل مصر و شام است اگر به مدینه نروند. فاصله جحفه تا مدینه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدیر دو مایل است. یاقوت حموی، ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 4، ص 188، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[17]. معجم البلدان، ج 4، ص 188.
[18]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 57.
[19]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، ج 1، ص 146، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[20]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 455.
[21]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 175، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[22]. فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 11.
[23]. همان.
[24]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 26؛ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص 515 – 516.
[25]. التفسیر، ج 1، ص 332.
[26]. فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 14 – 15.
[27]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 26.
[28]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 238، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[29]. التفسیر، ج 1، ص 329.
[30]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 3، ص 142، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.
[31]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 10، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[32]. ابن جبر، على بن یوسف، نهج الایمان، ص 122، مشهد، مجتمع امام هادى(ع)، چاپ اول، 1418ق.
[33]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 56.
[34]. نهج الایمان، ص 122.
[35]. عصامی مکی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل و التوالی، ج 2، ص 305، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1419ق.
[36]. سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 37، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
[37]. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 2، ص 620 – 621، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[38]. عربی معافری، محمد بن عبد الله أبو بکر، العواصم من القواصم فی تحقیق مواقف الصحابة بعد وفاة النبی(ص)، ص 255، بیروت، دار الجیل، چاپ دوم، 1407ق.
[39]. حلبی این قول را با «قیل» نقل کرده است. حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، ج 3، ص 361، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1426ق.
[40]. فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 19 – 22.
[41]. به دلیل شدت سختی از آن به «جیش العسرة» یاد میشود. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 2، ص 95، بیروت، دار الفکر، بچاپ اول، 1417ق.
[42]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، ج 1، ص 13 – 14، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[43]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج 1، ص 203، بیروت، اعلمى، چاپ سوم، 1409ق.
[44]. فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 25.
[45]. همان، ج 3، ص 64 – 65.
[46]. همان، ص 26.
[47]. السیرة الحلبیة، ج 3، ص 360 – 361.
[48]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 228.
[49]. البدایة و النهایة، ج 5، ص 40؛ السیرة الحلبیة، ج 3، ص 297.
[50]. طبری، حسن بن على، مناقب الطاهرین، ج 1، ص 160، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1379ش.
[51]. دلائل النبوة، ج 4، ص 142؛ السیرة النبویة، ج 2، ص 322؛ المغازی، ج 2، ص 574.
[52]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 80، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[53]. فصلنامه علمی - تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص 33 – 35.
[54]. البدایة و النهایة، ج 5، ص 137؛ شافعی مصری، أبو حفص عمر، المقنع فی علوم الحدیث، ج 2، ص 497، السعودیة، دار فواز للنشر، چاپ اول، 1413ق؛ حضرمى، محمد بن بحر، حدائق الأنوار و مطالع الأسرار فی سیرة النبی المختار، ص 77، جده، دار المنهاج، چاپ اول، 1419ق.
[55]. ر. ک: السیرة الحلبیة، ج 3، ص 361؛ عظیم آبادی، محمد أشرف بن أمیر، عون المعبود شرح سنن أبی داود، ج 5، ص 253، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1415ق.