نظر اسلام در مسئلهی احسان و نیکی به مردم روشنتر از آن است که نیاز دلیل و برهان داشته باشد؛ زیرا با مراجعه به منابع دینی مشاهده میشود که در آیات قرآن و روایات وارده از سوی پیشوایان دین، فراوان به این موضوع سفارش شده است. این اهمیت تا جایی است که در منابع حدیثی سرفصلهایی با عنوان «استحباب نیکی به برادران» را به خود اختصاص داده که در ذیل آنها روایات زیادی در اهمیت و جایگاه احسان و نیکی، تجلیل از افراد نیکوکار، آثار و برکات کارهای نیک در حق دیگران و... جمعآوری شده است. علاوه بر اینها سیره و منش پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) سرشار از این کار پسندیده است.[1] در عین حال در این فرصت به عنوان نمونه تعدادی از آیات و روایات بیان خواهد شد.
قرآن کریم در مورد جایگاه نیکی نزد خداوند میفرماید: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین»؛[2] و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»؛[3] اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى میکنید؛ یعنی نیکی و احسانی که انسان به برادران دینی و همنوعان خود میکند، در حقیقت بازگشتش به خود انسان است؛ زیرا فرد نیکوکار با احسان و نیکوکاری، شخصیت خود را کامل میگرداند و در تحقق تکامل وجودی خویش میکوشد. اگر انجام اعمال پسندیده و نیک، انسان را از خسران رهایی میبخشد و مصداق انسان پیروز و سعادتمند میشود، به این معنا است که انسان در یک فرآیندی خود را از نقص به کمال میرساند.
احسان و نیکی به مردم از جمله ابزاری است که نزدیکی به خدا را سرعت میبخشد، مانع نزول بلا و موجب برطرف شدن سختیها و مشکلات میشود، و از همه مهمتر محبوبیت در پیشگاه خداوند متعال را که منشأ رحمتهای بیکران او است به ارمغان میآورد.
روایات در این موضوع گستردهتر از آن است که بتوان آنها را در این مقال برشمرد؛ از اینرو برخی از آنها به عنوان نمونه ذکر میشود.
- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْبِرُّ مَا طَابَتْ بِهِ النَّفْسُ وَ اطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ»؛[4] رسول خدا(ص) فرمود نیکی آن است که موجب رضایت نفس انسان و اطمینان قلبش شود.
- «سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ خَالِصِ الْإِیمَانِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ إِنَّ الْبَارَّ بِالْإِخْوَانِ لَیُحِبُّهُ الرَّحْمَنُ وَ فِی ذَلِکَ مَرْغَمَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ وَ دُخُولُ الْجِنَان»؛[5] راوی میگوید شنیدم که امام صادق(ع) میفرمود: بهترین افراد شما افراد با گذشتاند و بدترین شما بخیلان شما هستند. از ایمان خالص نیکى در حق برادران و کوشش در انجام احتیاجات آنان است؛ چرا که نیکی به برادران محبوبیت خداوند را موجب میشود که نتیجه این کار دورى شیطان و برکنار شدن از آتش و وارد شدن به بهشت است.
- «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ فِی ذَلِکَ مَرْغَمَةٌ لِلشَّیْطَان وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ «وَ دُخُولُ الْجِنَان»؛[6] امام صادق(ع) فرمود: بهترین افراد شما افراد با گذشتاند و بدترین شما بخیلان شما هستند و از کارهاى شایسته، نیکى در حق برادران و کوشش در انجام احتیاجات آنان است که نتیجه این کار دورى شیطان و برکنار شدن از آتش و وارد شدن به بهشت است.
- «اِنَّ خَواتیمَ أعمالِکُم قَضاءُ حَوائجِ إخوانِکُم والإحسانِ إلیهِمْ ما قَدَرْتُم و الاّ لَمْ یُقْبَلْ مِنْکُم عَمَلٌ»؛[7] امام کاظم(ع) فرمود همانا مُهر قبولی اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و گرنه هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ یَعْمُرَانِ الدِّیَارَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَارِ»؛[8] نیکوکارى و خوش اخلاقى، خانهها را آباد و عمرها را طولانى مىکند.
گفتنی است؛ با توجه به تأکید ویژه اسلام به مسئله احسان و نیکی، روشن است که نیکی هر انسانی نسبت به برادران دینی خود، به تناسب موقعیت، درآمد و جایگاه اجتماعی فرد باز میگردد و هر کسی در هر موقعیت و جایگاهی که قرار دارد میتواند به دیگران احسان کند، حتی افرادی که از حداقلهای زندگی برخوردارند و توان کمک مالی به دیگران را ندارند، میتوانند با اخلاق و رفتار نیکو، نسبت به این مهم اقدام نمایند.[9]
[1]. برای آگاهی بیشتر در این باره، ر. ک: سیرۀ اخلاقی امام سجاد، 2303؛ رفتار امام علی(ع) با دشمنان، 42343؛ رفتار ائمه اطهار (ع) با شاگردان و افراد ناشناس، 18363؛ اهل بیت (ع) شأن نزول آیه "و یطعمون الطعام..."، 18439.
[2]. بقره، 195.
[3]. اسراء، 7.
[4]. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 148، تهران، مکتبة النینوى الحدیثة، چاپ اول، بیتا.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 41، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. ابن بابویه، محمد بن على، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 96، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 72، ص 379، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[8]. کافی، ج 2، ص 100.
[9]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: منابع حدیثی، «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ».