«بداء» در لغت به معناى ظهور بعد از خفا است و در قرآن نیز به همین معناى لغوى نیز استعمال شده است: «و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون». و در اصطلاح بعضی از علما، بداى در تکوین، نظیر نسخ در تشریع است، و به معناى جدید شدن «رأى» است. باید دانست که بدا و نسخ واقعى از ناحیه خداوند محال است؛ چون لازمه آنها، مسبوق شدن علم خدا به جهل است و خداوند منزّه از جهل است. چنانچه امام صادق(ع) فرمودند: «إنّ الله لَم یَبدُ له من جهل»؛ همانا خداوند بدایى به خاطر جهل برایش نیست. و آنچه در مورد خداوند قابل تصور است، بدا و نسخ ظاهرى است؛ یعنى پدیدار ساختن امرى براى مردم که در گذشته بر ایشان پنهان بوده است که این امر را خداوند از ازل میدانسته و از همان آغاز به همین شکل جدید که پدیدار گشته مقدّر داشته است، ولى به جهت مصلحتى که مقام تکلیف آنرا ایجاب میکرد براى مدتى آنرا از مردم مخفى داشته و سپس در موقع خود آشکار نموده است و این معنا معقول و پذیرفته است. آیه شریفه: «لِکُلِّ أَجل کِتابٌ. یمحو الله ما یشاءُ و یُثبِت و عِندهُ أُمُّ الکتابِ»؛ براى هر زمان و دورهاى کتاب [و قانون] است. خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات میکند و اُم الکتاب تنها نزد او است، صریحترین آیه در رابطه با شأن تغییر در تقدیر؛ یعنى بدا است، چون علم خداوند، آنگونه که امام صادق(ع) فرمودهاند دو گونه است: «علم مکنون و مخزون که جز خودش کسى نمیداند که خود بدا [نشأت گرفته] از آن علم است، دیگرى علمى که به فرشتگان و انبیا آموخته است و ما نیز بدان آگاهیم». بنابر این علمى که «بدا» از آن نشأت میگیرد، لوح محفوظ است و علمى که بدا بدان تعلق میگیرد «لوح محو و اثبات» است. حال ببینیم مقصود از لوح محفوظ و محو و اثبات چیست.
مقصود از لوح محفوظ (ام الکتاب) همان علم ازلى الهی است که مقدّرات در آن ثابت و غیر قابل تغییر است. بنا به گفته بسیارى از مفسران، لوح محفوظ و کتاب مبین یکى هستند؛ چون کتاب مبین همان مقام علم پروردگار است، و در آیه شریفه است که «در زمین و آسمان چیزى به سنگینى ذره از پروردگار تو پوشیده نیست، و هیچ موجودى کوچکتر و بزرگتر از آن نیست مگر اینکه در کتابى مبین است». و مقصود از لوح محو و اثبات، صفحه گیتى و جهان هستى و طبیعت است که سرنوشت و تقدیر هر چیزى بر آن ثبت شده، لکن هیچکدام از این تقدیرات ثابت نیست، بلکه همه آنها جنبه اقتضایى دارند.
نتیجه آنکه تغییر بر حسب مصالح و مقتضیات زمان و مکان و... در لوح محو و اثبات سارى و جارى است که بدا نیز بدان تعلق میگیرد. به خلاف لوح محفوظ (علم ازلى الهی) که از آن تعبیر به کتاب مبین و «ام الکتاب» نیز شده، تغییرناپذیر و ثابت است.
معناى لغوى و اصطلاحى «بداء»
«بداء» از ریشه «بُدوّ» به معناى ظهور شدید است.[1] و در اصطلاح، گفتهاند: بداء همچون نسخ داراى دو معنا است:
- پدیدار شدن رأى جدید براى خداوند که پیش از این آگاهى نداشته و سپس به آن پى برده باشد. این معنا باطل و نسبت آن به خداى تبارک و تعالى محال و ممتنع است.
