کد سایت
fa54044
کد بایگانی
66511
نمایه
شأن بودن جبرییل برای پیامبر(ص)
طبقه بندی موضوعی
انسان کامل
برچسب
جبرئیل|پیامبر اسلام|شأن|شئون
خلاصه پرسش
آیا جبرئیل شأنی از شئون پیامبر خدا(ص) است یا وجود مستقلی دارد؟
پرسش
آیا جبرئیل شأنی از شئون پیامبر خدا(ص) است یا وجود مستقلی دارد؟
پاسخ اجمالی
پیامبر اسلام(ص) دارای ابعاد متعدد وجودی است؛ یکی از ابعاد وجویشان بُعد جسمانی و حیات مادی است و دیگری بُعد روحی و معنوی است. از نظر جسمی و زندگی مادی مانند دیگر انسانها هستند که دارای ولادت از پدر و مادر خاص هستند، و بدنشان نیز از قوانین طبیعت پیروی میکند، و در این جهت باید قوانین طبیعی را رعایت کنند. اما از نظر روحی و معنوی وجودشان دارای جایگاه بلندی است و در سلسله مراتب هستی و قوس نزول، واسطه فیض خدا برای ما سوی الله است. وجود پیامبر(ص) از آن جهت که واسطه فیض برای وجود جبرئیل(ع) است، و وجود جبرئیل(ع) نیز باید از کانال وجودی پیامبر(ص) عبور کند؛ در نتیجه میتوان گفت جبرئیل شأنی از شئون پیامبر(ص) است.
پاسخ تفصیلی
پیامبر اسلام(ص) و اولیای الهی دارای ابعاد متعدد هستند؛ یکی از ابعاد وجوی آنها بُعد جسمانی و حیات مادی است و دیگری بعد روحی و معنوی است. پیامبر خدا(ص) از نظر جسمی و زندگی مادی مانند دیگر انسانها است که ولادت او از پدر و مادر صورت میپذیرد، و بدن او نیز از قوانین طبیعت پیروی میکند، و پیامبر نیز در این جهت باید قوانین طبیعی را رعایت کند. اما از نظر روحی و معنوی وجود او دارای جایگاه بلندی است و در سلسله مراتب هستی و قوس نزول واسطه فیض خدا برای ما سوی الله است.[1] بنابراین، پیامبر(ص) برای وجود جبرئیل(ع) نیز واسطه فیض خدا است؛ یعنی وجود جبرئیل(ع) نیز باید از کانال وجودی پیامبر(ص) عبور کند. از اینرو؛ میتوان گفت: جبرئیل، شأنی[2] از شئون پیامبر است.
برای بیان و توضیح این مطلب چند نکته را متذکر میشویم:
1. رتبه وجودی پیامبر اکرم(ص) برتر از تمام موجودات، حتی برتر از تمام ملائکه است.
2. هر موجودی که رتبه وجودی او برتر از موجودات دیگر است؛ نسبت او (موجود برتر) با موجودات فرو دست، به نوعی نسبت علّی و معلولی است و موجود پایینتر سایه و پرتو موجود برتر است.
نتیجه اینکه پیامبر(ص) در قوس نزول و ترتیب سلسله وجودی برترین موجود و اولین مخلوق و واسطه بین خدا و تمام مخلوقات است، و تمام مخلوقات شأنی از شئون او محسوب میشوند.
