«و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را براى آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان مىآورند، مقرر خواهم داشت! همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امى» پیروى مى کنند؛ پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مى یابند؛ آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منکر باز می دارد؛ اشیا پاکیزه را براى آنها حلال مى شمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند؛ و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد، پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، آنان رستگارانند».
و مى فرماید: ﴿الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ﴾. (آل عمران: 172ـ 173).
و مى فرماید: ﴿وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. (الأنفال: 62ـ 63).
و مى فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (الأنفال: 64).
و خداوند مى فرماید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾. (آل عمران: 110).
و مى فرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْأِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً﴾. (الفتح: 29).
«محمد –صلى الله علیه وآله وسلم- فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى بینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید)؛ نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این است که اثر عبادت و صلاح و اخلاص برای خداوند متعال، بر چهره مؤمن آشکار مى شود؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وا مى دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق تعالی مسلمانان را بسیار نیرومند می گرداند تا مایه خشم و غیظ کافران گردند، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى (که بهشت است) داده است. (البته این مثل، شامل صحابه رسول الله -صلى الله علیه وآله وسلم- و همه کسانی از افواج ایمان و لشکریان اسلام در گذار عصرها و نسلها مى شود که نقش قدمشان را دنبال، و بر راه و روش ایشان رهرو باشند.)»
و آیات زیاد دیگری هست که خداوند در آن اصحاب را میستاید. و شیعیان می گویند اصحاب در دوران حیات پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- مؤمن بوده اند، اما بعد از وفات او مرتد شده اند، عجیب است! چگونه همه اصحاب بعد از وفات پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- به اتفاق همه مرتد شدند؟! و چرا آنها باید از دین بر گردند و مرتدّ شوند؟! مگر آن که شما شیعیان بگویید که آنها با خلیفه کردن ابوبکر مرتد شدند، پس ما به شما می گوییم: چرا اصحاب به اتفاق همه با ابوبکر بیعت کردند؟ آیا از ابوبکر می ترسیدند؟ و آیا ابوبکر دارای قدرت بود و از آنها به زور بیعت گرفت؟ ابوبکر از قبیلة بنی تیم قریش بود که افراد این قبیله از افراد دیگر قبیله های قریش کمتر بودند و از میان قبایل قریش بنی هاشم و بنی عبدالدار و بنی مخزوم افرادشان بیشتر و مهم تر بودند.
پس وقتی ابوبکر توانایی نداشت که به زور از اصحاب بیعت بگیرد، چرا اصحاب به خاطر او جهاد می کردند آیا این به خاطر ایمان و یاری کردن و پیشگام بودنش در اسلام نبود؟!
بدون شک آیات مورد استناد شما و نیز آیات بسیار دیگری، در ستایش از پیروان راستین پیامبر اکرم(ص) نازل گردیده است، اما با دقت در همین آیات و نیز بخشهای دیگری از قرآن که برخی از صحابه را مورد نکوهش قرار میدهد و نیز با مطالعهای در تاریخ اقوام پیامبران گذشته، به این واقعیت خواهیم رسید که ستایش خداوند از یک گروه و حتی یک شخص، دلیلی برای مصون ماندن کامل و مادام العمر آنها از اشتباهات نیست و آنان باید دچار غرور کاذب نگردیده و همواره مراقب باشند که از راه راست خارج نگردند.
بر این اساس، شیعیان با تمام احترامی که برای صحابه قائلند، بررسی و انتقاد از عملکرد آنان را مجاز شمرده و در مورد هر یک از آنها، جداگانه قضاوت مینمایند که در این راستا، نه تمام آنها را خالی از هرگونه اشتباهی تلقی نموده و نه آنچنانکه بیان نمودید، همه آنان را افرادی منحرف میپندارند. چنین عقیدهای نه با آیات مورد استناد شما و نه با هیچ قسمت دیگر از قرآن منافاتی نخواهد داشت.
