از نظر اسلام تنها راه شرعی برای محرم شدن دختر و پسر با یکدیگر، ازدواج ( دائم یا موقت ) است. و با شرط کردن عدم استمتاع (بهره گیری) جنسی در ضمن عقد ازدواج موقت می توان به محرمیت دست یافت که در این صورت دختر و پسر ضمن اینکه با هم محرم می شوند ولی حق آن قبیل استمتاعات جنسی را که نبودنش را شرط کرده بودند ندارند. اما رفت وآمد و گفتگو و مسافرت با هم برای آنان اشکالی ندارد.
تمامی مراجع عظام می فرمایند: دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مىدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد. و اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتى که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولى اگر بواسطه وطى به شُبهه یا زنا از بین رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند[i].
غیر از راه ازدواج راه دیگری برای ایجاد محرمیت و شرعی شدن روابط جنسی بین دختر و پسر وجود ندارد.( متن الفاظ صیغه ازدواج دائم و موقت در رساله های عملیه آمده است.)
البته با شرط کردن عدم استمتاع (بهره گیری) جنسی در ضمن عقد ازدواج موقت می توان تنها به حد خاصی از محرمیت که خالی از لذت های جنسی و مسائل زناشویی باشد دست یافت و منظور از صیغه محرمیتی که در بین مردم رایج شده است نیز همین است. در این صورت دختر و پسر ضمن اینکه با هم محرم می شوند ولی حق آن قبیل استمتاعات جنسی را که نبودنش را شرط کرده بودند، ندارند اما رفت و آمد، نشست و برخاست، کار کردن با یکدیگر، زندگی کردن باهم، نگاه کردن به همدیگر، دست زدن به بدن همدیگر، گفتگو و مسافرت با هم برای آنان اشکالی ندارد. روشن است که این روش راه مستقلی برای ایجاد محرمیت نیست و همان راه ازدواج موقت است منتهی طرفین باتوافق لذات جنسی از یکدیگر را به حد خاصی محدود کرده و یا به طور کلی عدم آنها را شرط می کنند.[1]
تمامی مراجع عظام می فرمایند: دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مىدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد. (حضرت آیت الله بهجت می فرماید: بنابر احتیاط تکلیفا؛ اجازه شرط است.[2]) و اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتى که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولى اگر بواسطه وطى به شُبهه یا زنا از بین رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند[3].[4]
آیات عظام خامنه ای، فاضل لنکرانی، صافی، مکارم، وحید، تبریزی می فرمایند:" بنابر احتیاط واجب، باید از پدر یا جد پدریِ خود اجازه بگیرد."[5]
حضرت آیت الله بهجت می فرماید: بنابر احتیاط تکلیفا؛ اجازه شرط است.[6]
بنابراین اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج براى دختر لازم باشد یا در ازدواج نکردن، ضرر یا حرج (یعنى مشقّت شدیدى) باشد و همچنین اگر پدر یا جدّ پدرى از ازدواج او با کسى که کفو اوست، با وجود تمام مقدمات و شرایط ممانعت کنند و او نیز تمایل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد با اجتماع تمام شرایط مىتواند ازدواج نماید[7].
همان طور که ملاحظه می فرمائید برخی از مراجع رشیده بودن دختر را کافی نمی دانند، اما عده ای آن را کافی می دانند.
رشیده به دختری اطلاق می گردد که مصلحت خود را تشخیص می دهد و به دور از فشار هیجانات و تحریکات شهوانی تصمیم می گیرد و به آیندهء خود و خانواده و حیثیت خانوادگی توجه دارد. اما دختری که از بلوغ عقلی برخوردار نیست و نمی تواند راجع به آینده تصمیم بگیرد و خیر و صلاح خود و خانواده اش را نمی داند، هر چند سنّش زیاد باشد، رشیده نخواهد بود و بدون اذن پدر یا جد پدری نمی تواند ازدواج کند.
گفتنی است اکثر فقها در این مسئله اتفاق نظر دارند در مواردی که پدر و جدّ پدری غایب باشند به طوری که نشود از آنان اجازه گرفت و دختر نیاز مبرم به ازدواج داشته باشد، یا همسر مناسبى براى دختر پیدا شده که شرعاً و عرفاً هم کفو اوست و پدر و جد پدرى، بدون جهت مانع مىشوند و سخت گیرى مىکنند[8]، لازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرد.[9]،[10]
برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به نمایه: 695 (سایت: 743) (ازدواج موقت بهترین راه حل).
[1] . اقتباس از سؤال 1540 (سایت: 1533)، متن صیغه ی محرمیت.
[2]. همان.
[3] . توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، صص: 459-458.
[4] . اقتباس از سؤال 3923 (سایت: 4209).
[5] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، صص: 459-458.
[6] همان.
[7]. همان، مسأله 2377.
.[8]فاضل، نورى، بهجت، سیستانى، مکارم. نک: همان.
[9]. همان , مسئله 2377
.[10] اقتباس از سؤال 610 (سایت: 667) (ازدواج موقت با دخترباکره)