کد سایت
fa44650
کد بایگانی
54888
نمایه
نبود ازدواج موقت در خانواده ائمه اطهار(ع) و علما
طبقه بندی موضوعی
ازدواج موقت
خلاصه پرسش
با آنکه شیعه معتقد به عقد موقت است، پس چرا دختران امامان و شخصیتهای بزرگ شیعی از چنین ازدواجی استفاده نکردند؟
پرسش
آیا از دختران علما و ائمه(ع) کسی ازدواج موقّت کرده است؟
پاسخ اجمالی
مجاز و مباحبودن هر چیز بدین معنا است که انجام و ترکش مساوی باشد، احیاناً اگر توصیهای هم نسبت به برخی مباحات - و یا حتی مستحبات - صورت گرفته معنایش آن نیست که افراد در هر گروه اجتماعی که هستند باید بدان عمل کنند.
علمای شیعه در مقام بیان احکام الهی به وظیفه خود در بیان حلال و حرام عمل میکنند. در شرع مقدس اسلام حلالهای فراوانی وجود دارد که هر مسلمانی در خور وسع و توان خود و به تناسب شأن و مقام خویش به آنها عمل میکند. و اینگونه نیست که هر حلالی الزاماً واجب هم باشد، تا اگر کسی به آن عمل نکرد مرتکب معصیت شده باشد. مسئله ازدواج موقت نیز از همین مقوله است.
ازدواج موقت در بسیاری از موارد به صورت پنهانی انجام میشد و انگیزهای هم برای ثبتِنام افرادی که ازدواجهای موقت میکردند نبود؛ از اینرو در مورد بسیاری از آقایان و بانوان نمیتوان نفیاً و یا اثباتاً اقدام به ازدواج موقتشان را اعلام کرد. براین اساس اگر از بستگان امامان(ع) - چه مرد و چه زن - کسی هم این عمل را انجام داده باشد گزارشی از آن وجود ندارد.
به هرحال؛ در زمان خود ائمه اطهار(ع) نیز چنین پرسشهایی مطرح بوده و آن پیشوایان و یا بزرگان شیعی نیز پاسخ مناسبی دادهاند که در پاسخ تفصیلی به دو مورد از آنها خواهیم پرداخت.
علمای شیعه در مقام بیان احکام الهی به وظیفه خود در بیان حلال و حرام عمل میکنند. در شرع مقدس اسلام حلالهای فراوانی وجود دارد که هر مسلمانی در خور وسع و توان خود و به تناسب شأن و مقام خویش به آنها عمل میکند. و اینگونه نیست که هر حلالی الزاماً واجب هم باشد، تا اگر کسی به آن عمل نکرد مرتکب معصیت شده باشد. مسئله ازدواج موقت نیز از همین مقوله است.
ازدواج موقت در بسیاری از موارد به صورت پنهانی انجام میشد و انگیزهای هم برای ثبتِنام افرادی که ازدواجهای موقت میکردند نبود؛ از اینرو در مورد بسیاری از آقایان و بانوان نمیتوان نفیاً و یا اثباتاً اقدام به ازدواج موقتشان را اعلام کرد. براین اساس اگر از بستگان امامان(ع) - چه مرد و چه زن - کسی هم این عمل را انجام داده باشد گزارشی از آن وجود ندارد.
به هرحال؛ در زمان خود ائمه اطهار(ع) نیز چنین پرسشهایی مطرح بوده و آن پیشوایان و یا بزرگان شیعی نیز پاسخ مناسبی دادهاند که در پاسخ تفصیلی به دو مورد از آنها خواهیم پرداخت.
پاسخ تفصیلی
پاسخ این پرسش ضمن چند نکته ارائه میشود.
