خدای متعال، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچگونه عیب و نقصی در آن نیست؛ وجود بیهمتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است؛ شنوا و بینا است؛ دارای اراده و اختیار است؛ زنده و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیها است؛ و همه موجودات(مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.
مفهوم واژه خدا از عمومیترین و سادهترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خداوند هستند، نیز آنرا درک میکنند.
هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است، ولی از راههای بسیار زیادی میتوان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود. راههای شناخت خدا در یک دستهبندی کلی به راههای زیر تقسیم میشود:
- 1. راه عقلی(مثل برهان امکان و وجوب و مانند آن)
- راه تجربی(برهان نظم)
- راه دل(برهان فطرت)
آسانترین و بهترین راهها، برهان فطرت(خدا شناسی از راه دل) است که انسان با بازگشت به درون خویش، بینیاز از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهده تجربی، خدای خویش را مییابد و از راه دل به کوی یار میرسد.
برای روشن شدن پاسخ، لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
- مفهوم واژه خدا، از مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند؛ چون همه میدانند خداوند یعنی موجودی که خالق همه موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و زنده، و... میباشد، اگر چه وجود چنین خدایی را نپذیرند.
- هر چند مفهوم واژه خداوند از عمومیترین مفاهیم است، ولی شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست؛ چون ذات خداوند نامحدود و بینهایت است و علم یعنی احاطه بر معلوم، و انسان چون ذات و خصوصیات او محدود است نمیتواند به حقیقت ذات خداوند پی ببرد: «لا یحیطون به علما»؛[1] بر خداوند احاطه علمی پیدا نمیکنند.
و شاید به همین دلیل است که قرآن مجید در معرفی خداوند از طریق بیان صفات جمال و جلال؛ نظیر غنی، علیم، حکیم، سمیع، بصیر، علی، کبیر، رحمان، رحیم، کبیر، خالق، فاطر و... به معرفی پروردگار متعال پرداخته است.[2]
علاوه بر این انسان از طریق حواس با اشیای خارجی ارتباط برقرار میکند و معرفتی به دست میآورد، در حالیکه ذات خداوند تبارک و تعالی شبیه و مانند هیچ چیز نیست: «لیس کمثله شی».[3]
- هر چند حقیقت ذات خداوند قابل شناخت کامل نیست، ولی از راههای بسیار زیادی میتوان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود.
راههای شناخت خدا در یک دستهبندی کلی به راههای زیر تقسیم میشود:
الف) راه عقل مثل برهان امکان و وجوب
ب) راه حسی و تجربی یا برهان نظم[4]
ج) راه دل یا برهان فطرت. [5]
- آسانترین و بهترین راه شناخت وجود خداوند، راه دل یا برهان فطرت است؛ یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطه نورانی و یک جاذبه نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خدا است.[6]
- هر چند شناخت خداوند و گرایش به سوی او و نور توحید در درون جان همهی انسانها نهفته است، ولی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پردههایی بر آن میافکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفت و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان شد، انسان دست خود را از همه اسباب ظاهری کوتاه میبیند و از همه جا نا امید میشود، در این هنگام است که پردهها کنار میروند و آن نقطه نورانی دل آشکار میشود و هر گونه فکر شرک آلود را از دل زدوده و در کوره این حوادث از هر ناخالصی خالص میگردد،[7] و انسان بیاختیار به سوی عالم ماورای طبیعت میرود.
به همین دلیل آیات متعددی از قرآن کریم از این طریق، نعمت فطرت خداجویی را یادآوری مینمایند.[8]
پیشوایان بزرگ اسلام نیز کسانی را که در مسئله خداشناسی سخت در تردید فرو میرفتند از همین طریق ارشاد مینمودند. برای نمونه به این قطعه تاریخی توجه نمایید:
مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق(ع) عرض کرد:
«ای فرزند رسول خدا(ص) مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسهگران مرا حیران ساختهاند، امام فرمود: ای بنده خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شدهای ؟ عرض کرد آری، فرمود: هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشتی، شکسته است ؟ عرض کرد: آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که میتواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟ گفت کرد آری. امام صادق(ع) فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است، در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریادرسی نیست. [9]
نتیجه اینکه هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و... معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خداوند غافل باشد، نمیتواند انکار کند در دوران زندگیاش حادثهای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خداوند نکرده باشد.
