کد سایت
fa54751
کد بایگانی
67354
نمایه
چگونگی ورود اسلام به مازندران
طبقه بندی موضوعی
تاریخ,تاریخ اماکن
خلاصه پرسش
دین اسلام و مذهب تشیع چگونه به طبرستان(مازندران) وارد شد و گسترش یافت؟
پرسش
نحوه ورود اسلام به طبرستان(مازندران) چگونه بود؟
پاسخ اجمالی
مردم مازندران به تدریج دین اسلام و آنگاه مذهب شیعه زیدی و سپس امامیه اثنی عشری را پذیرفتند. گرایش مردم این سامان به دین اسلام بعد از غلبه کامل نظامی مسلمانان بر آن دیار نبود، بلکه نفوذ اسلام در این مناطق بیشتر به همت کسانی از سادات علوی که در تاریخ به نام داعیان علوی زیدی مشهورند، صورت گرفته و آنگاه به تدریج از نیمه دوم قرن سوم هجری به بعد بر دامنه نفوذ این دین مقدس در آن ناحیه افزوده شد.
پاسخ تفصیلی
مازندران به دلیل فاصله جغرافیایی و دور بودن از مرکز خلافت (مدینه، کوفه، دمشق، بغداد و سامرا) و محصور بودن در میان رشته کوههای البرز و سختی دسترسی به آن، وجود حکومت نیمه مستقل از مرکز ایران، دیرتر از جاهای دیگر دین اسلام را پذیرفت. این فتوحات و جنگها نبود که در نهایت مردم آن دیار را به اسلام متمایل کرد، بلکه این گرایش به تدریج و بر اثر فعالیت و تبلیغ گروههای مختلف از جمله داعیان علوی زیدی ممکن گردید.[1]
مورّخان و پژوهشگران تاریخ، اسلام آوردن مردم مازندران را به جهت عواملی دانستهاند که در اینجا بهطور خلاصه اشاره میشود:
1. دلایل سیاسی: از آن جمله؛ نارضایتی مردم از اعمال حُکّام و پادشاهان آن منطقه. از نمونههای این حکام، «اصفهبد (یا:اصفهبذ) خورشید» بود. او از عمر بن العلاء، سردار عرب شکست خورد و سرانجام در 144 هـ.ق، خودکشی کرد. مرکز حکومت وی شهر آمل بود. عمر بن العلاء بعد از شکست دادن اصفهبذ به آمل آمد و به دعوت اسلام پرداخت و مردم چون از اصفهبذ استخفاف و استهزاء دیده بودند، فوج فوج، قبیله قبیله میآمدند و اسلام قبول میکردند و از مجوسیگری یا زرتشتیگری عدول میکردند و املاک و اسباب خویش مسلم گردانیده و اهل طبرستان چون از او عدل دیدند، به او پیوستند.[2]
2. حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در طبرستان و شهرهای آمل و بابل در زمان خلافت عمر یا عثمان.[3] اما با وجود نوشتههای برخی منابع تاریخی، پارهای دیگر از منابع و نیز برخی محققان این موضوع را منتفی دانستهاند.[4] از اینرو، با قطعیت تمام نمیتوان گفت که آن بزرگواران به حضور فیزیکی خود در این منطقه، مایه نشر و گسترش اسلام در آنجا شدند.