در تبیین این مطالب باید گفت؛ برتری پیامبر بر تمام موجودات را از راههای متعددی میتوان بیان کرد؛[3] به عنوان نمونه به دو روایت که بیانگر برتری پیامبر بر جبرئیل است اشاره میکنیم:
الف. امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامی که جبرئیل نزد پیامبر میآمد مانند بنده برابرش مینشست و بیاجازه وارد نمیشد».[4]
ب. در قسمتی از داستان معراج چنین میخوانیم: پیامبر(ص) در آن شب پس از گذشتن از آسمانهای هفتگانه و وادى سدرة المنتهى به مقام «حجابها» رسیدند. در اینجا پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: «جلو حرکت کن تا سیر و حرکت را در این مرحله نیز ادامه دهیم». جبرئیل(ع) گفت: من مجاز به عبور از اینجا نیستم؛ اگر به اندازه بند انگشت نزدیکتر شوم میسوزم؛ پیامبر(ص) در ادامه سیر و حرکت خود، آنقدر به خداوند نزدیک شد که فاصله او با خداوند به اندازه دو کمان یا کمتر شد.[5]
روایات متعددی بیان میکند که پیامبر(ص) اولین مخلوق و واسطه فیض خدا است:
جابر بن یزید میگوید: امام باقر(ع) به من فرمود: «اى جابر! همانا خدا در اول آفرینش محمد(ص) و خاندان رهنما و هدایت شده او را آفرید، و آنها در برابر خدا اشباح نور بودند»، گفتم: اشباح چیست؟ فرمود: «یعنى سایه نور، پیکرهاى نورانى بدون روح، و محمد(ص) تنها به یک روح مؤید بود و آن روح القدس بود که او و خاندانش به وسیله آن روح خدا را عبادت میکردند و از این جهت خدا ایشان را خویشتن دار، دانشمند، نیکوکار، برگزیده آفرید».[6]
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امیر المؤمنین(ع) از رسول اکرم(ص) روایت میکند که فرمود: «خداوند، خلقى که بهتر از من باشد و نزد او گرامیتر از من باشد نیافریده است». حضرت علی(ع) میگوید به پیامبر اکرم گفتم: «اى رسول خدا! تو بهترى یا جبرئیل؟ فرمود: «اى على! خداى تعالى انبیای مرسلین را بر ملائکه مقرّبین برترى داد و مرا بر جمیع انبیاء و رسولان فضیلت بخشید، و پس از من اى على! برترى از آن تو و امامان پس از تو است و فرشتگان خادمان ما و دوستداران ما هستند. اى علی کسانى که عرش را حمل میکنند و کسانى که اطراف آنند به واسطه ولایت ما حمد پروردگارشان را بجا میآورند و براى مؤمنان استغفار میکنند. اى علی! اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوّا و جنّت و نار و آسمان و زمین را نمیآفرید. چگونه افضل از ملائکه نباشیم در حالیکه در توحید و معرفت پروردگارمان و تسبیح و تقدیس و تهلیل او بر آنها سبقت گرفتهایم؛ زیرا ارواح ما نخستین مخلوقات خداى تعالى است و او ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت، سپس ملائکه را آفرید و چون ارواح ما را در حالیکه نور واحدى بود مشاهده نمودند، امور ما را بزرگ شمردند، ما تسبیح او را گفتیم تا ملائکه بدانند که ما خلقى هستیم آفریده شده و او از صفات ما منزّه است، بعد از آن، ملائکه نیز تسبیح او را گفتند و او را از صفات ما تنزیه کردند، و چون بزرگى شأن ما را مشاهده کردند تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که هیچ معبودى جز الله نیست و بدانند که ما بندگانى هستیم و نه خدایانى که با او و یا در کنار او پرستیده شویم».[7]
از نظر عارفان و اهل معرفت؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) برترین مخلوق است و موجودات دیگر پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند. در نظر آنان مقام پیامبر همان مقام تعیّن اوّل و مقام أو ادنی است.[8] عارفان در تبیین نظام تجلّی و ترتیب آن بر این باورند که بعد از مقام ذات خداوند اولین تجلی ذاتی خداوند مقام تعیّن اول است؛ که از آن به «حقیقت محمدیه» نیز یاد میکنند. مقام تعیّن اول، مقامی است که جامع و شامل همه تعیّنات است؛ جامع تعیّنات الهی(اسمای الهی) و تعیّنات خلقی(اعیان و ماهیات) است. خلاصه اینکه در سیر از مقام ذات به سوی کثرات، تعیّن اول حلقه واسطهای است که جامع همه کثرت به نحو اندماجی است، که همه کثرات به وساطت او از ذات واحد الهی نشأت میگیرند.[9]
چنانکه بر اساس مبانی حکمت متعالیه نیز میتوان گفت موجود عالی و برتر نسبت به موجود دانی و فرو دست این است که موجود عالی در سلسله علل طولی موجود پایینتر قرار دارد؛ یعنی اقتضای علوّ وجودی ایفای نقش علّی است و از سوی دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی و تشأن برگشت میکند.[10] بنابر این، از نظر حکمت متعالیه نیز تمام موجودات پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند.
