کد سایت
fa26534
کد بایگانی
31734
نمایه
تفسیر کلمات در سوره کهف
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
برچسب
کلمات|مخلوقات الهی|فرشته
خلاصه پرسش
تفسیر لفظ «کلمات» در آیه 109 سوره کهف چیست؟
پرسش
در برخی از تفاسیر بیان شده است واژه «کلمه» در آیه 109 سوره کهف، به معنای مخلوق است. این تفسیر بر چه اساسی است؟ شاید «کلمه» به معنای فرشته باشد!
پاسخ اجمالی
درباره اینکه مقصود از «کلمات»، در آیه شریفه: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»؛[1] چیست، دیدگاههای مختلفی از سوی مفسّران بیان شده است که به چند نمونه اشاره میشود.
1. مقصود از «کلمات»، در این آیه، مخلوقات الهى است؛ زیرا «کلمات» جمع کلمه است، در اصل به معناى الفاظى است که با آن سخن گفته میشود. به تعبیر دیگر؛ لفظى است که دلالت بر معنا دارد، اما از آنجا که هر یک از موجودات این جهان دلیل بر علم و قدرت پروردگار است گاهى به هر موجودى «کلمة اللَّه»، اطلاق میشود، به ویژه این تعبیر در مورد موجودات مهم و با عظمت بیشتر آمده است، چنانکه قرآن مجید در مورد حضرت عیسى(ع) میفرماید: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ»؛[2] مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود.
در حقیقت قرآن در آیه «لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی...» به این واقعیت توجه مىدهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما میبینید یا میدانید یا احساس میکنید، بلکه آنقدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکّب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگیهاى آنها را بنویسند، دریاها پایان مییابند پیش از آنکه موجودات جهان هستى را شمارش کرده باشند.[3]
2. احکام و مقدرات الهی.[4]
3. منظور، وعده و وعید است که خداوند به نیکوکاران و بدکاران داده است.[5]
4. منظور از کلمات؛ معانى و فواید کلمات خدا است؛ یعنى قرآن و دیگر کتابهای آسمانى است، نه خود کلمات.[6]
علامه طباطبایی در دلیل اینکه مقصود از کلمات در آیه شریفه، مخلوقات الهی است، مینویسد: اگر قرآن فعل خدا را «کلمه» نامیده براى این است که فعل او بر وجود او دلالت میکند از همین جا است که مسیح، کلمه خدا نامیده میشود. همچنین از اینجا روشن میشود که هیچ عینى از اعیان خارجى و هیچ واقعهاى از وقایع به وجود نمیآید، مگر آنکه بر ذات خداى تعالى دلالت دارند، و از این جهت کلمه او است.[7]
لازم به یاد آوری است که در هیچکدام از دیدگاههای ذکر شده، «کلمات»، به فرشتگان تفسیر نشده است. اما بنابر دیدگاه اول که کلمات را به مخلوق تعبیر نموده، شامل فرشته نیز -به عنوان یکی از مخلوقات الهی- میشود.
1. مقصود از «کلمات»، در این آیه، مخلوقات الهى است؛ زیرا «کلمات» جمع کلمه است، در اصل به معناى الفاظى است که با آن سخن گفته میشود. به تعبیر دیگر؛ لفظى است که دلالت بر معنا دارد، اما از آنجا که هر یک از موجودات این جهان دلیل بر علم و قدرت پروردگار است گاهى به هر موجودى «کلمة اللَّه»، اطلاق میشود، به ویژه این تعبیر در مورد موجودات مهم و با عظمت بیشتر آمده است، چنانکه قرآن مجید در مورد حضرت عیسى(ع) میفرماید: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ»؛[2] مسیح عیسى بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود.
در حقیقت قرآن در آیه «لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی...» به این واقعیت توجه مىدهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما میبینید یا میدانید یا احساس میکنید، بلکه آنقدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکّب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگیهاى آنها را بنویسند، دریاها پایان مییابند پیش از آنکه موجودات جهان هستى را شمارش کرده باشند.[3]
2. احکام و مقدرات الهی.[4]
3. منظور، وعده و وعید است که خداوند به نیکوکاران و بدکاران داده است.[5]
4. منظور از کلمات؛ معانى و فواید کلمات خدا است؛ یعنى قرآن و دیگر کتابهای آسمانى است، نه خود کلمات.[6]
علامه طباطبایی در دلیل اینکه مقصود از کلمات در آیه شریفه، مخلوقات الهی است، مینویسد: اگر قرآن فعل خدا را «کلمه» نامیده براى این است که فعل او بر وجود او دلالت میکند از همین جا است که مسیح، کلمه خدا نامیده میشود. همچنین از اینجا روشن میشود که هیچ عینى از اعیان خارجى و هیچ واقعهاى از وقایع به وجود نمیآید، مگر آنکه بر ذات خداى تعالى دلالت دارند، و از این جهت کلمه او است.[7]
لازم به یاد آوری است که در هیچکدام از دیدگاههای ذکر شده، «کلمات»، به فرشتگان تفسیر نشده است. اما بنابر دیدگاه اول که کلمات را به مخلوق تعبیر نموده، شامل فرشته نیز -به عنوان یکی از مخلوقات الهی- میشود.
[1]. کهف، 109. «بگو: اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریاها پایان میگیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم».
[2]. نساء، 171.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 572 - 573، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ و رک: طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 403، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 8، ص 89، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 769، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. به نقل از:همان، ص 770.
[6]. به نقل از: همان.
[7]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 404.