3. اسلام آوردن فرمانروای یک خاندان محلی کوچک به نام «پادوسبانان» در منطقهای در غرب طبرستان به نام «رویان» بوده است. این فرمانروا که ششمین حاکم این خاندان محلّی کوچک بود، نام اسلامی «عبدالله بن وندا امید» را برای خود برگزید. او بین سالهای 207 تا 205ق، حکومت کرد. به نظر میرسد که اسلام آوردن وی در گرایش مردم رویان و غرب طبرستان (مازندران) به اسلام نباید بیتأثیر بوده باشد.[5]
4. قیام علویان طبرستان که در آخرین سال حکومت عبدالله بن وندا امید در سال 250ق رخ داد. عبدالله بن وندا اگرچه شیعه نبود ولی با علویان زیدی شیعه مذهب، روابط خوبی داشت. حتی در دعوت از حسن بن زید علوی، داعی کبیر به قیام علیه طاهریان و حاکم ستمگر آنها در چالوسِ رویان به نام محمد بن اوس.[6] به وسیله مردم و بزرگان رویان، عبدالله بن وندا امید در صدر دعوتکنندگان بود.[7] وی پس از پیروزی حسن بن زید و تأسیس حکومت علویان طبرستان به عنوان یکی از نمایندگان داعی کبیر برگزیده شد و این مسئله حکایت از نفوذ علویان در منطقه رویان و میان مردم و بزرگان و فرمانروایان پادوسبانی داشته است.[8]
علویان طبرستان که دارای مذهب شیعه زیدی بودند به مخالفت با عباسیان و خلافت آنها و همچنین مذهب اهل سنت شافعی که مذهب خاندان عباسی نیز بود، پرداختند. در پی نارضایتی مردم رویان از ظلم و بیداد حاکم طاهری، آنان از سادات علوی مقیم در کجور[9] و ری استمداد طلبیدند. سید محمد نامی مشهور به کیا دبیر صالحانی یا سلطان کیمدور[10] در روستای صالحان کجور که مردم به وی رجوع کرده بودند، آنان را به دامادش حسن بن زید علوی در ری ارجاع داد و رهنمون ساخت.[11] حسن بن زید دعوت مردم را پذیرفت و به کجور آمد و در آنجا خطبه خواند و قیام را شروع کرد و حکومت علویان طبرستان را در 250ق تأسیس کرد.[12]
حکومت علویان طبرستان تأثیر بسیار زیاد و عمدهای در گسترش اسلام در طبرستان و نفوذ و گسترش تشیّع از نوع مذهب شیعه زیدی در این سرزمین داشته است.[13] در حالی که قبل از آن مذهب سنّت شافعی نفوذ بیشتری در بین مردم طبرستان داشت.[14]
بنابراین، مهمترین عامل گرایش مردم مازندران به دین اسلام بهصورت تدریجی، بر اثر تبلیغات سادات و علویان و با علاقه و میل قلبی آنها صورت گرفته است.[15]
5. مسافرت امام حسن عسگری(ع) به طبرستان در حدود سال 260ق است. اسنادی نیز در این زمینه وجود دارد، با وجود اینکه این اسناد چندان متقّن نیستند.[16] اگر چنین چیزی را بپذیریم؛ این سفر با تسلط علویان بیرابطه نیست، و شاید عدم انعکاس این سفر در تاریخ نیز با استبداد مطلقه خاندان بنی عباس و در تقیّه بسر بردن ائمه طاهرین(ع) مربوط است.
6. از اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم قمری بود که تشیّع امامیه اثنیعشری در مازندران بهوسیله سیّد رکن الدین ساری و برادرش سید اشرف الدین با اعلام بطلان مذهب زیدیه قوّت بیشتری گرفت و در عهد سادات مرعشی[17] که خود پیرو تشیّع اثنیعشریه بودند، بیش از پیش به ترویج این مذهب پرداختند.[18] به هر روی، هنوز برای گسترش عمومی و رسمی شدن شیعه امامیه راه درازی باقی مانده بود. تنها از قرن هشتم و نهم و دهم هجری و با اقدامات سلسلههای حکومتی محلی سادات مرعشیان مازندران (تأسیس 760ق) و پادوسبانان رستمدار (808ق) و سلسله حکومتی صفویه بهوسیله شاه اسماعیل یکم (907ق) به ترتیب تاریخی بود که شیعه امامیه در مازندران و رستمدار و ایران مستقر و تثبیت شد و رسمی گردید.[19]
مورّخان و پژوهشگران تاریخ، اسلام آوردن مردم مازندران را به جهت عواملی دانستهاند که در اینجا بهطور خلاصه اشاره میشود:
1. دلایل سیاسی: از آن جمله؛ نارضایتی مردم از اعمال حُکّام و پادشاهان آن منطقه. از نمونههای این حکام، «اصفهبد (یا:اصفهبذ) خورشید» بود. او از عمر بن العلاء، سردار عرب شکست خورد و سرانجام در 144 هـ.ق، خودکشی کرد. مرکز حکومت وی شهر آمل بود. عمر بن العلاء بعد از شکست دادن اصفهبذ به آمل آمد و به دعوت اسلام پرداخت و مردم چون از اصفهبذ استخفاف و استهزاء دیده بودند، فوج فوج، قبیله قبیله میآمدند و اسلام قبول میکردند و از مجوسیگری یا زرتشتیگری عدول میکردند و املاک و اسباب خویش مسلم گردانیده و اهل طبرستان چون از او عدل دیدند، به او پیوستند.[2]
2. حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در طبرستان و شهرهای آمل و بابل در زمان خلافت عمر یا عثمان.[3] اما با وجود نوشتههای برخی منابع تاریخی، پارهای دیگر از منابع و نیز برخی محققان این موضوع را منتفی دانستهاند.[4] از اینرو، با قطعیت تمام نمیتوان گفت که آن بزرگواران به حضور فیزیکی خود در این منطقه، مایه نشر و گسترش اسلام در آنجا شدند.
