کد سایت
fa40634
کد بایگانی
49711
نمایه
نقش ایمان در اتحاد و همدلی افراد جامعه
طبقه بندی موضوعی
اسلام و ایمان,دین و فرهنگ,فضایل اخلاقی
خلاصه پرسش
ایمان چه نقشی در اتحاد و همدلی افراد جامعه دارد؟
پرسش
ایمان چه نقشی میتواند در اتحاد و همدلی داشته باشد؟
پاسخ اجمالی
هرگز در جهان کسی را پیدا نمیکنیم که بگوید: پراکندگی و دودستگی خوب و سودمند است، یا آنکه اتحاد و همدلی بد و زیانآور است؛ زیرا کوچکترین سودی که از اتحاد و اتفاق و همدلی عاید اجتماع میگردد، همان پیوستن نیروهای کوچک و پراکنده به یکدیگر است و در سایه چنین پیوستگی، نیروی عظیمی به وجود میآید که میتواند مبدأ تحوّلاتی در شئون مختلف زندگی گردد.
رفع اختلاف از بین مردم و ایجاد اتحاد کلمه به صورت دعوت به دینداری و پراکنده نبودن در دین بوده است، پس دین ضامن اجتماع صالح بشری بوده است.[1] بنابراین، یکی از عناصری که اتحاد و همدلی در اجتماع را ایجاد میکند، دینداری و ایمان مذهبی است. و در واقع یکی از آثار و فواید دینداری و ایمان؛ بهبود روابط اجتماعى است.[2]
توضیح اینکه؛ ایمان،[3] سبب پیدایش صفات اخلاقى و پایدارى آن در فرد و اجتماع میشود و آثار بسیار مهمّى در سعادت انسان دارد. رابطه اسلامی مؤمنان از منظر دین اسلام رابطه زندهای است که برادران مسلمان با هم پیوند و بنیانی محکم از همزیستی توأم با صفا پدید میآورد.[4] از زیباترین چهرههای روابط، پیوند روحها و اتصال جانها است. در زندگى سالم اجتماعى آن است که افراد قوانین و حدود و حقوق یکدیگر را محترم شمارند، عدالت را امرى مقدس به حساب آورند، به یکدیگر مهر بورزند، هر یک براى دیگرى آنرا دوست بدارد که براى خود دوست میدارد و آنرا نپسندد که براى خویش نمیپسندد، به یکدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند، ضامن اعتماد متقابل آنها کیفیات روحى آنها باشد، هر فردى خود را متعهد و مسئول اجتماع خویش بشمارد، در مقابل ظلم و ستم بپاخیزند و به ستمگر و فسادگر مجال ستمگرى ندهند، ارزشهاى اخلاقى را محترم بشمارند، با یکدیگر مانند اعضاى یک پیکر متحد و متفق بوده باشند.[5]
بنابراین، آن چیزى که بیش از هر چیز حق را محترم، عدالت را مقدس، دلها را به یکدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار میسازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمى نفوذ میدهد، به ارزشهاى اخلاقى اعتبار میبخشد، و همه افراد را مانند اعضاى یک پیکر به هم پیوند میدهد و متحد میکند، ایمان مذهبى است.[6]
رفع اختلاف از بین مردم و ایجاد اتحاد کلمه به صورت دعوت به دینداری و پراکنده نبودن در دین بوده است، پس دین ضامن اجتماع صالح بشری بوده است.[1] بنابراین، یکی از عناصری که اتحاد و همدلی در اجتماع را ایجاد میکند، دینداری و ایمان مذهبی است. و در واقع یکی از آثار و فواید دینداری و ایمان؛ بهبود روابط اجتماعى است.[2]
توضیح اینکه؛ ایمان،[3] سبب پیدایش صفات اخلاقى و پایدارى آن در فرد و اجتماع میشود و آثار بسیار مهمّى در سعادت انسان دارد. رابطه اسلامی مؤمنان از منظر دین اسلام رابطه زندهای است که برادران مسلمان با هم پیوند و بنیانی محکم از همزیستی توأم با صفا پدید میآورد.[4] از زیباترین چهرههای روابط، پیوند روحها و اتصال جانها است. در زندگى سالم اجتماعى آن است که افراد قوانین و حدود و حقوق یکدیگر را محترم شمارند، عدالت را امرى مقدس به حساب آورند، به یکدیگر مهر بورزند، هر یک براى دیگرى آنرا دوست بدارد که براى خود دوست میدارد و آنرا نپسندد که براى خویش نمیپسندد، به یکدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند، ضامن اعتماد متقابل آنها کیفیات روحى آنها باشد، هر فردى خود را متعهد و مسئول اجتماع خویش بشمارد، در مقابل ظلم و ستم بپاخیزند و به ستمگر و فسادگر مجال ستمگرى ندهند، ارزشهاى اخلاقى را محترم بشمارند، با یکدیگر مانند اعضاى یک پیکر متحد و متفق بوده باشند.[5]
بنابراین، آن چیزى که بیش از هر چیز حق را محترم، عدالت را مقدس، دلها را به یکدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار میسازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمى نفوذ میدهد، به ارزشهاى اخلاقى اعتبار میبخشد، و همه افراد را مانند اعضاى یک پیکر به هم پیوند میدهد و متحد میکند، ایمان مذهبى است.[6]
[1]. شوری، 13: «آیینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت میکنید! خداوند هر کس را بخواهد برمیگزیند، و کسى را که به سوى او بازگردد هدایت میکند».
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2، ص 49، تهران، صدرا.
[3]. برای آگاهی از معنای ایمان ر.ک: «مفهوم ایمان»، سؤال 120.
[5]. مجموعه آثار، ج 2، ص 49 – 50؛ و نیز ر.ک: حسنی، سعدالله، نقش باورهای دینی در اصلاح فرد و جامعه، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، 1389ش.
[6]. مجموعه آثار، ج 2، ص 50.