کد سایت
fa38891
کد بایگانی
47304
نمایه
درب داشتن منازل در زمان حضرت زهرا(س)
طبقه بندی موضوعی
گوناگون
برچسب
فاطمه|منزل|درب|کوچه بنی هاشم
خلاصه پرسش
برخی معتقدند که در صدر اسلام، خانهها به شیوه امروزی درب نداشت. پس چگونه معتقدید که درب خانه حضرت زهرا(س) به آتش کشیده شده و ایشان بین در و دیوار قرار گرفتند؟
پرسش
میگویند در صدر اسلام منازل درب نداشت، در نتیجه حضرت زهرا(س) پشت در قرار نگرفته. پاسخ شما را خواستارم؟
پاسخ اجمالی
ادعای درب نداشتن خانهها در آن هنگام، ادعای قابل قبولی نیست. صرف نظر از روایت آتشزدن خانه حضرت زهرا(س) – که در جایگاه خود مورد بررسی قرار گرفته - شواهد دیگری از روایات را - بویژه در منابع اولیه روایی اهل سنت – مییابیم که وجود درهای چوبی را در آن زمان اثبات میکند.
پاسخ تفصیلی
موضوع درب داشتن و یا نداشتن خانهها در زمان پیامبر(ص) اگر چه به صورت مستقل، بحثی بیاهمیت و کم ارزش است، اما به جهت موضوعات دیگری که مترتّب بر آن است، دارای اهمیت خواهد شد؛ به همین دلیل در این مختصر بدان خواهیم پرداخت.
برخی از مخالفان شیعه، اشکالاتی بر مسئله تاریخی هجوم خلیفه دوم و یارانش به خانه حضرت زهرا(س) و آتش زدن آن مطرح کردهاند. در این باره پاسخهای ۵۲۵۶؛ ۱۲0۴۷ را مطالعه کنید.
یکی از اشکالات، آن است که در آن زمان خانهها درب نداشتند و از پرده به جای در استفاده میشد. بنابراین منزل علی(ع) دری نداشت تا آتش زده شده باشد و زهرا(س) بین در و دیوار قرار گیرد!
این مخالفان عموماً از ادله استبعادی استفاده میکنند، با این حال، برخی مخالفان، روایتی را شاهد آوردهاند که خانه حضرت علی(ع) در نداشت:
«نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ(ص) لَا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لَا أَبْوَابَ وَ لَا سُور»؛[1] ما خانواده پیامبر(ص) در خانههای بىسقف و بی در و دیوار زندگى میکردیم.
در این زمینه باید گفت که در ادامه این روایت، وجود نوعی در اثبات شده و بخش اول روایت ناظر به آن است که در و دیوار منزلهای ما در حداقل میزان ممکن بود: «إِلَّا الْجَرَائِدُ وَ مَا أَشْبَهَهَا وَ لَا وِطَاءَ لَنَا وَ لَا دِثَارَ عَلَیْنَا»؛ مگر از شاخههاى خرما و مانند آن! نه فرشى در زیر پا داشتیم و نه رو اندازى بر سر.
همچنین از آیات قرآن برمیآید که در زمانهای بسیار قبل و در زمان حضرت یوسف(ع) نیز برای خانهها، درب وجود داشت،[2] و از برخی نقلها به دست میآید که در زمان تولد پیامبر(ص) نیز منازل دارای در وجود داشت:
«فإذا أنا بآمنة قد غلقت الباب على نفسها لیس بها أثر النفاس و الولادة فدققت الباب فأجابت بصوت خفی. فقلت: عجّلی و افتحی الباب»؛ آمنه (مادر پیامبر) را دیدم که در حجره را به روى خود بسته و اثر وضع حمل و نفاس در وجود او پیدا نیست، وقتى که در را کوبیدم، آمنه با صداى آهستهاى جواب گفت، گفتم: با عجله درب را بازنماى.[3]
گفتنی است بر اساس منابع شیعه، جدا از روایت آتشزدن در خانه، روایات دیگری نیز وجود دارد که وجود درهای چوبی در آن زمان را ثابت میکند:
«سلمان میگوید: به خانه فاطمه(س) رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است».[4]
از طرف دیگر، پژوهشگران منصف اهل سنت نیز نمیتوانند ادعا کنند که خانههای آن زمان در نداشت؛ زیرا این ادعا هم با قرآن و هم با منابع اولیه مورد تأیید آنان سازگار نیست:
1. خداوند در قرآن میفرماید: « لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... ْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً ...».[5] تعبیر مورد نظر «ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» است. این تعبیر نشان از وجود درب در آن زمان دارد؛ زیرا حتی اگر این تعبیر را در قرآن به معنای مجازی بگیریم[6] باز هم باید گفت که این مجاز زمانی معنا مییابد که مردم آن زمان، درب کلیددار را به عنوان یک موجودیت حقیقی بشناسند تا بتوانند «وجه شبه» را در تشبیه مجازی دریابند. در غیر این صورت، حتی بیان مجازی «درب کلید دار» معنایی نداشت!