1. ازدواج موقّت برای حفظ پاکدامنی است نه برای شهوترانی و هرزگی؛ از اینرو مانند ازدواج دائم مقررات و شرایطی دارد که طرفین باید بدان پایبند باشند. از روایات استفاده میشود که در متعه باید شرایط زمان و مکان مراعات شود:
الف. امام صادق(ع) درباره ازدواج موقّت فرمود: «رها کنید آنرا، آیا نگران آن نیستید که مردم [منکر متعه]، شما را درگیر ارتباطی ببینند که به زعمشان گناه است و آنرا بر برادران و همسلکان شما خرده گیرند».[1]
ب. از امام رضا(ع) درباره متعه سؤال شد، و آنحضرت فرمود: «حلال است براى کسى که خداوند قدرت گرفتن همسر دائمى را به او نداده تا با ازدواج موقّت، عفّت و آبروى خود را نگهدارد [و به فساد نیفتد]، آرى اگر زن دائمى داشت، اما دسترسی به او نداشت، باز هم میتواند از ازدواج موقّت استفاده کند».[2]
بر این اساس، ثوابى که براى شخص متعهکننده ذکر شد اطلاق ندارد و شامل همه اشخاص نمیشود و تنها کسانى را که مشکلی برای ارتباط با همسر دائم دارند را دربرمیگیرد، نه هر هوسباز شهوتران که جز براى ارضاى غرائز جنسى نظرى دیگر ندارد و با این عمل بسا میشود که اساس زندگى چندین ساله خود را متزلزل، بلکه نابود میکند.[3]
2. مجاز و مباحبودن هر چیز به معنای آن است که انجام و ترکش مساوی باشد، احیاناً اگر توصیهای[4] صورت گرفته به معنای آن نیست که افراد در هر گروه اجتماعی که هستند باید بدان عمل کنند، برای نمونه؛ متعه برای جلوگیری از زناست و افرادی که توانایی ازدواج را ندارند، میتوانند از این موضوع استفاده کنند نه اینکه لازم باشد همه مسلمانان به آن جامه عمل بپوشانند؛ چنانکه در روایات چنین آمده است:
عبدالله بن عُمَیر از امام باقر(ع) پرسید نظر شما درباره ازدواج موقت چیست؟ آنحضرت فرمود: «خداوند در کتابش آنرا حلال نمود و در سخنان پیامبر(ص) حلال است تا روز قیامت». عبدالله گفت: شما این را میگویی در حالیکه خلیفه دوم آنرا حرام کرد. امام فرمود: «اگر چه انجام داده باشد(با اینکه او تحریم کرده، من در اظهار رأى خود باکى ندارم)، عبدالله گفت: من تو را به خدا پناه میدهم که تحریم خلیفه را بشکنى و ازدواج موقّت را حلال بدانى. امام فرمود: «تو بر نظر او باش و من بر نظر رسول خدا. من حاضرم با تو مباهله کنم و داوری را به خدا واگذار کنم که حق، همان گفته رسول خدا است ... ». عبدالله رو به امام کرد و گفت: آیا خوشت میآید که بانوان وابسته به شما، دخترانت و خواهرانت و عموزادگانت صیغه شوند؟ امام(ع) هنگامی که چنین فرافکنیهایی را از او شنید، روی خود را برگرداند.[5]
در این روایت تصریح شده است که؛ ازدواج موقّت در زمان پیامبر (ص) حلال بوده است و خلیفه دوم آنرا حرام کرد. بر این اساس، آیا درست است بپرسیم اگر حلال است آیا خود پیامبر(ص) بدان عمل کرده است؟ اگر همین پرسش را از آنحضرت میکردند، پیامبر چه پاسخی میدادند؟!
3. با توجه به شرایطی که در طول خلافت اموی و عباسی برای امامان(ع) و شیعیانشان به وجود آمده بود؛ لذا برای آنان آزادی بیانی که بتوانند آنچه میخواهند بگویند و انجامدهند وجود نداشت. براین اساس، آن بزرگواران در تقیه به سر میبردند و حتی مباحی را که رسول الله(ص) حلال کرده بود به راحتی قابل انجام نبود، از اینرو اگر احیاناً کسی از بستگان آنان نیز ازدواج موقتی انجام داده باشد، به گونهای نبود که در تاریخ، ثبت و ضبط شود.
خلاصه اینکه؛
اولاً: متعه واجب نیست که اگر کسی انجام نداد گفته شود ترک واجب کرده است.
ثانیاً: متعه نیز مانند سایر احکام وابسته به مقتضیات زمان و مکان است و فضیلتی که برای آن گفته شده مطلق و برای تمام افراد نیست؛ لذا در برخی شرایط از آن نهی نیز شده است.