اما معنای ارتداد صحابه؛ همانگونه که بارها بیان گردید؛ بازگشت به شرک و جاهلیت نبوده، بلکه مراد از آن، نافرمانی از برخی دستورات پیامبر(ص) میباشد، موضوعی که در زمان زندگی ایشان نیز در مواردی اتفاق افتاده و در آیات قرآن نیز بدان اشاره گردیده است . و در نهایت این تنها ثروت(زر) و قدرت(زور) نیست که میتواند موجب گمراهی انسانها گردد، بلکه وارونه جلوه دادن واقعیات(تزویر) نیز میتواند عامل مهمی در این موضوع ارزیابی گردد .
این پرسش در حقیقت به پنج بخش تقسیم میگردد:
1 – آیا صحابه پیامبر(ص) در قرآن مورد ستایش قرار گرفتند؟
2 – آیا هر شخص و گروهی که مورد ستایش خدا و رسول او قرار گرفتند، دیگر امکان ندارد که خلافی مرتکب گردیده و از راه مستقیم منحرف گردند؟
3 – آیا آیاتی که بدان استناد فرمودید، مطلب مورد نظر شما را در عصمت تمام صحابه اثبات مینماید؟
4 – آیا شیعیان معتقدند که صحابه، بعد از رسول خدا(ص) مرتد گردیدهاند؟
5 – آیا بیعت صحابه با ابوبکر، دلیل حقانیت ایشان در موضوع خلافت است؟
که به ترتیب به این موضوعات خواهیم پرداخت:
در مورد ستایش قرآن از صحابه پیامبر(ص)، باید گفت که این مطلب مورد قبول ما نیز میباشد و خداوند در آیات بسیاری؛ از جمله مواردی که به آن اشاره فرمودید؛ صحابه را مورد تجلیل قرار داده است و گمان نمینماییم که هیچکدام از دانشمندان شیعه، منکر این واقعیت باشند، اما این بدان معنی نیست که اشخاص و گروههایی که در زمانی خاص و به دلیل عملکرد نیکشان در آن زمان، مورد ستایش خداوند قرار گرفته باشند، از نوعی ضمانت برخوردار بوده که با استناد به آن بتوانند تا آخر عمر خود، هرگونه عملکردی داشته باشند، بدون اینکه مورد مؤاخذه خداوند و یا انتقاد مردم قرار گیرند! پیامبر اکرم(ص) نیز از چنین تضمینی برخوردار نبود، چه رسد به صحابه محترمشان! خداوند در قرآن کریم میفرماید: که اگر پیامبر(ص)، به دروغ، چیزی را به ما نسبت دهد، ما او را با قدرت گرفته و سپس رگ اصلی قلب او را قطع مینماییم و هیچکدام از شما نیز نمیتوانید مانع از چنین مجازاتی گردید! و سپس میفرماید که این موضوع، برای اشخاص پرهیزکار درس عبرتی میباشد[1]. تمام مسلمانان و به ویژه صحابه، با دقت در این آیه که خداوند آن را به عنوان سرمشقی برای آنان مشخص نموده، هرگز نباید به خود اجازه داده و از عنوانشان سوء استفاده نمایند، چون خداوندی که در مورد رسول خود؛ در اموری که به عقاید مردم ارتباط دارد؛ تساهل و تسامح به خرج نمیدهد، یقینا در مورد صحابه نیز همینگونه رفتار خواهد نمود.
در مورد بنی اسرائیل نیز چنین اتفاقی افتاده و با اینکه خداوند در آیاتی به آنان اعلام میدارد که شما برگزیده من از میان تمام جهانیان میباشید[2]، در مواردی دیگر به شدت آنها را مورد توبیخ خود قرار داده و اعلام مینماید که آنان اشخاصی ملعون[3] و ظالم[4] و سفیه[5] و فاسق[6] و ... میباشند!
آیا به عقیده شما، احتمال آن نمیرود که چنین ماجرایی در امت ما نیز تکرار گردد، به ویژه با توجه به آن روایتی که برادران اهل سنت ما نقل نمودهاند مبنی بر اینکه هرچه در بنیاسرائیل اتفاق افتاده، در این امت نیز واقع خواهد شد[7]؟!
آیا به نظر شما، با عدالت خداوند سازگار است که اصحاب موسی(ع) را به دلیل ماهیگیری در روز شنبه، مورد مؤاخذه بسیار شدیدی قرار دهد[8]، ولی از اشتباهات صحابه پیامبر(ص) در امور مهمتری؛ همانند خلافت بعد از ایشان؛ چشمپوشی نماید؟!
بر این اساس، به عقیده ما، با دقت در قرآن کریم، پاسخ قسمت دوم پرسش شما واضح بوده و ستایش از یک گروه در قرآن، دلیل بر آن نیست که حتما تمام آنها، تا آخر عمر خود در راه مستقیم باقی خواهند ماند.
اما برای کاملتر شدن جواب، به بررسی آیاتی میپردازیم که شما بدان استناد نمودید و در صدد نتیجهگیری خاصی از آن برآمدید:
اول: در سوره اعراف، اگر با دقت، داستان بنی اسرائیل و حضرت موسی(ع) که دقیقا قبل از آیه مورد نظر، بیان شده را مطالعه میفرمودید،به نکات جالبی از ظهور و افول صحابه موسی(ع) و دلایل آن برخورد نموده و شاید بدون هیچ پاسخی، این آیه را از لیست مستندات خود حذف مینمودید! در این آیات، ماجرای گوساله پرستی آنها در زمان غیبت کوتاه مدت موسی(ع) بیان گردیده[9] و نیز مناظره موسی(ع) و هارون(ع) و اینکه تنها این دو نفر از آزمایش الهی سالم بیرون آمدند، در قسمت بعدی آن توضیح داده شده است[10]، و بعد از آن، حتی از هفتاد تن از برگزیدهترین اصحاب موسی(ع) نیز با عنوان سفهاء یاد گردیده است که دچار صاعقه شدند[11]، و در نهایت اعلام شده که تنها کسانی که ایمان آورده، پیامبر(ص) را تعظیم نموده و یاری اش دادند و پیروی قرآن کردند، رستگارند[12].
مطمئنا، بیان این سلسله از آیات، تنها برای داستان سرایی و سرگرم نمودن مردم نیست، بلکه برای آن است که اصحاب پیامبر(ص) از آن عبرت گرفته و دچار سرنوشتی همانند بنی اسرائیل نگردند، که متأسفانه برخی مسلمانان از آن پند نگرفته که نمونهای از آن، ماجرای وصیت پیامبر(ص) در آخرین لحظات عمرشان میباشد که مستندش بیان خواهد شد. شما آن ماجرا را احترام و تعظیم به پیامبر(ص) که در آیه مورد استنادتان بدان توصیه شده، ارزیابی مینمایید، یا بیاحترامی؟!
دوم: در ارتباط با آیه 172 و 173 سوره آل عمران نیز با بررسی آن درمییابیم که این آیه، ناظر به سه مرحله میباشد، بدین ترتیب که ابتدا، صحابه به دلیل فرار در جنگ احد سزاوار نکوهش بودند، ولی چون بعدا از دستور پیامبر(ص) تبعیت نمودند، شایسته تقدیرند، اما مهمتر از همه اینکه آیه فوق تصریح مینماید که اجر و پاداشی که به آنان وعده داده شده، تنها در صورت ادامه نیکوکاری و تقوی به آنها تعلق خواهد گرفت و این همان عقیده ماست که صحابه از حمایت مادام العمر برخوردار نبوده، بلکه هرگاه پرهیزکار و نیکوکار باشند، مشمول رحمت الهی بوده و در غیر این صورت چنین استحقاقی نخواهند داشت .