2. روایات بسیاری از منابع اولیه اهل سنت وجود دارد که نشان از وجود درب در دوران پیامبر(ص) دارد:
1-2. «... أَتَیْنَا النَّبِیَّ(ص)، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ: یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ. فَارْتَقَی بِنَا إِلَی عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ»؛[7] خدمت پیامبر(ص) رفتیم و از ایشان تقاضاd غذا کردیم، حضرتشان به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و درب را باز کرد.
در این حدیث منقول در مسند احمد بن حنبل- از قدیمیترین منابع روایی اهل سنت - با صراحت، سخن از کلیددار بودن درب اتاقی میرود که در درون منزل قرار دارد؛ پس بسیار طبیعی است که ورودی منازل هم درب محکمی – غیر از پرده - داشته باشد.
2-2. «قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَ بِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً»[8].
ابو حمید میگوید: پیامبر به ما امر کرد که شبهنگام پوششی بر ظرفهای آب گذاشته و نیز دربها را قفل کنیم.
3-2. «عَائِشَةَ تَقُولُ: لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی(ص) یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ و أنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ»[9].
از عائشه نقل است: هنگامd که خبر شهادت زید بن حارثه، جعفر بن ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر(ص) بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من از شکاف درب (شق الباب) او را مینگریستم.
4-2. « ... فسألته عن بیت عائشة، فقال: کان بابه مواجه الشام، فقلت: مصراعا کان أو مصراعین؟ قال: کان بابا واحدا، قلت: من أی شیء؟ قال عن عرعر او ساج»[10].
... وضعیت خانه عایشه را جویا شدم. گفت: درب خانهاش به سمت شام است. پرسیدم دربش یک لنگه بود یا دو لنگه؟ گفت: دربش یک لنگه بوده است.
پرسیدم دربش از چه چیزی ساخته شده بود؟ گفت: از چوب درخت عرعر[11] یا چوب درخت ساج!».
5-2. «...توضأت فی بیتی ثم خرجت فقلت: لأکوننّ الیوم مع رسول الله(ص) فجئت المسجد، فسألت عن النبی(ص) فقالوا: خرج و توجه هاهنا فخرجت فی أثره حتى جئت بئر أریس و بابها من جرید، فمکثت عند بابها».[12]
...در خانهام وضو گرفتم و گفتم امروز را با پیامبر(ص) خواهم گذراند. برای همراهی با پیامبر(ص)به مسجد رفتم، اما گفتند که حضرتشان از مسجد، خارج شده است. به دنبال ایشان راه افتادم تا اینکه به چاه أریس (بر اساس نقلها این چاه در آن زمان پله داشته و به شکل آب انبار بوده است) رسیدم که درب آن از جرید[13]بود و در کنار آن صبر کردم ... ».[14] این روایت نشان میدهد که برای برخی بناهای عمومی نیز دربهایی از چوب وجود داشته است.
از مجموعه این روایات که از منابع اولیه اهل سنت نقل شده، مشخص میشود که در مدینه آن زمان، هم منازل و هم بناهای عمومی دارای درب بودهاند و انکار آن سرپوشی بر واقعیت است.
برخی از مخالفان شیعه، اشکالاتی بر مسئله تاریخی هجوم خلیفه دوم و یارانش به خانه حضرت زهرا(س) و آتش زدن آن مطرح کردهاند. در این باره پاسخهای ۵۲۵۶؛ ۱۲0۴۷ را مطالعه کنید.
یکی از اشکالات، آن است که در آن زمان خانهها درب نداشتند و از پرده به جای در استفاده میشد. بنابراین منزل علی(ع) دری نداشت تا آتش زده شده باشد و زهرا(س) بین در و دیوار قرار گیرد!