در هر صورت برخی از اهل معرفت تصریح میکنند که همه ملائکه حتی جبرئیل و مکائیل از ملائکه مقربین نیز از شئون پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند؛ زیرا آنان(پیامبر و ائمه) تنه و اصل و اساس در خلقت هستند و اینان(ملائکه) فرع و شاخه هستند و اصل احاطه بر فرع دارد و محیط بر آن است.[11]
امام خمینی نیز در وصف پیامبر میگوید: «[محل نزول قرآن و تحمل کننده وحی قرآنی] قلب تقىّ نقىّ احمدى احدى جمعى محمّدى است که حق تعالى به جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلّى نموده، و داراى ختم نبوّت و ولایت مطلقه است، و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصه کون و جوهره وجود و عصاره دار تحقّق و لبنه اخیره و صاحب برزخیّت کبرى و خلافت عظمى است».[12]
در پایان تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه ممکن است در اینجا سؤالی به ذهن آید که اگر پیامبر(ص) از ملائکه برتر است، بلکه ملائکه شأنی از شئون ایشان هستند؛ در این صورت چگونه ملائکه و جبرئیل واسطه و رساننده وحی و علوم به پیامبر(ص) هستند و آیا مثل این نیست که دانش آموز و شاگرد، معلم و استاد خود را آموزش دهد؟
پاسخ این است که پس از اثبات برتری پیامبر(ص) بر ملائکه و اینکه وجود آنان پرتو و شأنی از شئون پیامبر است، در این صورت معنای نزول وحی از سوی ملائکه بر پیامبر این است که شأنی از شئون اعلی و برتر پیامبر بر شأن پایینتر و فرو دست او نازل میشود؛ به عبارت دیگر؛ شئون پیامبر(ص) دارای مراتب است که بالاترین شأن؛ مقام حقیقت است، پایینتر از آن مقام عقل است، پایینتر از مقام عقل، مقام نفس است و پایینتر از نفس، مقام وجود ظاهری و دنیایی ایشان است. پس معنای نزول وحی بر پیامبر اظهار آنچه در مرتبه حقیقت است برای مرتبه عقل یا نفس و یا ظواهر مادی است.
به بیان دیگر؛ نور خدا بر مرتبه حقیقت پیامبر تجلی میکند و حقایق پیامبر در مرتبه عقل تجلی میکند و عقل وی در مرتبه نفس تجلی میکند و نفس نیز در وجود ظاهری وی تجلی میکند و از این تجلیات و حامل این تجلیات تعبیر به فرشته یا جبرئیل آورده میشود. پس جبرئیل در مسئله وحی خادم پیامبر است. البته باید توجه داشت همه این وحیها، الهامات و تجلیات همه به اذن و امر خداوند است.[13]
نتیجه اینکه با توجه به مقام معنوی و وجود نوری پیامبر(ص)، جبرئیل(ع) را نیز میتوان شأنی از شئون پیامبر دانست.
برای بیان و توضیح این مطلب چند نکته را متذکر میشویم:
1. رتبه وجودی پیامبر اکرم(ص) برتر از تمام موجودات، حتی برتر از تمام ملائکه است.
2. هر موجودی که رتبه وجودی او برتر از موجودات دیگر است؛ نسبت او (موجود برتر) با موجودات فرو دست، به نوعی نسبت علّی و معلولی است و موجود پایینتر سایه و پرتو موجود برتر است.
نتیجه اینکه پیامبر(ص) در قوس نزول و ترتیب سلسله وجودی برترین موجود و اولین مخلوق و واسطه بین خدا و تمام مخلوقات است، و تمام مخلوقات شأنی از شئون او محسوب میشوند.
