تغییر جنسیت دارای اقسام گوناگون است و دقیقاً باید محل نزاع و گفت و گو روشن باشد. همه صاحب نظران با تغییر جنسیت دو جنسی ها یا خنثی ها (Hermaphrodite) موافق اند. اما تغییر جنسیت در بیماران تراجنسیتی (ترانس سکشوال Transsexual) مورد اختلاف شدید صاحب نظران است. حقوق دانان سنی و کلیسای مسیحی با این نوع تغییر جنسیت مخالف اند، اما امام خمینی (قدس سره) در کتاب "تحریرالوسیلة" معتقد است که تغییر جنسیت حرام نیست. علاوه بر این، بیش از ده تن از فقیهان معاصر شیعه؛ معتقدند تغییر جنسیت جایز است. به اعتقاد این عده از فقیهان شیعه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا نیست. به عبارت دیگر، هیچ دلیلی بر حرمت این عمل جراحی وجود ندارد. آیه فوق به بحث مورد نظر ما؛ یعنی تبدیل مذکر به مؤنث یا برعکس مربوط نمی شود و استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت تغییر جنسیت، ناصواب است. علاوه بر این، اگر بنا باشد صرفاً ظاهر آیه شریفه، مبنا و ملاک باشد و تغییر در مخلوقات حرام باشد، لازم می آید که تمام تغییرات و تبدلات که ابنای بشر در اشیای جهان به وجود می آوردند، حرام و مصداق کار شیطانی باشد! بر اساس روایاتی که از امام باقر و امام صادق (ع) به ما رسیده است، منظور از "خلق الله"، "دین الله" است. به عبارت دیگر، هرگاه "دین خدا" تغییر کند و در آن تحریف و تبدیل پدید آید، تغییر در خلق خدا به وجود آمده است.
یکی از پرسش های اساسی در بحث "تغییر جنسیت"، مسئله جواز یا عدم جواز، یا روایی یا ناروایی و یا قانونی و غیر قانونی بودن این عمل جراحی است. طبیعی است که گروهی از صاحب نظران با تغییر جنسیت موافق، و عده دیگری با آن مخالف اند، ولی دقیقاً باید محل نزاع و گفت و گو روشن باشد و این که چه نوع تغییر جنسیتی جایز و چه نوع آن غیر مجاز است.
اقسام تغییر جنسیت
تغییر جنسیت دارای اقسام گوناگون است. حداقل دو گروه خواهان تغییر جنسیت هستند که از این قرار است:
1. تغییر جنسیت در دو جنسی ها (Hermaphrodite).
این افراد دارای آلت تناسلی از هر دو جنس هستند. از این رو، دارای اختلال هویت جنسی یا ابهام در جنسیت هستند. در جراحی تغییر جنسیت، یکی از دو آلت تناسلی که ضعیف، یا کوچک و یا غیر مناسب تشخیص داده شود، حذف و آلت دیگر تقویت و جایگزین می شود. این نوع تغییر جنسیت از گذشته تاکنون وجود داشته و اساساً برای آن هیچ مخالفی وجود ندارد؛ چرا که بیماری آنان محرز و ثابت است، حتی حقوق دانان سنی و کلیسای مسیح که با تغییر جنسیت مخالف هستند، با تغییر جنسیت گروه دوجنسی ها مخالفتی ندارند و در واقع، تغییر جنسیت به عنوان معالجه و درمان، و خروج دوجنسی ها از بلاتکلیفی جنسی است.
2. تغییر جنسیت در تراجنسیتی ها (ترانس سکشوال، خنثای روانی، Transsexual).
برخی بیماران روحی، خود را متعلق به جنس مخالف می دانند. امروزه ما با برخی بیماران روحی و روانی رو به رو هستیم که از نظر فیزیکی هیچ گونه اختلال جنسیتی ندارند، ولی حاضر به پذیرش جنسیت فعلی خویش نیستند. به عبارت دیگر، این گروه بیماران روانی، مردانی هستند که خود را زن می دانند، و یا زنانی هستند که خود را مرد می دانند. این بیماری تقریباً در بیشتر کشورهای دنیا مشاهده شده است، و مخصوص جغرافیای خاصی نیست. گاه این بیماران به خودکشی دست می زنند که حداقل سه مورد آن در ایران گزارش شده است. به گفته عده ای از روان شناسان، برای برخی از این بیماران، هیچ راه درمانی جز تغییر جنسیت وجود ندارد.