ثالثاً: انگیزهای برای ثبتِنام مردان و زنانی که در زندگی خود، ازدواج موقت داشتند - آن هم در آن شرایط خفقان - وجود نداشت. بر این اساس، ازدواجهای موقت به صورت مخفیانه انجام شده و غالباً گزارشی از آنها وجود ندارد.
4. در پاسخ به پرسش درباره ازدواج موقت فرزندان شخصیتهای شیعی نیز باید گفت که آنها در مقام بیان احکام الهی هستند. آنان به وظیفه خود در بیان حلال و حرام الهی عمل میکنند. در شرع مقدس اسلام حلالهای فراوانی وجود دارد که هر مسلمانی در خور وسع و توان و به تناسب شأن و مقام خویش به آنها عمل میکند. و اینگونه نیست که هر حلالی الزاماً واجب هم باشد، تا اگر کسی به آن عمل نکرد مرتکب معصیت شده باشد.
گزارش تاریخی ذیل، دلیلی بر این مدعاست:
ابو حنیفه(امام یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) از ابوجعفر محمد بن نعمان مؤمن طاق(از شخصیتهای بزرگ شیعی) پرسید، نظرتان درباره ازدواج موقت چیست. حلال است یا حرام؟!
ابوجعفر: حلال است.
ابوحنیفه: پس چرا به بانوان خانوادهات اجازه نمیدهی که صیغه شده و برایت کاسبى کنند؟!
ابوجعفر: هر کاری مورد علاقه انسان نیست، اگرچه حلال هم باشد! مردم هر کدام داراى مقام و منزلتى هستند که پیوسته میخواهند خود را بالاتر ببرند.
سپس ابوجعفر مؤمن طاق از ابو حنیفه پرسید تو درباره آبجو چه میگویى حلال است یا حرام؟
ابوحنیفه: حلال است.
ابوجعفر: پس چرا براى زنهایت دکان باز نمیکنى به نفع تو پیاله فروشى کنند؟
ابو حنیفه: این پرسشت تلافی پرسش من بود اما سؤال تو گزندهتر بود. با این وجود تو بگو مگر آیهاى که در سوره «سأل سائل» هست شاهد حرام شدن ازدواج موقت نیست؟ در ضمن، روایتى از پیامبر(ص) رسیده که حکم حلیت ازدواج موقت را نسخ کرده است!
ابو جعفر: سوره «سأل سائل» در مکه نازل شده و آیه ازدواج موقت در مدینه(پس نمیتواند آن را نسخ کند). و روایتى که نقل میکنى قابل توجه نیست و بیربط است.
ابو حنیفه: آیه ارث نیز شاهد حرام بودن صیغه است (زیرا زن باید ارث ببرد ولى همسر موقت ارث نمیبرد).
ابو جعفر: نکاح بدون ارث نیز هست.
ابوحنیفه: از کجا میتوانى این مطلب را ثابت کنى؟
ابو جعفر: اگر یک مسلمان با زنى از اهل کتاب ازدواج کند و بعد بمیرد، آیا آن زن از مرد مسلمان ارث میبرد؟
ابوحنیفه: نه.
ابو جعفر: پس ازدواجى وجود دارد که در آن زن و شوهر از همدیگر ارث نمیبرند.[6]
در پایان بیان این نکته خالی از لطف نیست: یکی از فلسفههای ازدواج موقّت دوری و فاصله گرفتن از زنا است تا انسانهای فرمانبردار از گناهکار شناخته شوند.
اکنون پرسش مقابل را طرح میکنیم! ازدواج بدون دخول و ازدواج با زن یائسه عدّه ندارد. آیا شخصیتهای مسلمان غیر شیعی حاضرند که بانوان مرتبط با آنها که دارای شرایط یادشده هستند، هر روز با دهها مرد ارتباط داشته باشند؟!
1. ازدواج موقّت برای حفظ پاکدامنی است نه برای شهوترانی و هرزگی؛ از اینرو مانند ازدواج دائم مقررات و شرایطی دارد که طرفین باید بدان پایبند باشند. از روایات استفاده میشود که در متعه باید شرایط زمان و مکان مراعات شود:
الف. امام صادق(ع) درباره ازدواج موقّت فرمود: «رها کنید آنرا، آیا نگران آن نیستید که مردم [منکر متعه]، شما را درگیر ارتباطی ببینند که به زعمشان گناه است و آنرا بر برادران و همسلکان شما خرده گیرند».[1]
ب. از امام رضا(ع) درباره متعه سؤال شد، و آنحضرت فرمود: «حلال است براى کسى که خداوند قدرت گرفتن همسر دائمى را به او نداده تا با ازدواج موقّت، عفّت و آبروى خود را نگهدارد [و به فساد نیفتد]، آرى اگر زن دائمى داشت، اما دسترسی به او نداشت، باز هم میتواند از ازدواج موقّت استفاده کند».[2]
بر این اساس، ثوابى که براى شخص متعهکننده ذکر شد اطلاق ندارد و شامل همه اشخاص نمیشود و تنها کسانى را که مشکلی برای ارتباط با همسر دائم دارند را دربرمیگیرد، نه هر هوسباز شهوتران که جز براى ارضاى غرائز جنسى نظرى دیگر ندارد و با این عمل بسا میشود که اساس زندگى چندین ساله خود را متزلزل، بلکه نابود میکند.[3]
2. مجاز و مباحبودن هر چیز به معنای آن است که انجام و ترکش مساوی باشد، احیاناً اگر توصیهای[4] صورت گرفته به معنای آن نیست که افراد در هر گروه اجتماعی که هستند باید بدان عمل کنند، برای نمونه؛ متعه برای جلوگیری از زناست و افرادی که توانایی ازدواج را ندارند، میتوانند از این موضوع استفاده کنند نه اینکه لازم باشد همه مسلمانان به آن جامه عمل بپوشانند؛ چنانکه در روایات چنین آمده است:
عبدالله بن عُمَیر از امام باقر(ع) پرسید نظر شما درباره ازدواج موقت چیست؟ آنحضرت فرمود: «خداوند در کتابش آنرا حلال نمود و در سخنان پیامبر(ص) حلال است تا روز قیامت». عبدالله گفت: شما این را میگویی در حالیکه خلیفه دوم آنرا حرام کرد. امام فرمود: «اگر چه انجام داده باشد(با اینکه او تحریم کرده، من در اظهار رأى خود باکى ندارم)، عبدالله گفت: من تو را به خدا پناه میدهم که تحریم خلیفه را بشکنى و ازدواج موقّت را حلال بدانى. امام فرمود: «تو بر نظر او باش و من بر نظر رسول خدا. من حاضرم با تو مباهله کنم و داوری را به خدا واگذار کنم که حق، همان گفته رسول خدا است ... ». عبدالله رو به امام کرد و گفت: آیا خوشت میآید که بانوان وابسته به شما، دخترانت و خواهرانت و عموزادگانت صیغه شوند؟ امام(ع) هنگامی که چنین فرافکنیهایی را از او شنید، روی خود را برگرداند.[5]
در این روایت تصریح شده است که؛ ازدواج موقّت در زمان پیامبر (ص) حلال بوده است و خلیفه دوم آنرا حرام کرد. بر این اساس، آیا درست است بپرسیم اگر حلال است آیا خود پیامبر(ص) بدان عمل کرده است؟ اگر همین پرسش را از آنحضرت میکردند، پیامبر چه پاسخی میدادند؟!
3. با توجه به شرایطی که در طول خلافت اموی و عباسی برای امامان(ع) و شیعیانشان به وجود آمده بود؛ لذا برای آنان آزادی بیانی که بتوانند آنچه میخواهند بگویند و انجامدهند وجود نداشت. براین اساس، آن بزرگواران در تقیه به سر میبردند و حتی مباحی را که رسول الله(ص) حلال کرده بود به راحتی قابل انجام نبود، از اینرو اگر احیاناً کسی از بستگان آنان نیز ازدواج موقتی انجام داده باشد، به گونهای نبود که در تاریخ، ثبت و ضبط شود.
خلاصه اینکه؛
اولاً: متعه واجب نیست که اگر کسی انجام نداد گفته شود ترک واجب کرده است.
ثانیاً: متعه نیز مانند سایر احکام وابسته به مقتضیات زمان و مکان است و فضیلتی که برای آن گفته شده مطلق و برای تمام افراد نیست؛ لذا در برخی شرایط از آن نهی نیز شده است.