این مخالفان عموماً از ادله استبعادی استفاده میکنند، با این حال، برخی مخالفان، روایتی را شاهد آوردهاند که خانه حضرت علی(ع) در نداشت:
«نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ(ص) لَا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لَا أَبْوَابَ وَ لَا سُور»؛[1] ما خانواده پیامبر(ص) در خانههای بىسقف و بی در و دیوار زندگى میکردیم.
در این زمینه باید گفت که در ادامه این روایت، وجود نوعی در اثبات شده و بخش اول روایت ناظر به آن است که در و دیوار منزلهای ما در حداقل میزان ممکن بود: «إِلَّا الْجَرَائِدُ وَ مَا أَشْبَهَهَا وَ لَا وِطَاءَ لَنَا وَ لَا دِثَارَ عَلَیْنَا»؛ مگر از شاخههاى خرما و مانند آن! نه فرشى در زیر پا داشتیم و نه رو اندازى بر سر.
همچنین از آیات قرآن برمیآید که در زمانهای بسیار قبل و در زمان حضرت یوسف(ع) نیز برای خانهها، درب وجود داشت،[2] و از برخی نقلها به دست میآید که در زمان تولد پیامبر(ص) نیز منازل دارای در وجود داشت:
«فإذا أنا بآمنة قد غلقت الباب على نفسها لیس بها أثر النفاس و الولادة فدققت الباب فأجابت بصوت خفی. فقلت: عجّلی و افتحی الباب»؛ آمنه (مادر پیامبر) را دیدم که در حجره را به روى خود بسته و اثر وضع حمل و نفاس در وجود او پیدا نیست، وقتى که در را کوبیدم، آمنه با صداى آهستهاى جواب گفت، گفتم: با عجله درب را بازنماى.[3]
گفتنی است بر اساس منابع شیعه، جدا از روایت آتشزدن در خانه، روایات دیگری نیز وجود دارد که وجود درهای چوبی در آن زمان را ثابت میکند:
«سلمان میگوید: به خانه فاطمه(س) رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است».[4]
از طرف دیگر، پژوهشگران منصف اهل سنت نیز نمیتوانند ادعا کنند که خانههای آن زمان در نداشت؛ زیرا این ادعا هم با قرآن و هم با منابع اولیه مورد تأیید آنان سازگار نیست:
1. خداوند در قرآن میفرماید: « لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... ْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً ...».[5] تعبیر مورد نظر «ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» است. این تعبیر نشان از وجود درب در آن زمان دارد؛ زیرا حتی اگر این تعبیر را در قرآن به معنای مجازی بگیریم[6] باز هم باید گفت که این مجاز زمانی معنا مییابد که مردم آن زمان، درب کلیددار را به عنوان یک موجودیت حقیقی بشناسند تا بتوانند «وجه شبه» را در تشبیه مجازی دریابند. در غیر این صورت، حتی بیان مجازی «درب کلید دار» معنایی نداشت!
2. روایات بسیاری از منابع اولیه اهل سنت وجود دارد که نشان از وجود درب در دوران پیامبر(ص) دارد:
1-2. «... أَتَیْنَا النَّبِیَّ(ص)، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ: یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ. فَارْتَقَی بِنَا إِلَی عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ»؛[7] خدمت پیامبر(ص) رفتیم و از ایشان تقاضاd غذا کردیم، حضرتشان به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و درب را باز کرد.
در این حدیث منقول در مسند احمد بن حنبل- از قدیمیترین منابع روایی اهل سنت - با صراحت، سخن از کلیددار بودن درب اتاقی میرود که در درون منزل قرار دارد؛ پس بسیار طبیعی است که ورودی منازل هم درب محکمی – غیر از پرده - داشته باشد.
2-2. «قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَ بِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً»[8].
ابو حمید میگوید: پیامبر به ما امر کرد که شبهنگام پوششی بر ظرفهای آب گذاشته و نیز دربها را قفل کنیم.
3-2. «عَائِشَةَ تَقُولُ: لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی(ص) یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ و أنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ»[9].
از عائشه نقل است: هنگامd که خبر شهادت زید بن حارثه، جعفر بن ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر(ص) بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من از شکاف درب (شق الباب) او را مینگریستم.
