انسانها پس از مرگ در عالمی بین دنیا و آخرت به نام عالم برزخ زندگی خواهند کرد. تا زمانی که روز قیامت فرارسد و همه انسانها در جهان آخرت حساب رسی شوند. عالم برزخ که عالمی مانند خواب انسان است، مادی نیست؛ اما برخی از لوازم ماده؛ مانند شکل، زمان و مکان را دارد.
انسانها بسته به نوع اعمالشان در دنیا در عالم برزخ به نوعی زندگی خواهند کرد و در جای خاصی هستند.
خیرات و اعمال نیک بازماندگان همانند باقیات الصالحات برای مردگان در عالم برزخ و عالم قیامت سودمند است و این را هم میتوان در روایات دید و هم عقلایی است.
سؤال شما در حقیقت از چند سؤال درباره حیات انسان پس از مرگ تشکیل شده است. از این رو ابتدا این سؤالات را به طور مشخص بیان کرده، سپس به آنها پاسخ خواهیم داد:
اول. انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در کجا به سر میبرند؟
دوم. ویژگیهای جایی که انسان پس از مرگ در آن به سر میبرد، چیست؟ آیا لازمان و لامکان است؟
سوم. آیا همه انسانها پس از مرگ در یک جا هستند؟ یا این که با توجه به مراتب ایمانیشان دارای جایگاههای متفاوتی هستند؟
چهارم. آیا خیرات بازماندگان برای مردگان سودی دارد و آنها را به مراتب والاتری ارتقا میدهد؟
اول. برزخ، توقف گاهی بین دنیا و آخرت
دلیل عقلی، آیات و روایات همگی گواهی میدهند که با مرگ انسان روح او از بین نمیرود، بلکه روح انسان برای خودش اصالت و استقلال دارد. در قرآن عوارض و آفات به جسم انسانها نسبت داده شده است، نه روح او. قرآن در مواردی که از مردن سخن میگوید، واژه «توفی» را به کار برده است که به معنای گرفتن و دریافت بدون کم و کاست است: "خداوند انسان را به هنگام مرگ به تمام شخصیت و واقعیتش تحویل میگیرد".[1] در قرآن چهارده بار این اصطلاح برای مرگ به کار برده شده و نشانه آن است که روح انسان پس از مرگ برخلاف بدنش باقی است. دلایل دیگری نیز در روایات و آیات قرآن موجود است که سخن گفتن پیامبر و ائمه با مردگان در قبرستان از یکی از آنها است.[2]
اما این که این روح پس از مرگ در کجاست و چه حالی دارد، باز چیزی است که پاسخاش را باید در آیات و روایات پیدا کرد. قرآن در این باره میفرماید: "و از پی آنان تا روزی که مبعوث شوند، فاصلهای (برزخ) است".[3] مراد از عالم برزخ، عالم قبر است؛ عالمی که انسان در آن یک نوع زندگی خاصی تا قیامت دارد. این حقیقت را در آیات و روایات بسیاری از شیعه و سنی میتوان مشاهده کرد.[4]
برزخ به معنای حائل بین دو چیز است و در دین اسلام به معنای عالمی است بین عالم دنیا و قیامت که با عالم دنیایی مادی بسیار متفاوت است. موجودات عالم برزخ مادی نیستند، اما در عین حال از برخی ویژگیهای مادیات بیبهره نیستند؛[5] مثلاً دارای شکل، صورت، زمان و مکان و ... هستند و حالات متفاوتی؛ مانند سختی، راحتی، شادی و نگرانی و ... را میتوانند درک کنند.[6]
توجه به این امر لازم است که وقتی گفته میشود برزخ ماده ندارد، نباید پنداشت که لذات برزخ خیالی است و وهم و سرابی بیش نیست و هیچ گونه وجودی در خارج ندارند؛ چراکه وجود برزخی هرچند مادی نیست، اما برخی لوازم ماده را دارد.[7]
برای درک بهتر، توجه به این نکته مفید است که انسان دارای دو بدن است: بدن سبک (مثالی) و بدن سنگین. بدن سنگین همین بدن موجود ما است که به خوراک و پوشاک و ... نیاز دارد و بدن سبک بدنی است که در عالم خواب داریم که گاهی با آن کیلومترها مسافت را در یک لحظه طی میکنیم؛ به همین دلیل نیز به آن بدن سبک میگویند؛ چراکه اگر آن مسافت طولانی را در بیداری میخواستیم بپیماییم، ساعتها به طول میانجامید. ما در عالم برزخ و قبر با این بدن سبک خود زندگی خواهیم کرد، تا این که روز قیامت به سر رسد و دوباره از ذرات پوسیده و پراکنده بدن ما بدن سنگین تشکیل شود و روح بدان برگردد.[8] این بدن هرچند مانند بدن سنگین ما مادی نیست؛ اما همان گونه که در خواب بدن سبک ما شکل ظاهریاش مانند بدن مادی است و حالات متفاوت را میتواند درک کند، در برزخ نیز همین ویژگی را دارد. به گفته روایات نیز انسان در برزخ با صورتی مانند صورت دنیایی و با کالبدی مانند کالبد دنیاییاش حاضر است و زندگی میکند.[9]
سرانجام توجه به دو نکته مهم است:
1. عالم برزخ از عالم دنیا به مراتب وسیعتر است؛ زیرا عالم مثال گستردهتر و بزرگتر از جسم مادی است و محدودیتهای آن را ندارد.
2. در بسیاری از روایات زمین به عنوان محلی برای عذاب یا اجر برزخی و دیدار ارواح با خانوادهشان و ... تعیین شده است؛ مثلاً در برخی از اخبار آمده است که بهشت برزخ در وادی السلام و آتش آن در وادی برهوت و صخره بیت المقدس محل اجتماع ارواح است. چنین تعیینی حمل بر این میشود که علقه مادی ارواح به طور کامل قطع نمیگردد. این مطالب امور ممکنهای است که کاشف از نوعی علقه ارواح به خاطر شرافت مکان یا زمان و یا وضع است.[10]
دوم. ویژگیهای حیات برزخی
همان طور که گفتیم برزخ مرحلهای است بین دنیا و قیامت. فلاسفه برزخ را عالمی میدانند بین عالم ماده و عالم مجردات. این عالم در اصطلاح فلسفی عالم «مثال» خوانده میشود. بنابراین، موجودات عالم برزخ مادی نیستند، اما از برخی لوازم ماده برخوردارند؛ چراکه کاملاً هم مجرد از ماده نیستند.[11] بنابراین، برزخ، لازمان و لامکان نیست، بلکه زمان در آن جا ممکن است بسیار سریعتر از این جا سپری شود و مکان نیز ممکن است محدودیتهای کمتری داشته باشد. این مطلب را میتوان با آیات قرآن نیز اثبات کرد. به بیان قرآن: «روزی که قیامت برپا میشود، مجرمان سوگند یاد میکنند که درنگشان ساعتی بیش نبود».[12] این آیه نشاندهنده آن است که این افراد قبل از قیامت مدتی محدود را در مکانی درنگ داشتهاند که این مدت همان حیات برزخی است.[13] از این آیه و آیات مشابه آن میتوان این گونه فهمید که در برزخ زمان و مکان هست، اما این زمان و مکان محدودیتهای کمتری دارد.