پدیدار ساختن امرى براى مردم که در گذشته بر ایشان پنهان بود؛ یعنى این امر را خداوند از ازل میدانسته و از همان آغاز به همین شکل جدید که پدیدار گشته مقدّر داشت، ولى به جهت مصلحتى که مقام تکلیف آنرا ایجاب میکرد، براى مدتى آنرا از مردم مخفى داشت و سپس در موقع خود آشکار نموده است، این معنا معقول و پذیرفته است.[2] آنچه علماى شیعه از معناى «بدا» اعتقاد دارند و با استناد به روایات اهلبیت(ع) (مانند اینکه امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند از همه انبیا، همراه با توحید، ایمان به بدا را نیز پیمان گرفته است».[3] یا حدیث دیگر که میفرماید: «هر کس گمان کند براى خداوند مسئله جدیدى روشن شده که قبلاً آنرا نمیدانسته از او تبّرى جویید».[4]) روى آن پافشارى میکنند، همین معنا است که بدا هنگامى به خداوند نسبت داده میشود به معناى إبدا؛ یعنى آشکار ساختن چیزى که قبلاً ظاهر نبود و پیشبینى نمیشد.[5]
از جمله آیاتى که دلالت بر این حقیقت میکنند، این آیه شریفه است: «... لِکل أجلٍ کتابٌ، یمحو الله ما یشاءُ و یُثبتُ و عِندهُ أُمُّ الکِتابِ»؛ براى هر زمان و دورهاى کتاب [و قانون] است. خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات میکند و «اُم الکتاب» تنها نزد او است.[6]
توضیح این مطلب اینکه؛ علم خداوند که با آن، احوال آفریدگان را تدبیر میکند دو گونه است: یکى علم مخزون، که جز خداوند کسى بدان آگاه نیست که «لوح محفوظ» نامیده میشود و دیگرى، آن علمى که خداوند به فرشتگان و پیامبران و دیگر اولیاى خود داده که از آن به «لوح محو و اثبات» نام برده میشود و همین بخش از علم است که «بدا» بدان راه دارد.[7]
امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند دو گونه علم دارد: علم مکنون و مخزون که جز خودش کسى نمیداند که خود بدا [نشأت گرفته] از آن علم است. دیگرى علمى که به فرشتگان و انبیا آموخته است و ما نیز بدان آگاهیم».[8] بنابراین، دو گونه علم داریم: علمى که بدا از آن نشأت میگیرد که لوح محفوظ است و دیگرى علمى که بدا بدان تعلق میگیرد که لوح محو و اثبات است. پس بدا عبارت است از محو اوّل و اثبات ثانى و خداى سبحان عالم به هر دو است و این حقیقتى است که هیچ صاحب عقلى نمیتواند منکر آن باشد؛ زیرا براى تحقق و وجود امور و حوادث، دو نوع پیشبینى متصور است: یکى تحقق قابل تخلف که به حسب اقتضاى اسباب ناقص، از قبیل شرط و یا علت و یا عدم مانع است. دیگرى تحقق و وجود غیر قابل تخلف که به اقتضاى اسباب و علل تامه آن حوادث است و وجودى است ثابت و غیر مشروط و غیر متخلف و آن دو کتابى که آیه مورد بحث؛ یعنى کتاب محو و اثبات و ام الکتاب معرفى میکند یا عبارتاند از همین دو مرحله از وجود، و یا مبدأ آن دو هستند.[9]
لوح محفوظ، کتاب مبین و لوح محو و اثبات