- گاه آدمی با مشاهده دقیق و اندیشهورزی در اوصاف و روابط پدیدههای تجربی به وجود خداوند و اوصاف او؛ مانند علم، حکمت و قدرت، رهنمون میگردد. اینراه، از آنجا که بر مشاهده جهان طبیعت و مطالعه تجربی پدیدههای طبیعی استوار است، راه تجربه نامیده میشود. با توجه به امتیازات ویژه اینراه، قرآن کریم توجه خاصی به آن مبذول داشته و در آیات پرشماری، انسان را به تدبر در پدیدههای جهان پیرامون خویش، به مثابه آیات و نشانههای تکوینی خداوند، فراخوانده است. گروهی از محققان اسلامی، با اتکا بر یکی از ویژگیهای جهان طبیعت، یعنی نظم و انتظام جاری در اشیای طبیعی، استدلالی را بر وجود خداوند سامان دادهاند که به دلیل یا «برهان نظم» موسوم است. بر این اساس، میتوان برهان نظم را نمونه روشنی از آنچه که آنرا راه تجربی خداشناسی نامیدیم، دانست.
«شناخت آیهای» در قرآن و روایات
در جای جای قرآن کریم، میتوان آیاتی را یافت که از پدیدههای گوناگون طبیعی یاد میکند و آنها را آیه و نشانهای بر وجود خداوند میشمارد و انسان را به تدبر و تأمل در آنها فرا میخواند. شناخت خداوند از رهگذر نشانههای تکوینی او در جهان خلقت، که نمونه روشنی از راه تجربی خدایابی است، گاه به «شناخت آیهای و آفاقی» نامیده میشود.[10]
گروهی از آیات، آدمی را به اندیشهورزی در آیات تکوینی خداوند دعوت میکند و انتظام موجود در هستی و در وجود آدمی را دلیل و راهنمایی میداند که اهل خرد و اندیشه را به سوی مبدأ متعالی جهان راهبری مینماید:
"مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانههایی(قانع کننده) است".[11]
و "روی زمین برای اهل یقین نشانههایی(متقاعد کننده) است، در خود شما؛ پس مگر نمیبینید"؟![12]
گروه پرشماری از آیات قرآنی نیز بر روی پدیدههای خاصی انگشت گذارده و آنرا آیه و نشانهای بر وجود خدا و علم و قدرت الهی معرفی کرده است. این آیات به قدری فراواناند که حتی ذکر نمونههایی از آنها مجالی بسیار گسترده میطلبد.[13]
پیشوایان دین نیز به پیروی از روش قرآن کریم، بر «شناخت آیه»ای خداوند تأکید بلیغی کردهاند. برای نمونه، در حدیث جامعی از امام صادق(ع) خطاب به یکی از یارانش آمده است:
ای مفضل! نخستین عبرت و دلیل بر خالق - جل و علا - هیأت بخشیدن به این عالم و گردآوری اجزا و نظم آفرینی در آن است؛ از اینرو اگر با اندیشه و خرد درکار عالم، نیک و عمیق تأمل کنی، هر آینه آنرا مانند خانه و سرایی مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان مانند سقف، بلند گردانیده شد؛ زمین بسان فرش گسترانیده شد؛ ستارگان مانند چراغهایی چیده شده و گوهرها مانند ذخیرههایی در آن نهفته شده و همه چیز در جای شایسته خود چیده شده است. آدمی نیز مانند کسی است که اینخانه را به او دادهاند و همه چیز آنرا در اختیارش نهادهاند. همه نوع گیاه و حیوان برای رفع نیاز و صرف در مصالح او در آن مهیا است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازهگیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است.[14]