عالم برزخ برای انسانهای نیکوکار رهایی از قفس دنیاست و برای گناهکاران بسیار وحشتزا و دلهرهآور. انسانها بنا به اعمالی که دارند در این عالم در عذاب یا آسودهاند.[14] درباره ماهیت برزخ در روایات ما تعبیراتی آمده است که برای نمونه به یکی از آنها اشاره میکنم. امام علی(ع) در نامه به فرزندش میفرماید: «قبر (حیات برزخی) یا بوستانی از باغهای بهشت و یا گودالی از گودالهای آتش دوزخ است.»[15] از این روایت میتوان این طور استفاده کرد که نعمتهای برزخی نمونهای از نعمتهای اخروی و عذاب آن نیز نمونهای از عذاب اخروی است.[16]
در برخی از روایات نیز آمده است که به انسان مؤمن در عالم برزخ جایگاه بهشتی او را نشان میدهند و به این وسیله او را شاد مینمایند.[17]
سوم. حالات برزخیان
همان طور که انسان در عالم خواب با کابوسی بد زجر میکشد و با خوابی خوب شاد میگردد، برزخیان نیز در عالم برزخ یا در عذاب و یا در راحتی به سر میبرند. برخی از اعمال؛ مانند سبک شمردن نماز و یاری نکردن مظلومان و ... سبب عذاب برزخی میشود. همچنین برخی از اعمال مانند؛ شهادت در راه خدا و تبلیغ دین و آگاه نمودن مردم نیز سبب رفاه و سعادت برزخی میشود.[18]
گذشته از کفار برخی از مؤمنان نیز در برزخ دچار عذاب میشوند تا در روز قیامت از هر جهت پاک باشند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "فشار قبر برای افراد با ایمان، کفاره گناه اسراف و ضایع کردن نعمتهایی است که در دست داشته است".[19]
برزخیان به سه گروه تقسیم میشوند که هر کدام در جایی به سر میبرند: گروه مؤمنان، گروه کافران و گروه مستضعفان.[20] در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که ارواح مؤمنان در حجرههایی از بهشت برزخی و ارواح کفار در حجرههایی از آتش به سر میبرند.[21] در روایتی دیگر نیز آمده است که ارواح کسانی که از مستضعفان هستند، در قبرهایشان نگه داشته میشوند و از آن جا بویی و رایحهای از بهشت به آنها میرسد.[22]
البته، در روایات دیگری نیز گفته شده است که ارواح مؤمنان به وادی السلام میروند.[23] یا این که در شبهای جمعه به نزد صخرهای در بیت المقدس میروند،[24] که اینها تنافی با حدیث قبلی ندارد؛ چرا که ممکن است همه اینها در واقع یک جا باشند، یا این که ارواح مؤمنان برخی از اوقات در جایی و برخی از اوقات در جایی دیگر باشند.[25]
ارواح کفار نیز بنا به نقل روایات در حجرههایی از آتش یا در سرزمین حضرموت در پشت یمن و یا در وادی برهوت هستند.[26]
اما ارواح مستضعفان فکری در قبورشان تا روز قیامت میمانند و اگر اعمال صالحی داشته باشند، روزنهای از بهشت به سوی قبر آنها باز میشود و از آن بهرهمند میشوند.[27]
بنابراین میتوان گفت که وضعیت ارواح پس از مرگ به مرتبه آنها بستگی دارد. کسى که تعلقاتش به دنیا شدید است، تا بخواهد مرگ و جان دادن و ترک دنیا و امور دنیایى را باور کند، طول مىکشد و آن که از متوسطان باشد، گویا به خوابى سنگین فرو مىرود که هیچ خوابى نمىبیند تا با خواب خود، معذب یا متنعّم و شاد باشد و پس از پشت سر نهادن مراحل اوّلیه جان دادن و ورود به قبر درک خاصى از حیات برزخى نخواهد داشت، اما آنان که در کمال ایمان از دنیا رفته و روح خود را تقویت نموده و خود را براى آخرت مهیا کرده بودند - چون یقین به آن داشتند - در آن سرا نیز مىتوانند با دیگر ارواح مؤمنان ارتباط برقرار کنند و از احوال دوستان خود در دنیا - جویا شوند و از دیدار با ارواح دیگر مؤمنان خوشحال و شاد گشته و براى زندگان دعا کنند. پس دیدار با یکدیگر و پرسش از احوال دیگران اختصاص به آنان دارد که داراى درجات ایمانى و عمل صالح بالایى باشند.