سوم: در مستندتان از سوره انفال بیان گردیده که خداوند بین صحابه الفت برقرار نمود و اگر شما تمام اموال زمین را انفاق می نمودی، نمی توانستی هیچ الفتی برقرار نمایی! که این خود نشانگر وجود اختلافاتی میان صحابه بوده که با فضل الهی تبدیل به اتحاد گردیده بود (و آنان میبایست مراقبت کامل به عمل آورده تا همانند بنی اسرائیل، فضل خداوند را تبدیل به عذاب ننمایند) و در آیات بعد سوره انفال[13]به همان مطلبی اشاره میگردد که انسانها همواره با عملکردشان، در مسیر صعود و افول گام برمیدارند، بدین ترتیب که زمانی خداوند برای یک فرد از یاران پیامبر(ص) چنان ارزشی قرار داده بود که او را یک تنه در مقابل ده مشرک و کافر میپسندید، اما بعدها و در زمان زندگی پیامبر(ص)، از این ارزش کاسته شده و هر یک از آنان را در مقابل تنها دو نفر از دشمنان قرار داده و در ضمن به آنان خاطر نشان نمود که شما زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح داده و نزدیک بود عذاب بزرگی دامنگیرتان گردد. حال، اگر شخصی معتقد باشد که صحابه بزرگوار، بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز تا حدودی افول داشته و به عقب برگشتند، آیا چنین عقیدهای با محتوای این آیات منافات دارد و یا اینکه امکان چنین افولی، دقیقا مطابق با پیام آیات مورد نظر است؟!
چهارم: در مورد آیه 110 سوره آل عمران که بیان فرمودید،نیز چند نکته قابل توجه میباشد: یکی اینکه ما شکی نداریم که امت محمد(ص) در مجموعه آن، بهترین امت میباشد، اما این موضوع نمیتواند مدعای شما را ثابت نماید، چون همانگونه که میدانیم ، در میان پیروان دیگر رسولان نیز بعد از آنان، اختلاف به وجود آمده و گاهی به جنگ و نبرد با یکدیگر نیز میپرداختند[14]تا حدی که به جز نامی از دین آنان باقی نمیماند، اما در میان این امت، با اینکه اختلافات زیادی نیز پدید آمد، ولی این امر موجب آن نگردید که تمام معیارهای دینی از میان برود. به عنوان نمونه، این امت در پیامبر و قرآن و نماز و قبله و روزه و حج و جهاد و انفاق و ... با هم مشترک بوده و این ارزشها را تا کنون نیز حفظ نمودهاند و به همین دلیل، ذخیره فرهنگی مسلمانان از تمام ادیان دیگر بیشتر است و این خود به تنهایی میتواند برتری امت اسلامی را تأیید نماید. شما در کدام دین میتوانید مراسم باشکوهی همانند حج را بیابید؟! نکته دیگری که در این آیه وجود دارد این است که در چند آیه بعد[15] در مورد اهل کتاب نیز همین خصوصیات را ذکر می نماید که آنان ایمان داشته و شب زندهداری و امر به معروف مینمایند و ... که نمیتوان این خصوصیات را دلیل حقانیت آنان دانست. نکته نهایی، آن است که در آیه فوق، معیارهایی ارائه گردیده که در صورت عمل به آن، مسلمانان بهترین امت خواهند بود، اما اگر به عنوان نمونه، جمع بسیاری از افراد به ظاهر مسلمان، به جای آنکه امر به معروف و نهی از منکر نمایند، با امام حسین(ع)؛ فرزند پیامبر(ص)؛ که بدین کار اقدام نموده بود، به مبارزه برخاسته و او را به شهادت برسانند، باز هم میتوان آنها را بهترین امت نامید؟! در ضمن میدانیم که این آیه اختصاصی به صحابه نداشته، بلکه شامل تمام مسلمانان است و با این وجود میدانیم که از اوائل ظهور اسلام تا کنون، جنگهایی شدید میان خود مسلمانان اتفاق افتاده است! به عنوان نمونه، در جنگ صفین در یک طرف، امام علی(ع) و عمار و ...قرار داشته و در جانب دیگر، معاویه و عمرو بن عاص و ... وجود داشتهاند و همه این افراد نیز از صحابه بودند! پرسش ما این است که آیا هر دو سپاه، مصداق این آیه شریفه بودند که با چنین تفسیری هیچ حق و باطلی قابل تشخیص نیست! و یا اینکه یکی از آن دو لشکر را میتوانیم به عنوان بهترین امت ارزیابی نماییم که این همان مدعای ماست!