در تبیین این مطالب باید گفت؛ برتری پیامبر بر تمام موجودات را از راههای متعددی میتوان بیان کرد؛[3] به عنوان نمونه به دو روایت که بیانگر برتری پیامبر بر جبرئیل است اشاره میکنیم:
الف. امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامی که جبرئیل نزد پیامبر میآمد مانند بنده برابرش مینشست و بیاجازه وارد نمیشد».[4]
ب. در قسمتی از داستان معراج چنین میخوانیم: پیامبر(ص) در آن شب پس از گذشتن از آسمانهای هفتگانه و وادى سدرة المنتهى به مقام «حجابها» رسیدند. در اینجا پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود: «جلو حرکت کن تا سیر و حرکت را در این مرحله نیز ادامه دهیم». جبرئیل(ع) گفت: من مجاز به عبور از اینجا نیستم؛ اگر به اندازه بند انگشت نزدیکتر شوم میسوزم؛ پیامبر(ص) در ادامه سیر و حرکت خود، آنقدر به خداوند نزدیک شد که فاصله او با خداوند به اندازه دو کمان یا کمتر شد.[5]
روایات متعددی بیان میکند که پیامبر(ص) اولین مخلوق و واسطه فیض خدا است:
جابر بن یزید میگوید: امام باقر(ع) به من فرمود: «اى جابر! همانا خدا در اول آفرینش محمد(ص) و خاندان رهنما و هدایت شده او را آفرید، و آنها در برابر خدا اشباح نور بودند»، گفتم: اشباح چیست؟ فرمود: «یعنى سایه نور، پیکرهاى نورانى بدون روح، و محمد(ص) تنها به یک روح مؤید بود و آن روح القدس بود که او و خاندانش به وسیله آن روح خدا را عبادت میکردند و از این جهت خدا ایشان را خویشتن دار، دانشمند، نیکوکار، برگزیده آفرید».[6]
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امیر المؤمنین(ع) از رسول اکرم(ص) روایت میکند که فرمود: «خداوند، خلقى که بهتر از من باشد و نزد او گرامیتر از من باشد نیافریده است». حضرت علی(ع) میگوید به پیامبر اکرم گفتم: «اى رسول خدا! تو بهترى یا جبرئیل؟ فرمود: «اى على! خداى تعالى انبیای مرسلین را بر ملائکه مقرّبین برترى داد و مرا بر جمیع انبیاء و رسولان فضیلت بخشید، و پس از من اى على! برترى از آن تو و امامان پس از تو است و فرشتگان خادمان ما و دوستداران ما هستند. اى علی کسانى که عرش را حمل میکنند و کسانى که اطراف آنند به واسطه ولایت ما حمد پروردگارشان را بجا میآورند و براى مؤمنان استغفار میکنند. اى علی! اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوّا و جنّت و نار و آسمان و زمین را نمیآفرید. چگونه افضل از ملائکه نباشیم در حالیکه در توحید و معرفت پروردگارمان و تسبیح و تقدیس و تهلیل او بر آنها سبقت گرفتهایم؛ زیرا ارواح ما نخستین مخلوقات خداى تعالى است و او ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت، سپس ملائکه را آفرید و چون ارواح ما را در حالیکه نور واحدى بود مشاهده نمودند، امور ما را بزرگ شمردند، ما تسبیح او را گفتیم تا ملائکه بدانند که ما خلقى هستیم آفریده شده و او از صفات ما منزّه است، بعد از آن، ملائکه نیز تسبیح او را گفتند و او را از صفات ما تنزیه کردند، و چون بزرگى شأن ما را مشاهده کردند تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که هیچ معبودى جز الله نیست و بدانند که ما بندگانى هستیم و نه خدایانى که با او و یا در کنار او پرستیده شویم».[7]
از نظر عارفان و اهل معرفت؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) برترین مخلوق است و موجودات دیگر پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند. در نظر آنان مقام پیامبر همان مقام تعیّن اوّل و مقام أو ادنی است.[8] عارفان در تبیین نظام تجلّی و ترتیب آن بر این باورند که بعد از مقام ذات خداوند اولین تجلی ذاتی خداوند مقام تعیّن اول است؛ که از آن به «حقیقت محمدیه» نیز یاد میکنند. مقام تعیّن اول، مقامی است که جامع و شامل همه تعیّنات است؛ جامع تعیّنات الهی(اسمای الهی) و تعیّنات خلقی(اعیان و ماهیات) است. خلاصه اینکه در سیر از مقام ذات به سوی کثرات، تعیّن اول حلقه واسطهای است که جامع همه کثرت به نحو اندماجی است، که همه کثرات به وساطت او از ذات واحد الهی نشأت میگیرند.[9]
چنانکه بر اساس مبانی حکمت متعالیه نیز میتوان گفت موجود عالی و برتر نسبت به موجود دانی و فرو دست این است که موجود عالی در سلسله علل طولی موجود پایینتر قرار دارد؛ یعنی اقتضای علوّ وجودی ایفای نقش علّی است و از سوی دیگر بر اساس حکمت متعالیه علیت به تجلی و تشأن برگشت میکند.[10] بنابر این، از نظر حکمت متعالیه نیز تمام موجودات پرتو و شأنی از وجود پیامبر هستند.
