کد سایت
fa46418
کد بایگانی
51199
نمایه
دوزخیان در قعر جهنم
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,بهشت و جهنم,جهنمیان
خلاصه پرسش
چه کسانی در قعر جهنم (اسفل سافلین) قرار میگیرند؟
پرسش
چه کسانی در اسفل سافلین قرار میگیرند؟
پاسخ اجمالی
جهنم مانند بهشت، دارای طبقاتی است که هر یک از طبقات، با دیگری تفاوت دارد[1] و بدترین مکان جهنم، قعر آن است.[2] عموماً برای این معنا در اصطلاحات روزمره از کلمه «أسفل سافلین» استفاده میشود که یکبار در قرآن ذکر شده است.[3] برخی از مفسران احتمال دادهاند که این کلمه در قرآن نیز اشاره به قعر جهنم دارد؛[4] با این حال برخی دیگر معنای دیگری را مطرح کرده و معتقدند ارتباطی میان اسفل سافلین با قعر جهنم وجود ندارد.[5]
تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایینترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی میداند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن میشوند.[7]
در روایات، برخی افراد و یا گروهها، را ملحق به منافقان دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده است.
پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود:
1. «هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان میشود و با منافقان، در پایینترین طبقه دوزخ خواهد بود».[8]
2. «هر کس ثروتمندى را به طمع [مال و منالِ] دنیاى او احترام بگذارد و دوستش بدارد، خدا بر او خشم میگیرد، و در پایینترین طبقه دوزخ، با قارون در یک درجه خواهد بود».[9]
3. «...هر کس بر ناسازگارى و بدخوئى زوجهاش صبر و بردبارى کند و طلاقش ندهد، پروردگار متعال به هر شبانهروزى که با او بسر برده و شکیبایى نموده، پاداشى که به حضرت أیوب(ع) در مصیبتهایش داده است، به او عطا فرماید، و آن زن بدخو را در هر شبانهروزى به مقدار رملها و شنهاى متراکم بیابانها، گناه خواهد داد، و اگر پیش از اینکه از ناسازگارى دست بردارد و با مرد همراهى کند و یا قبل از اینکه مرد از وى خشنود شود، بمیرد، روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنها در آخرین طبقات جهنّم».[10]
4. «وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند؛ عذاب آنها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود».[11] در برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین(ع) در قعر جهنم خبر داده شده است.[12]
5. امام صادق(ع) فرمود: «همانا منافقان در پستترین مرتبه آتش جاى دارند»، اگر وضع کسى که خلاف وعده عمل کرده است، چنین باشد،[13] که کیفرش کشیده شدن به پستترین مرتبه دوزخ است، پس حال کسى که در برابر خداوند عزّ و جلّ و رسول او آشکارا به مخالفت دست زند، گفتهشان را رد کند و سرپیچى از فرمانشان و ستم میکند چگونه خواهد بود و او با وجود آگاهى به آن کسانى که خداوند، مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، از آنان سرپیچی کند».[14]
تعبیر دیگری در قرآن وجود دارد که اشاره به پایینترین نقطه جهنم دارد: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً»؛[6] در این آیه، اگرچه منافقان را در چنین جایگاه بدی میداند، اما قطعاً به معنای اختصاص آن به آنها نیست و افراد دیگری نیز وارد آن میشوند.[7]
در روایات، برخی افراد و یا گروهها، را ملحق به منافقان دانسته و جایگاه آنان را در قعر جهنم ذکر کرده است.
پیامبر خدا(ص) در سخنانی فرمود:
1. «هر کسی که علیه دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان میشود و با منافقان، در پایینترین طبقه دوزخ خواهد بود».[8]
2. «هر کس ثروتمندى را به طمع [مال و منالِ] دنیاى او احترام بگذارد و دوستش بدارد، خدا بر او خشم میگیرد، و در پایینترین طبقه دوزخ، با قارون در یک درجه خواهد بود».[9]
3. «...هر کس بر ناسازگارى و بدخوئى زوجهاش صبر و بردبارى کند و طلاقش ندهد، پروردگار متعال به هر شبانهروزى که با او بسر برده و شکیبایى نموده، پاداشى که به حضرت أیوب(ع) در مصیبتهایش داده است، به او عطا فرماید، و آن زن بدخو را در هر شبانهروزى به مقدار رملها و شنهاى متراکم بیابانها، گناه خواهد داد، و اگر پیش از اینکه از ناسازگارى دست بردارد و با مرد همراهى کند و یا قبل از اینکه مرد از وى خشنود شود، بمیرد، روز قیامت با منافقان محشور شود و سرنگون شود با آنها در آخرین طبقات جهنّم».[10]
4. «وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند؛ عذاب آنها به همراه منافقان در قعر جهنم خواهد بود».[11] در برخی از روایات نیز از وجود قاتلان امام حسین(ع) در قعر جهنم خبر داده شده است.[12]
5. امام صادق(ع) فرمود: «همانا منافقان در پستترین مرتبه آتش جاى دارند»، اگر وضع کسى که خلاف وعده عمل کرده است، چنین باشد،[13] که کیفرش کشیده شدن به پستترین مرتبه دوزخ است، پس حال کسى که در برابر خداوند عزّ و جلّ و رسول او آشکارا به مخالفت دست زند، گفتهشان را رد کند و سرپیچى از فرمانشان و ستم میکند چگونه خواهد بود و او با وجود آگاهى به آن کسانى که خداوند، مردم را به اطاعت از ایشان و دست آویختن به ریسمان آنان و همراه بودن با آنان امر فرموده است، از آنان سرپیچی کند».[14]
[2]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج 1، ص 514، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 3، ص 170، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. تین، 4 – 5. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»؛ که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم. آنگاه او را [به سبب گناهکارى] به [مرحله] پستترینِ پَستان بازگرداندیم».
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 776، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 320، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 32، ص 212، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 4، ص 751، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[6]. نساء، 145: «بیتردید منافقان در پایینترین طبقه از آتشاند، و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت».
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 368، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
[8]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 15، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 431، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[9]. دیلمی، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 181، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[10]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 287، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 367، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 47، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورّام)، ج 1، ص 54، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[12]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 446، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[13]. این معنای از منافق اشاره به آیهای از قرآن دارد که یک معنای منافق را کسی میداند، که خلاف وعدهای که به خداوند داده، عمل کند؛ توبه، 77: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ».
[14]. ابن أبی زینب(نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 56، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.