در آیه 64 سوره انفال نیز میان دانشمندان علم تفسیر بحثی وجود دارد که آیا معنای آیه آن است که خداوند، نگهدارنده رسول و مؤمنان است، یا اینکه خداوند و مؤمنان پشتیبان پیامبرند[16]، اما حتی اگر معنای دوم را؛ که میتواند مستند شما باشد؛ بپذیریم، با توجه به قسمتی که میفرماید(من اتبعک من المؤمنین)، تنها مؤمنانی که همواره تابع و پیرو پیامبرند، میتوانند پشتیبان او باشند، نه هر صحابی که گاهی از دستورات او نیز نافرمانی مینماید. مشابه این موضوع در آیهای دیگر که در تهدید برخی همسران پیامبر(ص)[17] نازل گردیده، نیز مشاهده میگردد که در آن خداوند میفرماید: اگر شما دو نفر بر ضد پیامبر(ص) همکاریهایی داشته باشید، خداوند یاور رسولش بوده و جبرئیل و مؤمنان صالح{نه تمام صحابه} و فرشتگان نیز پشتیبان او خواهند بود[18].
آخرین موردی که به آن اشاره نمودید، آیهای از سوره فتح بود که در آن، علاوه بر اینکه خصوصیاتی بیان شده که اصحاب پیامبر(ص) باید از آن برخوردار باشند، مژده بخشش و پاداش را نیز تنها برای کسانی در نظر گرفته که ایمان و کردار نیکشان پیوسته باشد. به عقیده شما آیا اشخاصی که در احد و حنین، صحنه جنگ را ترک نمودند(اشداء علی الکفار) میباشند و یا عنوان (رحماء بینهم)به کسانی که بر علی(ع) شوریدند و جنگهای خونینی به راه انداختند و یا به اشخاصی که حرمت تنها فرزند باقیمانده از پیامبر(ص)، یعنی فاطمه(س) را نگهنداشتند، نیز تعلق خواهد گرفت؟!و آیا صحابهای که غرق در جمعآوری ثروت و مال دنیا گردیده و کاخ سبز برای خود بنیان نهادند، همانند افرادی هستند که(یبتغون فضلا من الله و رضوانا) و ...
جالب است که با مروری در آیات دیگر همین سوره؛ از جمله آیه 6 و 11 و 12 و 15؛ به مواردی از توبیخ برخی افراد به ظاهر مسلمان از جانب خداوند برخورد مینماییم .
بر این اساس، با وجود اینکه آیات مورد استناد شما در مدح صحابه، مورد قبول ما نیز میباشد، اما به هیچ وجه گویای آن نیست که آنان از هرگونه عیب و نقصی مبرا بوده و ما حق هیچ گونه انتقادی نسبت به عملکرد آنان را نداریم.
در ضمن، همانگونه که خداوند در آیات بسیاری از صحابه ستایش نموده، در مقابل، به آیات فراوان دیگری برخورد مینماییم که آنان را مورد نکوهش خود قرار داده است و به عنوان نمونه، دلیل فرار آنان را در جنگ احد، گناهانی دانسته که برخی صحابه مرتکب گردیدهاند[19]و در قسمتی دیگر توصیف مینماید که در میان صحابه، اشخاصی وجود دارند که در مورد تقسیم غنایم جنگی به تو ای پیامبر، عیبجویی نموده و اگر چیزی از غنیمت ها به آنان برسد، راضی و خشنودند و در غیر این صورت بر تو خشمناک میگردند[20]! و بسیار میشد که برخی از آنان از دستورات پیامبر(ص) به بهانههای مختلف شانه خالی نموده و مژده های ایشان را دروغ میپنداشتند[21]!بر این اساس، خداوند نیز تمام صحابه را یکسان در نظر نگرفته، بلکه به مسلمانان در مورد قبول سخن برخی از آنان که فاسقند، هشدار داده و مؤمنان را به تحقیق بیشتر در باره گفتههای این گونه افراد دعوت نموده است[22].