در هر صورت برخی از اهل معرفت تصریح میکنند که همه ملائکه حتی جبرئیل و مکائیل از ملائکه مقربین نیز از شئون پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند؛ زیرا آنان(پیامبر و ائمه) تنه و اصل و اساس در خلقت هستند و اینان(ملائکه) فرع و شاخه هستند و اصل احاطه بر فرع دارد و محیط بر آن است.[11]
امام خمینی نیز در وصف پیامبر میگوید: «[محل نزول قرآن و تحمل کننده وحی قرآنی] قلب تقىّ نقىّ احمدى احدى جمعى محمّدى است که حق تعالى به جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلّى نموده، و داراى ختم نبوّت و ولایت مطلقه است، و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصه کون و جوهره وجود و عصاره دار تحقّق و لبنه اخیره و صاحب برزخیّت کبرى و خلافت عظمى است».[12]
در پایان تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه ممکن است در اینجا سؤالی به ذهن آید که اگر پیامبر(ص) از ملائکه برتر است، بلکه ملائکه شأنی از شئون ایشان هستند؛ در این صورت چگونه ملائکه و جبرئیل واسطه و رساننده وحی و علوم به پیامبر(ص) هستند و آیا مثل این نیست که دانش آموز و شاگرد، معلم و استاد خود را آموزش دهد؟
پاسخ این است که پس از اثبات برتری پیامبر(ص) بر ملائکه و اینکه وجود آنان پرتو و شأنی از شئون پیامبر است، در این صورت معنای نزول وحی از سوی ملائکه بر پیامبر این است که شأنی از شئون اعلی و برتر پیامبر بر شأن پایینتر و فرو دست او نازل میشود؛ به عبارت دیگر؛ شئون پیامبر(ص) دارای مراتب است که بالاترین شأن؛ مقام حقیقت است، پایینتر از آن مقام عقل است، پایینتر از مقام عقل، مقام نفس است و پایینتر از نفس، مقام وجود ظاهری و دنیایی ایشان است. پس معنای نزول وحی بر پیامبر اظهار آنچه در مرتبه حقیقت است برای مرتبه عقل یا نفس و یا ظواهر مادی است.
به بیان دیگر؛ نور خدا بر مرتبه حقیقت پیامبر تجلی میکند و حقایق پیامبر در مرتبه عقل تجلی میکند و عقل وی در مرتبه نفس تجلی میکند و نفس نیز در وجود ظاهری وی تجلی میکند و از این تجلیات و حامل این تجلیات تعبیر به فرشته یا جبرئیل آورده میشود. پس جبرئیل در مسئله وحی خادم پیامبر است. البته باید توجه داشت همه این وحیها، الهامات و تجلیات همه به اذن و امر خداوند است.[13]
نتیجه اینکه با توجه به مقام معنوی و وجود نوری پیامبر(ص)، جبرئیل(ع) را نیز میتوان شأنی از شئون پیامبر دانست.
[1]. ر.ک: 12372(چگونگی خلقت پیامبر اکرم و نسبت وجود ایشان با سایر موجودات)؛ 4378(تقدم وجود نوری پیامبر برآدم).
[2]. شأن در اینجا به معنای مقام یا پرتو بهکار رفته است؛ «الشَّأْنُ: الخَطْبُ و الأَمْرُ و الحال». ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 13، ص 230، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. ر.ک: 33482 (برتری و فضیلت پیامبران و ائمه اطهار بر فرشتگان)؛ 64093 (دلایل برتری پیامبر اکرم(ص) بر انبیای دیگر).
[4]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 57، ص 304، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 1، ص 178- 179، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 442، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 254 – 255، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ پهلوان، منصور، ترجمه کمال الدین، ج 1، ص 479، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1380ش.
[8]. ر.ک: 26883 (معراج و قاب قوسین).
[9]. یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 335 به بعد، قم، مؤسسه امام خمینی، چاپ سوم، 1391ش.
[10]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 8، ص 254، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م؛ نیز ر.ک: 19371(علیت خدا از دیدگاه متکلمان، فلاسفه و عرفا).
[11]. «أن جمیع الملائکة حتى جبرئیل و میکائیل و غیرهم من الملائکة المقربین إنما هم من شئونهم - علیهم السّلام - فهم محیطون بهم و لا عکس، و ذلک لأن الأصل محیط بالفرع کما لا یخفى»؛ کربلایى، شیخ جواد، الأنوار الساطعة فى شرح الزیاره الجامعة، ج 1، ص 450، قم، دار الحدیث، چاپ اول.
[12]. امام خمینی(ره)، آداب الصلاة، ص ۱۸۰، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ هفتم، 1370ش.
[13]. ر. ک: الأنوار الساطعة فى شرح الزیاره الجامعة، ج 1، ص 448 به بعد.