ثالثاً: انگیزهای برای ثبتِنام مردان و زنانی که در زندگی خود، ازدواج موقت داشتند - آن هم در آن شرایط خفقان - وجود نداشت. بر این اساس، ازدواجهای موقت به صورت مخفیانه انجام شده و غالباً گزارشی از آنها وجود ندارد.
4. در پاسخ به پرسش درباره ازدواج موقت فرزندان شخصیتهای شیعی نیز باید گفت که آنها در مقام بیان احکام الهی هستند. آنان به وظیفه خود در بیان حلال و حرام الهی عمل میکنند. در شرع مقدس اسلام حلالهای فراوانی وجود دارد که هر مسلمانی در خور وسع و توان و به تناسب شأن و مقام خویش به آنها عمل میکند. و اینگونه نیست که هر حلالی الزاماً واجب هم باشد، تا اگر کسی به آن عمل نکرد مرتکب معصیت شده باشد.
گزارش تاریخی ذیل، دلیلی بر این مدعاست:
ابو حنیفه(امام یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) از ابوجعفر محمد بن نعمان مؤمن طاق(از شخصیتهای بزرگ شیعی) پرسید، نظرتان درباره ازدواج موقت چیست. حلال است یا حرام؟!
ابوجعفر: حلال است.
ابوحنیفه: پس چرا به بانوان خانوادهات اجازه نمیدهی که صیغه شده و برایت کاسبى کنند؟!
ابوجعفر: هر کاری مورد علاقه انسان نیست، اگرچه حلال هم باشد! مردم هر کدام داراى مقام و منزلتى هستند که پیوسته میخواهند خود را بالاتر ببرند.
سپس ابوجعفر مؤمن طاق از ابو حنیفه پرسید تو درباره آبجو چه میگویى حلال است یا حرام؟
ابوحنیفه: حلال است.
ابوجعفر: پس چرا براى زنهایت دکان باز نمیکنى به نفع تو پیاله فروشى کنند؟
ابو حنیفه: این پرسشت تلافی پرسش من بود اما سؤال تو گزندهتر بود. با این وجود تو بگو مگر آیهاى که در سوره «سأل سائل» هست شاهد حرام شدن ازدواج موقت نیست؟ در ضمن، روایتى از پیامبر(ص) رسیده که حکم حلیت ازدواج موقت را نسخ کرده است!
ابو جعفر: سوره «سأل سائل» در مکه نازل شده و آیه ازدواج موقت در مدینه(پس نمیتواند آن را نسخ کند). و روایتى که نقل میکنى قابل توجه نیست و بیربط است.
ابو حنیفه: آیه ارث نیز شاهد حرام بودن صیغه است (زیرا زن باید ارث ببرد ولى همسر موقت ارث نمیبرد).
ابو جعفر: نکاح بدون ارث نیز هست.
ابوحنیفه: از کجا میتوانى این مطلب را ثابت کنى؟
ابو جعفر: اگر یک مسلمان با زنى از اهل کتاب ازدواج کند و بعد بمیرد، آیا آن زن از مرد مسلمان ارث میبرد؟
ابوحنیفه: نه.
ابو جعفر: پس ازدواجى وجود دارد که در آن زن و شوهر از همدیگر ارث نمیبرند.[6]
در پایان بیان این نکته خالی از لطف نیست: یکی از فلسفههای ازدواج موقّت دوری و فاصله گرفتن از زنا است تا انسانهای فرمانبردار از گناهکار شناخته شوند.
اکنون پرسش مقابل را طرح میکنیم! ازدواج بدون دخول و ازدواج با زن یائسه عدّه ندارد. آیا شخصیتهای مسلمان غیر شیعی حاضرند که بانوان مرتبط با آنها که دارای شرایط یادشده هستند، هر روز با دهها مرد ارتباط داشته باشند؟!
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 453، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. همان، ص 452.
[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ترجمه و شرح، غفاری، محمد جواد، بلاغی، صدر، ج 5، ص 126، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1367ش.(متن یادشده از شارح است نه مؤلف اصلی کتاب)
[4]. شاید دلیل اصلی توصیه و تأکید امامان(ع)، این باشد که در مقابل حرمت متعه از جانب مخالفان قرار داشت و اگر اصرار و تأکید آن بزرگواران نبود این مباح شرعی به فراموشی سپرده میشد.
[5]. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسى، النوادر، ص 86، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408ق.
[6]. الکافی، ج 5، ص 450.