کد سایت
fa27950
کد بایگانی
33507
نمایه
دیدگاه استاد مطهری نسبت به ضرورت شناخت قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
برچسب
استاد مطهری|شناخت قرآن
خلاصه پرسش
دیدگاه استاد مطهری نسبت به ضرورت شناخت قرآن چیست؟
پرسش
شهید مطهرى چه دیدگاهی را نسبت به ضرورت شناخت قرآن دارد؟
پاسخ اجمالی
استاد شهید مطهری(ره) در موضوع شناخت قرآن معتقد است؛ شناخت قرآن چه براى عالمان و دانشمندان و چه براى هر انسان با ایمان، یک موضوع ضرورى و واجب است. براى عالمان، شناخت قرآن از آن جهت ضرورى است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامى، بلکه در تکوین سرنوشت انسانیت مؤثر است؛ چراکه با نگاهی به تاریخ این نکته روشن مىشود که عملاً هیچ کتابى به اندازه قرآن بر جوامع بشرى و بر زندگى انسانها تأثیر گذار نبوده است. معناى این سخن این است که بررسى و تحقیق پیرامون تاریخ جهان در این چهارده قرن عموماً و شناختن جوامع اسلامى خصوصاً، بدون شناخت قرآن میسر نیست.
اما ضرورى بودن شناخت قرآن براى یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلى و اساسى دین، ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگى او نشاط، معنا و روح مىبخشد قرآن است.
قرآن اصول معتقَدات، افکار و اندیشههایى را که براى یک انسان به عنوان یک موجود «با ایمان» و صاحب عقیده لازم و ضرورى است، همچنین اصول تربیت، اخلاق، نظامات اجتماعى و خانوادگى را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت و یا بر عهده اجتهاد گذاشته است. این است که استفاده از هر منبع دیگر متوقف بر شناخت قبلى قرآن است.
استاد مطهری میگوید؛ معتبرترین و مقدسترین منابع ما، بعد از قرآن، در حدیث، کتب اربعه است؛ یعنى کافى، من لایحضره الفقیه، تهذیب، استبصار، و در خطبهها، نهجالبلاغه و در ادعیه صحیفه سجادیه است. اما همه اینها فرع بر قرآناند؛ یعنى حدیث کافى آنقدر مىتواند معتبر باشد که با قرآن منطبق باشد و با تعلیمات آن جور درآید و اختلاف نداشته باشد.[1]
اما ضرورى بودن شناخت قرآن براى یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلى و اساسى دین، ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگى او نشاط، معنا و روح مىبخشد قرآن است.
قرآن اصول معتقَدات، افکار و اندیشههایى را که براى یک انسان به عنوان یک موجود «با ایمان» و صاحب عقیده لازم و ضرورى است، همچنین اصول تربیت، اخلاق، نظامات اجتماعى و خانوادگى را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت و یا بر عهده اجتهاد گذاشته است. این است که استفاده از هر منبع دیگر متوقف بر شناخت قبلى قرآن است.
استاد مطهری میگوید؛ معتبرترین و مقدسترین منابع ما، بعد از قرآن، در حدیث، کتب اربعه است؛ یعنى کافى، من لایحضره الفقیه، تهذیب، استبصار، و در خطبهها، نهجالبلاغه و در ادعیه صحیفه سجادیه است. اما همه اینها فرع بر قرآناند؛ یعنى حدیث کافى آنقدر مىتواند معتبر باشد که با قرآن منطبق باشد و با تعلیمات آن جور درآید و اختلاف نداشته باشد.[1]