شیعیان با بررسی تمام آیات قرآن و نیز عملکرد صحابه و با در نظر داشتن نقاط قوت و ضعف آنان، موضع متعادلی اتخاذ نموده، و در مورد هر صحابی؛ با توجه به رفتارش؛ جداگانه قضاوت مینمایند، نه اینکه همانند برخی برادران مسلمان، آنها را در یک مجموعه انتقادناپذیر فرض نموده و رفتار تمامشان را؛ با تمام تناقضها و تعارضهایی که در آن وجود دارد، مطابق با حق بدانند! آیا این عقیده شیعیان، بر خلاف آیهای از آیات قرآن میباشد؟!
در ارتباط با قسمت چهارم و پنجم پرسشتان؛ نظر به اینکه در این سایت به سؤالات متعددی در این زمینهها پاسخ داده شده است، شما را به مطالعه آنها دعوت مینماییم[23] ولی اجمالا، ارتدادی که مورد نظر ماست، به معنای برگشت به شرک و بت پرستی نبوده، بلکه به سرپیچی از برخی دستورات و فرامین خداوند و رسول او اطلاق میگردد، که این امر اختصاصی به زمان بعد از رحلت پیامبر(ص) نداشته، بلکه در طول زندگانی ایشان نیز در مواردی تکرار گردیده است که به عنوان نمونه میتوان از فرار در جنگ احد و حنین و سرپیچی از لشگر اسامه و نافرمانی از دستور پیامبر(ص) در آخرین لحظات زندگانیشان، مبنی بر آماده نمودن قلم و دوات جهت نگارش برخی وصایای مهم[24]نام برد و نیز این تنها زر و زور نیست که میتواند افراد را از مسیر مستقیم منحرف نماید، بلکه عامل تزویر و تهاجم تبلیغاتی نیز عامل مؤثرتری از عوامل قبلی بوده که مشابه آن را در امم گذشته مشاهده مینماییم که گوساله پرست شدن بنی اسرائیل به دست سامری یکی از این نمونههاست.
[1] - حاقه، 48-44 .
[2] - بقره، 47 و 122.
[3] - نساء، 46 و 47 و مائده،13 و 78 و ....
[4] - بقره، 51.
[5] - اعراف، 155.
[6] - اعراف، 163.
[7] - صحیح ترمذی، دار الفکر، بیروت، 1403 ه ق، ج 4، ص 135.
[8] - بقره،65 و نساء،47 و اعراف، 163.
[9] - اعراف، 148.
[10] - اعراف، 151-150.
[11] - اعراف، 154.
[12] - اعراف، 157.
[13] - انفال، 68- 65.
[14] - بقره، 253 و ...
[15] - آل عمران، 114-113.
[16] - محمد بن احمد بن قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ه ش، ج 8، ص 43.
[17] - مفسران به نقل از عمر بن خطاب معتقدند که مخاطب تهدید در آیه ، عایشه و حفصه میباشند. ر. ک: تفسیر قرطبی، همان، ج 19، ص 189.
[18] - تحریم، 4.
[19] - آل عمران، 133.
[20] - توبه، 58.
[21] - احزاب، 13- 12.
[22] - حجرات، 6.(ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا ...) و با مراجعه به تفاسیر درمییابیم که این فاسق، شخصی از صحابه بوده که بعدها به یکی از دشمنان اصلی حضرت علی(ع) تبدیل گشت.
[23] - در مورد ارتداد صحابه میتوانید به پرسشهای 2791 (سایت: 3500) و 2792 (سایت: 3275) و 1015 (سایت: 1167) و 1589 (سایت: 1970) و 1348 (سایت: 2982) مراجعه نماییدو در ضمن، مطالعه پرسش 2795 (سایت: ) در ارتباط با چگونگی بیعت انصار با خلیفه اول میتواند تا حدودی ابهام شما را در این مورد برطرف نماید .
[24] - صحیح بخاری، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق، ج 5، ص 138-137.