تغییر جنسیت در بیماران تراجنسیتی (Transsexual) مورد اختلاف شدید صاحب نظران است.
امام خمینی معتقد است تغییر جنسیت حرام نیست. ایشان می گویند: ظاهر آن است که تغییر جنسیت مرد به زن، یا زن به مرد، و نیز تغییر جنسیت خنثی (یا دوجنسی) به یکی از دو جنس مرد یا زن حرام نیست.[1]
علاوه بر این، بعد از انقلاب اسلامی ایران، و در سال 1984 م، شخصی به نام فریدون که گرفتار بیماری تراجنسیتی بود، پیش امام خمینی رفته و بیماری روانی و روحی خویش را برای ایشان توضیح داد و خواهان دریافت مجوزی برای تغییر جنسیت شد. امام خمینی در فتوای خویش برای وی چنین نوشت:
"تغییر جنسیت با تجویز طبیب مورد اعتماد اشکال شرعی ندارد. ان شاء الله در امان بوده باشید و کسانی که شما ذکر کرده اید امید است مراعات حال شما را بکنند.[2]
فریدون به استناد این فتوا، تغییر جنسیت داد و به یک زن تبدیل شد و نام «مریم» را برای خود برگزید.
بعد از امام خمینی (ره)، رهبر مذهبی و سیاسی ایران، یعنی آیت الله سید علی خامنه ای نیز به جواز تغییر جنسیت فتوا داد.[3] علاوه بر این، حدود ده تن از مجتهدین و فقیهان شیعه به جواز تغییر جنسیت معتقد شده اند که نام برخی از آنان، از این قرار است: آیت الله سید علی سیستانی؛ آیت الله ناصر مکارم شیرازی؛ آیت الله محمد فاضل لنکرانی (ره)؛ آیت الله حسین علی منتظری؛ آیت الله محمد ابراهیم جناتی؛ آیت الله یوسف صانعی؛ آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی؛ آیت الله محمد آصف محسنی؛ آیت الله محمد مؤمن؛ آیت الله محسن خرازی و ... .[4]
به اعتقاد این عده از فقیهان شیعه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا نیست و اساساً هیچ دلیلی بر حرمت این عمل جراحی وجود ندارد. به عبارت دیگر، با توجه به ادله چهارگانه شرعی، یعنی: "قرآن کریم، روایات اسلامی، عقل و اجماع"، دلیلی برای حرمت تغییر جنسیت وجود ندارد.
در مقابل، عده ای از صاحب نظران اهل سنت و کلیسای مسیحی به حرمت تغییر جنسیت، معتقد شده اند. از نظر آنان، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا است. برخی از صاحب نظران اهل سنت، به آیه: "...فلیغیرن خلق الله..." استناد کرده اند. به اعتقاد آنان، بر اساس این آیه شریفه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خداوند متعال بوده، و قرآن کریم از آن به عنوان یک عمل شیطانی یاد می کند، بنابراین حرام است.
در ادامه آیه را همراه با ترجمه ذکر کرده و آن گاه به صورت مختصر درباره شأن نزول و تفسیر آن سخن خواهیم گفت.
"وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً"؛ و البته گمراهشان مىکنم و آرزوهاى باطل در دلشان مىافکنم و به آنان فرمان مىدهم تا گوش هاى چارپایان را بشکافند. و به آنان فرمان مىدهم تا خلقت خدا را دگرگون سازند. و هر کس که به جاى خدا شیطان را به دوستى برگزیند زیانى آشکار کرده است.[5]
بررسی آیات قبل از آیه 119 سوره نساء
برای بررسی مفهوم و مقصود "تغییر خلق الله" به سه آیه قبل از آیه مورد بحث توجه می کنیم تا مقصود آیه مورد نظر از "تغییر خلقت خدا" روشن تر گردد.
