اسلام براساس ضرورت ها و مصلحت های فردی و اجتماعی ازدواج مجدد و چند همسری را جایز دانسته و برای آن سه شرط قرار داده است:
1. مرد باید عدالت را بین همسران خود رعایت کند.
2. تعداد همسران دائم نباید بیشتر از چهار همسر باشد.
3. اجازه از همسر در صورتی که بخواهد با برادر زاده یا خواهر زاده او ازدواج نماید، لازم است.
اما علاقه و محبت و عشق بین زن و شوهر گر چه بسیار لازم است و موجب دوام استواری ازدواج در حوادث و مشکلات است، ولی شرط صحت ازدواج نیست. گرچه امکان ندارد که دو نفر انسان عاقل بدون هیچ گونه علاقه ای حاضر باشند، با همدیگر ازدواج کنند. اما اگربر فرض محال زن و شوهر هیچ گونه علاقه ای به هم نداشته باشند و فقط به خاطر تخلیه شهوت یا انگیزه های سیاسی و مادی و... ازدواج کنند، باز هم ازدواج آنها از نظر شرع صحیح است.
تعدد زوجات قبل از اسلام، امر عادی بوده و محدوده و ضابطه مشخصی نداشته است. اسلام براساس ضرورت ها و مصلحت های فردی و اجتماعی آن را جایز دانسته و برای آن قیدها و شرایطی قرار داده است؛ زیرا در جامعه بشری واقعیت های زیر انکار ناپذیر است:
1. مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل میدهند.
2. قدرت و بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانیتر است.
3. زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
4. زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست میدهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
5. زنان (دختران) شش سال زودتر از مردان به سن بلوغ و آمادگی جنسی برای ازوداج می شوند و معمولا زودتر از مردان هم سن خود ازدواج می کنند.
این عوامل موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان میشود و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:
أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواستههای درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر ماندهاند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اوّل را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود میآید، با فطرت و غرایز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. همچنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم، اما این مبارزهای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی شود، جنبههای غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از نگاه همسر اوّل مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدد زوجات عنوان میکنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویهای را تنها از یک زاویه نگاه میکنند؛ زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار میگیرند، نه تأمین دارند و نه آیندهای؛ چنان که شخصیت آنها پایمال شده است. اینها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند. [1]
تنها راه سوم است که هم به خواستههای فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داده شود و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه از گرداب گناه بیرون آید.[2]
بر همین اساس اسلام راه سوم را اختیار کرده و به مردان اجازه داده است که بیش از یک همسر اختیار کنند و سه شرط برای آن قرار داده است:
1. مرد باید عدالت را بین همسران خود رعایت کند.
2. تعداد همسران دائم نباید بیشتر از چهار همسر باشد.
3. اجازه از همسر در صورتی که بخواهد با برادر زاده یا خواهر زاده او ازدواج نماید، لازم است.
اما علاقه و محبت و عشق بین زن و شوهر گر چه بسیار لازم است و موجب استحکام و دوام ازدواج در حوادث و مشکلات می شود، ولی شرط صحت ازدواج نیست. گرچه بسیار کم اتفاق می افتد که دو نفر انسان عاقل بدون هیچ گونه علاقه ای به یک دیگر، حاضر به ازدواج شوند. اما اگر زن شوهر هیچ گونه علاقه ای به هم نداشته باشند و ازدواج آنها فقط به خاطر تخلیه شهوت یا انگیزه های سیاسی و مادی و... باشد، باز هم ازدواج آنها از نظر شرع صحیح است.
[1] ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج3، ص 256 - 260؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 357 – 361؛ تفسیر المیزان، ج4، ص 319.
[2] برگرفته از سؤال 633 (سایت: 692) نمایه: اسلام و تعدد زوجات (چند همسری).