- راه عقل: در اینراه، هستی خداوند به مدد مقدمات، اصول و روشهای کاملاً عقلی ثابت میشود.[15]
براهین و ادلهی فلسفی اثبات خدا، نمونههای روشنی از کاوشهای عقلی در راه اثبات خدا است. اینراه، در مقایسه با دو راه پیش گفته، ویژگیهایی دارد که پارهای از آنها بدین شرح است:
الف) بسیاری از استدلالها و تبیینهای عقلی خدایابی به دلیل پیوند با مباحث پیچیده و عمیق فلسفی، برای کسانی که دستی در بحثهای فلسفی ندارند، چندان مفید نیست.[16]
ب) یکی از امتیازات راه عقلی آن است که میتوان در مصاف علمی با شبهات ملحدان از آن سود جست و در مقام احتجاج و مناظره، ضعف و سستی دلالیل منکران را آشکار ساخت و به چالش عقلگرایانی که جز به استدلال عقلی گردن نمینهند، پاسخ گفت.
ج) راه عقلی خدایابی میتواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد؛ زیرا هرگاه خرد آدمی در برابر حقیقتی خاضع گردد، قلب و دل او نیز بدان گرایش قویتری مییابد. از سوی دیگر، زدودن شک و تردید در سایهی استدلال استوار عقلی سهم بسزایی در پیشگیری از آسیب دیدن ایمان دارد.[17]
با توجه به کارکرد ویژه راه عقلی از یکسو و با نظر به تمایل فطری ذهن جستوجوگر انسان به بحثهای عمیق عقلی و فلسفی از سوی دیگر، دانشمندان مسلمان پژوهشهای ژرفی را در زمینهی خدایابی عقلی به انجام رساندهاند که بخشی از آن به تأسیس براهین نوین وجود خدا، یا تکمیل براهین پیشین انجامیده است. یکی از متقنترین ادلهی عقلی اثبات هستی خدا، «برهان وجوب و امکان» است. این برهان به چندگونه تقریر شده است که در اینجا به ذکر نمونهای بسنده میکنیم.
میتوان چکیده برهان وجوب و امکان را(در تقریر حاضر) چنین بیان کرد: بیقین در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد مطلوب ما(که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت میشود، و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود(یا همان خداوند) است.
تذکر: از آنجا که پرسش مطرح شده، از ابهام برخوردار بود و هم میشد آنرا سؤالی از وجود خدا دانست و هم سؤالی از ویژگیها و صفات خدا، در این پاسخ روی اثبات وجود خدا بحث بیشتری صورت گرفت.[18]
[1]. طه، 110.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 161، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. شوری، 11.
[4]. تجربی نامیدن اینراه به معنای استقلال آن از هرگونه استلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیدههای طبیعی استوار میگردد.
[5]. «امکان شناخت خدا»، 98؛ «ادله وجود و چگونگی خلقت خدا»، 1286؛ «فطرت و شناخت خدا »، 1041؛ «بهترین راه شناخت و پیبردن به اوصاف خدا»، 29239.
[6]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 341 و 342.
[7]. همان، ص 418 – 422 و 423.
[8]. مانند آیه 65 عنکبوت و 30 روم، و 12 و 22 و 23 یونس، 67 اسراء ، 8 و 49 زمر.
