اعجاز به معناى خرق عادت است که از طرفى مقرون به تحدى است و از طرف دیگر، مطابق ادعایى است که از سوى صاحب اعجاز صورت گرفته است. خرق عادت یعنى برخلاف عملکرد معهود قوانین طبیعى، امرى رخ دهد.
خارق عادت بودن اعجاز به معناى نداشتن علت و یا نفى قانون علیت نمىباشد و اعجاز گرچه همچون امور عادى اسباب طبیعى دارند اما آن اسباب براى عموم مردم قابل لمس نبوده و از آن آگاهى ندارند. تحدى یعنى اینکه پیامبرِ صاحب اعجاز، از افرادى که اعجاز او را باور ندارند و دعوت او را صادق نمىشمرند، بخواهد که اگر مىتوانند نظیر آنرا بیاورند.
اعجاز از نفوس انبیاء نشأت گرفته وبه اذن خدا مىباشد، یعنى متکى به نیروى لایزال و نامحدود الهى است، و لذا همیشه غالب و قاهر است. اعجاز نیاز به تعلیم و تمرین ندارد و از این جهت نیازمند قید و شرط خاصى نمىباشد. معجزهى پیامبران براى سرگرمى و... نیست بلکه به منظور هدایت و راهنمایى بشر صورت مىگیرد و اینگونه است که معجزه از کرامت، همچون استجابت دعاو... و نیز از سحر و جادو و...، تمایز پیدا مىکند.
در کرامات، پاى تحدى و هدایت خلق و ادعاى پیامبرى در کار نیست.[1]
با تحقیق و تفحصی که انجام شده موردی یافت نشد که ائمه (ع) قدرت تکوینی و کرامات را از خود نفی کرده باشند؛ بلکه به تواتر از آن حضرات معجزات و کرامات فراوانی نقل شده است به طوری که در کتاب شریف بحار الانوار در ذیل تاریخ هر یک از ائمه (ع) بخشی به عنوان معجزات آن حضرت در نظر گرفته شده و روایاتی که در مورد معجزات و کرامات آن امام معصوم نقل شده در آنجا آمده است.
اگر به روایتی که مضمون و محتوای آن نفی کرامت و قدرت تکوینی از ائمه(ع) است، برخورد کردید برای ما ارسال کنید تا در باره آن تحقیق صورت گیرد.
برای آگاهی بیشتر نک: نمایه تعریف و اثبات اعجاز سؤال 115 (سایت: 985).