امام صادق (ع) مىفرمایند: "نگامى که آدمى وارد قبر و برزخ شد، برزخیان به دیدار او مىشتابند و اندکى او را آرام مىگذارند تا وى به خود آید؛ زیرا از هول بزرگى گذشته و گردنهى خسته کنندهى قبر، سؤال، فشار و... را پشت سر گذاشته است. سپس به او نزدیک شده از حال دوستان و یاران پرس و جو مىکنند. اگر در پاسخ بگوید هنوز در دنیاست، امیدوار مىشوند که بعد از مرگ به آنان مىپیوندند و اگر گفت: قبلاً درگذشته است، در این هنگام برزخیان مىگویند: سقوط کرد؛ یعنى گرفتار عذاب الاهى شد وگرنه او را نزد ما مىآوردند.[28]
در کتاب "کافى" از اسحاق بن عمّار نقل شده است که: از ابى الحسن اوّل (امام کاظم ) (ع) پرسیدم آیا شخصى که از دنیا رفته، خانواده خویش را دیدار مىکند یا نه؟ حضرت فرمودند: "آرى. سپس پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا به منزلتى که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال..."[29]
فراتر از این گونه افراد، اولیاى الاهىاند که روحشان پس از مرگ و رها کردن جسم مادى، قوىتر گشته و فعالیت آن گستردهتر مىگردد، چون موانع دنیایى مثل تقیه و خفقان و امثال اینها برطرف شده است. این گروه در حین مرگ به استقبال مؤمنان آمده و سکرات مرگ را بر ایشان گوارا مىکنند و در قبر مونس او گشته و از عذاب تنهایى و وحشت او را مىرهانند و پس از طى مراحل اوّلیه، او را به سایر دوستانش ملحق مىکنند. از این رو، این گروه نیازى به استخبار از سایر ارواح در مورد زندگان ندارند؛ زیرا این بزرگواران محیط بر دنیا و برزخ هستند و از حال مؤمنان خالص به خصوص آنهایى که با ایشان در ارتباط اند و خادم و متوسل به ایشاناند، غافل نیستند، تا نیازمند استفسار و استخبار از حال آنها باشند.[30]
چهارم. خیرات بازماندگان
آنچه از آیات و روایات بر میآید این است که پس از مرگ با این که انسان دستش از دنیا کوتاه است، اما هر جایی که انسان "باقیات الصالحاتی" (کار خیر و اثر خوبی) از خود به جا گذاشته باشد، پس از مرگ نیز از فواید آن بهرهمند میشود. مردی از امام صادق (ع) میپرسد، بعد از مرگ چه چیزهایی به انسان میرسد؟ حضرت فرمود: "روش نیکی که از خود به جا گذاشته باشد و بعد از او دیگران به آن عمل کنند، ... و صدقه جاریهای که از انسان به جا مانده باشد و فرزند صالحی که بعد از پدر و مادر برای آنها دعا کنند".[31]
خیرات و اعمال نیکی که بازماندگان برای مردگان انجام میدهند، نیز از همین قبیل است و نوعی باقیات الصالحات است. برای مثال وقتی از یکی از ائمه پرسیده شد دعا و صدقه و نماز برای اموات فایدهای دارد و آیا به آنها میرسد؟ حضرت فرمودند: "بلی".[32] روایات دیگری نیز با این مضمون در کتب شیعه موجود است که از مجموع آنها استفاده میشود که فایده خیرات برای اموات آسایش بیشتر آنها در عالم برزخ و در نتیجه عالم قیامت است.[33]
به عبارت دیگر، همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطه انجام کارهای نیک او، طبق آیه قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناه کار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.
مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناه کار هدیه می شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناه کار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناه کار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند بیامرزد؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبیاش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.[34] همان طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار میگیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناه کار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران میشود.
بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.
البته، نباید از این نکته هم غفلت ورزید که معمولا دعای خالصانه و طلب آمرزش از خدا برای دیگران به دلیل خوبیها و کارهای خیری است که دیگری در زندگی خود انجام داده است و الا اگر فردی هیچ نقطه مثبتی در زندگی خود نداشته باشد و سراسر زندگی اش آکنده از گناه باشد، کسی درباره او دعای خالصانه واقعی نخواهد کرد، حتی فرزندان و نزدیکان او! و نزدیکان او، اگر خودشان افراد ناصالحی باشند که دعایشان مستجاب نمی شود و اگر افراد صالحی باشند که دل خوشی از او ندارند تا با الحاح و پافشاری درباره اش دعا نمایند.[35] بنابراین، میتوان گفت این اعمال در حقیقت نتیجه زندگی مؤمنانه و خوب آن فرد است؛ البته با این تفاوت که کمی بعد از مرگ وی ظاهر شده است.
برای آگاهی بیشتر می توانید به نمایه های زیر مراجعه کنید:
1. آگاهی روح پس از مرگ، سؤال 991 (سایت: 1059).
2. مرگ و آگاهی پس از آن، سؤال 170 (سایت: 1245).
[1] سجده، 11.
[2] قرائتی، محسن، اصول عقاید، ص 579 – 582، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ سوم، بهار 1385.
[3] مؤمنون، 100.
[4] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، محمد باقر موسوی همدانی، ج 15، ص 97، دفتر انتشارات اسلامی.
[5] طباطبایی، محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی، ص 77 – 78، انتشارات الزهرا.
[6] قاسمی، علی محمد، برزخ؛ پژوهشی قرآنی و روایی، ص 16، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول.
[7] طباطبایی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، ص 32 – 33، انتشارات نور فاطمه، تهران، 1361.
[8] قرائتی، محسن، اصول عقاید، ص 584.
[9] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 244 – 245، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1362.
[10] حیات پس از مرگ، ص 48.
[11] انسان از آغاز تا انجام، ص 77 – 78.
[12] روم، 55 – 56.
[13] تفسیر المیزان، ترجمه، سید محمد باقر همدانی، ج 16، ص 308.
[14] اصول عقاید، ص 582.
[15] بحار الانوار، ج 6، ص 218.
[16] انسان از آغاز تا انجام، ص 79.
[17] بحار الانوار، ج 6، ص 237.
[18] برای اطلاع از دیگر گناهانی که سبب عذاب برزخی یا اعمالی که سبب برطرف شدن این عذاب میشود ر. ک. به: قرائتی، محسن، اصول عقاید، ص 590 – 596.
[19] بحار الانوار، ج 6، ص 169.
[20] مستضعفان در این جا منظور مستضعفان فکری است نه مالی؛ یعنی کسانی که خواستهاند بفهمند و عمل کنند، ولی توان فکری آن را نداشتهاند. مانند دیوانگان و ... . ر. ک. به: مظاهری، محمد، انسان و عالم برزخ، ص 58 – 64، مؤسسه انتشارات نبوی.
[21] بحار الانوار، ج 6، ص 234.
[22] کلینی، کافی، ج 3، ص 246.
[23] همان، ج 3، ص 243.
[24] بحار الانوار، ج 6، ص 286.
[25] انسان و عالم برزخ، ص 55، مؤسسه انتشارات نبوی، تهران، 1375.
[26] کافی، ج 3، ص 246.
[27] همان.
[28] بحارالانوار، ج 6، ص 249 - 250، 269
[29] همان، ج 6، ص 257.
[30] برگرفته از پاسخ سؤال 1245 سایت.
[31] بحارالانوار، ج 82، ص 63.
[32] همان، ج 88، ص 310.
[33] انسان و عالم برزخ، ص 143.
[34] ر. ک. به: میزان الحکمة، حرف التاء، موضوع التوبة.