[9]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 3، ص 41 بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[10]. گفتنی است که در تفسیر «شناخت آیه ای» که برگرفته از قرآن کریم است، چندین دیدگاه وجود دارد: گروهی از محققان آن را مقدمه ای برای تشکیل یک استدلال عقلی – شبیه به آنچه در تبیین برهان نظم گفته شد – بر وجود خداوند و علم و حکمت او می دانند؛ اما بر اساس تفسیر دیگر، آیات قرآن که آدمی را به تأمل در پدیده های طبیعی فرا می خواند، صرفاً موجب یادآوری معرفت فطری او به خدای خویش می شوند جز تذکر و غفلت زدایی ندارند. رأی سوم بر آن است که آیات مورد بحث در مقام جدال احسن با مشرکان اند؛ آنان که به غلط بت ها و معبودهای دروغین خویش را در کار تدبیر برخی امور دنیا دخیل می دانستند و درک درستی از توحید ربوبی خداوند نداشتند. (بنگرید به: المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 154؛ آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 2 – 1، ص 68 و تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، ص 43).
[11]. ان فی خلق السماوات والارض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لاولی الالباب. (آل عمران، 190).
[12]. و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم، افلا تبصرون. (ذاریات، 20 و 21 و نیز بنگرید به: بقره، 164؛ جاثیه، 3-6؛ یونس، 100 و 101؛ ابراهیم، 10).
[13]. آیاتی که بر نشانه بودن پدیده های خاصی تأکید می کنند، در چند گروه کلی جای می گیرند. آیات مربوط به حوزه حیات انسانی عبارتند از:
- نظام عمومی خلقت انسان: جاثیه، 4 و روم، 20. 2. نظام شکل گیری نطفه در رحم: آل عمران، 6؛ انفطار، 6-7؛ تغابن، 3؛ غافر، 64؛ حشر، 24؛ نوح، 13-14. 3. نظام معرفتی: نحل، 78. 4. نظام اختلاف زبان ها و رنگ ها: روم، 22؛ فاطر، 27 و 28. 5. نظام ارتزاق: غافر، 64؛ اسراء، 70؛ جاثیه، 5 و 20؛ فاطر، 3؛ روم، 4؛ سبا، 24؛ یونس، 31؛ نمل، 64؛ ملک، 21؛ انفال، 26؛ بقره، 22 و 172؛ ابراهیم، 22 و ذاریات، 58. 6. نظام خواب: روم، 23؛ نمل، 86؛ فرقان، 47؛ نبأ، 9 و زمر، 42. 7. نظام پوشاک: اعراف، 26 و نحل، 14 و 81. 8. نظام سکونتی: نحل، 80. 9. نظام ازدواج: روم، 21؛ شوری، 11؛ فاطر، 11؛ نجم، 45؛ قیامت، 39؛ نحل، 72؛ لیل، 3؛ نبأ، 8 و اعراف، 189.
[14]. و نیز بنگرید به: نهج البلاغه، خطبه 186؛ التوحید، شیخ صدوق، باب دوم، ح 2 و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 3، صص 61، 82، 130، 152.
[15]. عقلی نامیدن این راه بدین معنا نیست که تنها در این راه از عقل استفاده می شود، بلکه از آن رواست که به مقدمات و روش های عقلی اکتفا کرده است.
[16]. این معنا با «عمومی» دانستن راه عقلی ناسازگار نیست؛ زیرا مقصود از عمومیت در این جا، عمومیت نسبی است که در مقابل «شخصی بودن» قرار می گیرد. بدین معنا که راه عقلی اختصاص به شخص و احدی ندارد، بلکه افراد متعددی می توانند از آن بهره گیرند.
[17]. راه عقلی به ویژه برای آنان که از شهود باطنی حق تعالی و مشاهده او با چشم دل محروم اند، سودمند است. به گفته مولانا:
چشم اگر داری تو کورانه میا ورنداری چشم، دست آور عصا
آن عصای حزم و استدلال را چون نداری دید، می کن پیشوا
[18]. « اثبات و انکارخدا»، 10873؛ « دلایل اثبات خدا در قرآن»، 5225؛ « برهان امتناع تسلسل و اثبات خدا»، 2223؛ « اثبات خداوند با دلایل کیهان شناختی»، 16889.