1. آیه 116 سوره نساء: در این آیه شریفه، به اهمیت گناه بزرگ شرک اشاره شده است؛ گناهی که غیر قابل عفو و بخشش بوده و هیچ گناهی بالاتر از آن متصور نیست، مضمون این آیه با کمی تفاوت در آیه 48 سوره نساء نیز آمده است.[6]
2. آیه 117 سوره نساء: در این آیه، به این نکته اشاره شده است که مشرکین به قدری کوتاه فکرند که خالق و آفریدگار جهان هستی را رها کرده و در برابر موجوداتی سر تعظیم فرود می آورند که کم ترین اثر مثبتی ندارند، بلکه گاهی همانند شیطان ویران گر و گمراه کننده نیز هستند.[7]
3. آیه 118 سوره نساء: در این آیه شریفه، شیطان لعنت شده است و این که شیطان گفته است: از بندگان تو سهم معینی خواهم گرفت.
آیه 119 که آیه مورد بحث ما است، در این باره است که شیطان چگونه از بندگان نصیب و بهره می برد.
با توجه به آیه مورد بحث، می توان فهمید که "تغییر در خلقت" تنها تغییر ظاهری و فیزیکی نیست، بلکه تغییر بر دو قسم است: 1. تغییر ظاهری و فیزیکی، 2. تغییر معنوی؛ مانند: گمراه ساختن انسان ها و سرگرم ساختن آنها به آرزوها.
در هر حال، هر دو نوع تغییر در این ویژگی شریک هستند که در راستای اهداف شیطان و باعث دور ساختن فطرت انسان ها از بندگی خداوند متعال است. بنابراین، هر نوع تغییر و تحریفی که به انگیزه شیطانی و اهداف و کارهای غیر الاهی صورت پذیرد، مذموم و غیر شرعی است.
در زمان جاهلیت قبل از اسلام، هرگاه شتر چند بار می زایید، گوش آن را می بریدند و یا شکاف می دادند و آن را در راه بت قرار می دادند. از آن پس، از سوار شدن و ذبح آن خودداری می کردند و در واقع، شتر در راه بت ها وقف می شد! در مواردی، چشم حیوان را در می آوردند و آن را در راه بت ها قرار می دادند!
خداوند متعال، در آیات مورد نظر، از این گونه کارها نهی کرده و آن را تغییر در خلق الله می داند؛ چه این که هدف از خلق این گونه حیوانات، استفاده از گوشت آنها و بهره برداری از سواری و حمل بار است. این گونه نعمت ها، برای استفاده انسان ها آفریده شده است، تا توان لازم برای عبادت و بندگی خداوند پیدا کنند. در غیر این صورت از اهداف خلقت دور افتاده اند.
تغییر در خلقت به طور مطلق نمی تواند ناپسند و ناشی از خواست و کار شیطان باشد؛ چرا که انجام برخی کارها از قبیل: ختنه کردند، قطع کردن بند ناف جنین، چیدن موهای زائد بدن و کوتاه کردن موهای سر، از اموری است که قانون گذار الاهی نه تنها ما را از انجام آنها باز نداشته، بلکه به انجام آن نیز امر کرده است.
بر اساس روایاتی که از امام باقر و امام صادق (ع)[8] وارد شده است، منظور از "خلق الله"، "دین الله" است، به قرینه آیه: "لاتبدیل لخلق الله"[9] که به معنای: "لاتبدیل لدین الله" است. به عبارت دیگر، هرگاه دین خدا تغییر کند و در آن تحریف و تبدیل پدید آید، تغییر در خلق الله به وجود آمده است.
براین اساس، "تحریم حلال" و "تحلیل حرام"، تغییر دین خداوند و مصداقی از تغییر خلق الله است، که خداوند متعال، در آیه مورد نظر، از این گونه کارها نهی کرده است، و آن را تغییر در خلق خدا می داند.
بنابراین، آیه شریفه بر این مطلب ناظر است که برخی اشیا به منظور خاص و امور ویژه ساخته شده است، و هرگاه از مسیر اصلی منحرف شود، تغییر در خلقت الاهی است. برای مثال، شترها برای استفاده از گوشت و یا سواری آفریده شده اند و هرگاه انسان ها، به خیال واهی آن را بر خود حرام کنند، تشریع و بدعت گذاری بوده و تغییر مذموم است.[10]
به عبارت دیگر، آیه شریفه ناظر بر این نکته است که هر نوع تغییر و تبدیل که به منظور تشریع و بدعت گذاری در دین و شریعت باشد، حرام و مذموم است؛ از این رو؛ مثلاً شهوت که باید در مسیر ازدواج قرار گیرد اگر در مسیر غیر ازدواج صرف شود، این تغییر مذموم است.[11]
با این توضیح، روشن می شود که آیه تغییر (نساء، 119) به بحث مورد نظر ما، یعنی تبدیل مذکر به مؤنث و برعکس، مربوط نمی شود و استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت تغییر جنسیت ناصواب است، همانگونه که بیش از ده تن از فقیهان شیعه که به جواز تغییر جنسیت فتوا داده اند، از این آیه شریفه، حرمت تغییر جنسیت را استفاده نکرده اند.
علاوه بر این، اگر بنا باشد صرفاً ظاهر آیه شریفه مبنا و ملاک باشد و تغییر در مخلوقات حرام باشد، لازم می آید که تمام تغییرات و تبدیل هایی که ابنای بشر در اشیای جهان به وجود می آوردند، حرام و مصداق کار شیطانی باشد؛ مانند: حفر تونل در کوه ها، تصرف در جنگل ها، ورود به اعماق زمین و استفاده از معادن و نفت و گاز، ورود به کره ماه و مریخ و هزاران تغییرهایی که در طبیعت به دست انسان ها صورت می پذیرد.
ممکن است در مقابل گفته شود که این موارد استثنا شده و آیه تغییر این مصادیق را در بر نمی گیرد. در این حالت باید گفت: سخن فوق موجب تخصیص اکثر است؛ یعنی لازم می آید در ابتدا گفته شود: هر نوع تغییر در مخلوقات الاهی و اشیای جهان حرام است، آن گاه میلیاردها تغییر و تبدیل که به دست انسان ها صورت می گیرد استثنا گردد و در تحت عام، تنها چند مورد باقی می ماند که شامل خصاء، بریدن گوش، درآوردن چشم و مانند آن است.
مضافاً به این که قریب به اتفاق موارد، تغییر جنسیت به دلیل بیماری جسمی و یا بیماری روحی صورت می گیرد. هرگاه تغییر جنسیت به منظور معالجه بیمار باشد و راه دیگری برای درمان وجود نداشته باشد، آیا هم چنان می توان پای فشرد و معتقد شد که تغییر جنسیت، تغییر در خلق الله است و یک کار شیطانی محسوب می شود؟!
[1] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج 2، ص 626 (مسائل مستحدثه)، مؤسسة دار العلم، چاپ اول، قم.
[2] ر.ک: محمد مهدی کریمی نیا، بررسی فقهی و حقوقی تغییر جنسیت (پایان نامه)، بخش ضمائم.
[3] ر.ک: آیت الله خامنه ای، رسالة اجوبة الاستفتائات، ص 70؛ مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، گنجینه آرای فقهی و قضایی، پاسخ سؤال 5256.
[4] ر.ک: محمد مهدی کریمی نیا، بررسی فقهی و حقوق تغییر جنسیت (پایان نامه)، بخش ضمائم.
[5] ترجمه از آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 134.
[6] ر.ک: آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 132.
[7] همان، ج 4، ص 135.
[8] به نقل از: علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 96.
[9] روم، 30.
[10] ر.ک: محمد قائنی، المبسوط فی المسائل الطبیة، ج 1، ص 220.
[11] همان.