«... و عِندَنا کِتابٌ حفیظٌ»؛ و نزد ما کتابى است که همه چیز در آن محفوظ است.[10] یا آیه «فى لوح محفوظ»،[11] این آیات دلالت دارند بر اینکه کتابى است که حافظ اعمال تمام انسانها و غیر آنها است. در عین حال مشتمل است بر جمیع مشخصات حوادث و خصوصیات اشخاص و تغییراتى که آنها دارند، ولى خودش هیچ تغییر و دگرگونى ندارد. بنا به گفته بسیارى از مفسّران، لوح محفوظ و کتاب مبین یکى هستند؛ چون منظور از کتاب مبین همان مقام علم پروردگار است؛ یعنى همه موجودات در علم بیپایان او ثبتاند و شاهد، آن آیاتى است که میگویند: «در زمین و آسمان چیزى به سنگینى ذره از پروردگار تو پوشیده نیست، و هیچ موجودى کوچکتر و بزرگتر از آن نیست، مگر اینکه در کتابى مبین هست»،[12] و «هیچ جنبندهاى در زمین نیست، مگر اینکه روزى او بر خدا است! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است! (در لوح محفوظ، در کتاب علم خدا)»[13] و دلالت میکنند که جهان پهناور هستى نیز انعکاسى از این لوح محفوظ است. پس مقصود از لوح محفوظ (ام الکتاب) و کتاب مبین، همان علم ازلى الهی است که مقدّرات در آن ثابت و غیر قابل تغییر است. بر خلاف لوح محو و اثبات، که سرنوشت و تقدیر هر چیزى در آن ثبت شده، لکن هیچکدام از این تقدیرات ثابت نیست، بلکه همه آنها جنبه اقتضایى دارند. مقصود از لوح محو و اثبات، صفحه گیتى و جهان هستى و طبیعت است که تقدیر هر چیزى در طبیعت خودش، آن هم به طور اقتضایى است که در صورت عدم مانع، علت تامه براى ایجاد چیزی خواهد بود و ما نسبت به مانع علم نداریم. در حالیکه بارى تعالى نسبت به آن علم دارد. به همین جهت على بن الحسین(ع) میفرماید: «اگر نبود آیهاى در کتاب خدا من تا روز قیامت میگفتم چه اتفاقى میافتد». زراره میگوید: پرسیدم کدام آیه، امام پاسخ فرمودند: «یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب».[14] پس لوح محو و اثبات، حکمى است عمومى که تمامى حوادثى را که به زمان و اجل محدود میشوند در بر میگیرد. به عبارت دیگر؛ تمامى موجوداتى که در آسمانها و زمین و ما بین آن دو است، دستخوش آن میگردند. چنانکه خداوند میفرماید: «آسمانها و زمین و آنچه در آنها است جز به حق و اجلى معلوم نیافریدیم».[15]
از مجموع بحث میتوان نتیجهگیرى نمود که تغییر بر حسب مصالح و مقتضیات زمان و مکان و... در لوح محو و اثبات سارى و جارى است. بر خلاف لوح محفوظ (علم ازلى الهی) که تغییرپذیر نیست. پس همه موجودات دو جهت دارند، یک جهت تغییر که از این جهت دستخوش مرگ و زندگى، زوال و بقا، و انواع دگرگونیها میشوند و یک جهت ثبات، که از آن جهت به هیچ وجه دگرگونى نمیپذیرند و بدا در همان قسم اوّل است.
[1]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 172، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[2]. معرفت، هادى، تفسیر و مفسران، ج 1، ص 522، مؤسسه فرهنگى التمهید، چاپ اول، 1379ش.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 148، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق..
[4]. سفینة البحار، ج 1، ص 51؛ نیز ر.ک: کافى، ج 1، ص 148.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 249.
[6]. رعد، 38 و 39.
[7]. معرفت، هادى، تفسیر و مفسران، ص 523.
[8]. کافى، ج 1، ص 147.
[9]. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج 11، ص 584، بنیاد علمى و فکرى علامه، 1363ش.
[10]. ق، 4.
[11]. بروج، 22.
[12]. یونس، 61.
[13]. هود، 6.
[14]. عروسى حویزى، تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 512، مؤسسه اسماعیلیان، 1373ش.
[15]. احقاف، 3.