4-2. « ... فسألته عن بیت عائشة، فقال: کان بابه مواجه الشام، فقلت: مصراعا کان أو مصراعین؟ قال: کان بابا واحدا، قلت: من أی شیء؟ قال عن عرعر او ساج»[10].
... وضعیت خانه عایشه را جویا شدم. گفت: درب خانهاش به سمت شام است. پرسیدم دربش یک لنگه بود یا دو لنگه؟ گفت: دربش یک لنگه بوده است.
پرسیدم دربش از چه چیزی ساخته شده بود؟ گفت: از چوب درخت عرعر[11] یا چوب درخت ساج!».
5-2. «...توضأت فی بیتی ثم خرجت فقلت: لأکوننّ الیوم مع رسول الله(ص) فجئت المسجد، فسألت عن النبی(ص) فقالوا: خرج و توجه هاهنا فخرجت فی أثره حتى جئت بئر أریس و بابها من جرید، فمکثت عند بابها».[12]
...در خانهام وضو گرفتم و گفتم امروز را با پیامبر(ص) خواهم گذراند. برای همراهی با پیامبر(ص)به مسجد رفتم، اما گفتند که حضرتشان از مسجد، خارج شده است. به دنبال ایشان راه افتادم تا اینکه به چاه أریس (بر اساس نقلها این چاه در آن زمان پله داشته و به شکل آب انبار بوده است) رسیدم که درب آن از جرید[13]بود و در کنار آن صبر کردم ... ».[14] این روایت نشان میدهد که برای برخی بناهای عمومی نیز دربهایی از چوب وجود داشته است.
از مجموعه این روایات که از منابع اولیه اهل سنت نقل شده، مشخص میشود که در مدینه آن زمان، هم منازل و هم بناهای عمومی دارای درب بودهاند و انکار آن سرپوشی بر واقعیت است.
[1]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 373، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 172، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. یوسف، 23: «وَ رَاوَدَتْهُ الَّتىِ هُوَ فىِ بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ ...»؛ « و آن [زنى] که یوسف در خانهاش بود، از یوسف با نرمى و مهربانى خواستار کامجویى شد، و [در فرصتى مناسب] همه درهاى کاخ را بست ...».
[3]. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، ص 113، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[4]. «قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَة»؛
طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 107، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 91، ص 226، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 107، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 91، ص 226، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. نور، 61: « بر نابینا و لنگ و بیمار و خود شما گناهى نیست که [بدون هیچ اجازهاى از خانههایى که ذکر مىشود، غذا] بخورید: از خانههاى خودتان، یا خانههاى پدرانتان ... یا خانههاى خالههایتان، یا خانههایى که کلیدهایشان در اختیار شماست، یا خانههاى دوستانتان بر شما گناهى نیست که [با دیگر اعضاى خانواده خود] دستهجمعى یا جدا جدا غذا بخورید ...».
[6]. شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 346، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1412ق؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 441 – 442، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[7]. أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، و آخرون، إشراف، عبدالله بن عبد المحسن الترکی، ج 29، ص 117، مؤسسة الرسالة، الطبعة الأولى، 1421 هـ؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 6، ص 122، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[8]. مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری، المسند الصحیح، المحقق، محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1593، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا؛ شعب الإیمان، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی (أبو بکر البیهقی)، حققه، عبد العلی عبد الحمید حامد، أشرف، مختار أحمد الندوی، ج 8، ص 177، مکتبة الرشد، الطبعة الأولى، 1423ه.
[9]. محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلى الله علیه وسلم وسننه وأیامه (صحیح البخاری)، المحقق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، ج 2، ص 84، دار طوق النجاة، الطبعة الأولى، 1422هـ؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 2، ص 487، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[10]. مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 10، ص 98، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق؛ عبد الملک بن حسین بن عبد الملک العصامی المکی، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، محقق: عادل أحمد عبد الموجود، علی محمد معوض، ج 1، ص 367، بیروت، دار الکتب العلمیة، الطبعة الأولى، 1419 هـ.
[11]. عرعر نام درختی است؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، دارالقلم، ج 1، ص 556، بیروت، الدار الشامیة، دمشق، چاپ اول، 1412ق.
[12]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبد المعطی، ج 6، ص 388، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق؛ صحیح بخاری، ج 8، ص 5.
[13]. جرید: نام تنه درخت خرما است؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 3، ص 24، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[14]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبد المعطی، ج 6، ص 388، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق؛ صحیح بخاری، ج 8، ص 5.