3. اسلام آوردن فرمانروای یک خاندان محلی کوچک به نام «پادوسبانان» در منطقهای در غرب طبرستان به نام «رویان» بوده است. این فرمانروا که ششمین حاکم این خاندان محلّی کوچک بود، نام اسلامی «عبدالله بن وندا امید» را برای خود برگزید. او بین سالهای 207 تا 205ق، حکومت کرد. به نظر میرسد که اسلام آوردن وی در گرایش مردم رویان و غرب طبرستان (مازندران) به اسلام نباید بیتأثیر بوده باشد.[5]
4. قیام علویان طبرستان که در آخرین سال حکومت عبدالله بن وندا امید در سال 250ق رخ داد. عبدالله بن وندا اگرچه شیعه نبود ولی با علویان زیدی شیعه مذهب، روابط خوبی داشت. حتی در دعوت از حسن بن زید علوی، داعی کبیر به قیام علیه طاهریان و حاکم ستمگر آنها در چالوسِ رویان به نام محمد بن اوس.[6] به وسیله مردم و بزرگان رویان، عبدالله بن وندا امید در صدر دعوتکنندگان بود.[7] وی پس از پیروزی حسن بن زید و تأسیس حکومت علویان طبرستان به عنوان یکی از نمایندگان داعی کبیر برگزیده شد و این مسئله حکایت از نفوذ علویان در منطقه رویان و میان مردم و بزرگان و فرمانروایان پادوسبانی داشته است.[8]
علویان طبرستان که دارای مذهب شیعه زیدی بودند به مخالفت با عباسیان و خلافت آنها و همچنین مذهب اهل سنت شافعی که مذهب خاندان عباسی نیز بود، پرداختند. در پی نارضایتی مردم رویان از ظلم و بیداد حاکم طاهری، آنان از سادات علوی مقیم در کجور[9] و ری استمداد طلبیدند. سید محمد نامی مشهور به کیا دبیر صالحانی یا سلطان کیمدور[10] در روستای صالحان کجور که مردم به وی رجوع کرده بودند، آنان را به دامادش حسن بن زید علوی در ری ارجاع داد و رهنمون ساخت.[11] حسن بن زید دعوت مردم را پذیرفت و به کجور آمد و در آنجا خطبه خواند و قیام را شروع کرد و حکومت علویان طبرستان را در 250ق تأسیس کرد.[12]
حکومت علویان طبرستان تأثیر بسیار زیاد و عمدهای در گسترش اسلام در طبرستان و نفوذ و گسترش تشیّع از نوع مذهب شیعه زیدی در این سرزمین داشته است.[13] در حالی که قبل از آن مذهب سنّت شافعی نفوذ بیشتری در بین مردم طبرستان داشت.[14]
بنابراین، مهمترین عامل گرایش مردم مازندران به دین اسلام بهصورت تدریجی، بر اثر تبلیغات سادات و علویان و با علاقه و میل قلبی آنها صورت گرفته است.[15]
5. مسافرت امام حسن عسگری(ع) به طبرستان در حدود سال 260ق است. اسنادی نیز در این زمینه وجود دارد، با وجود اینکه این اسناد چندان متقّن نیستند.[16] اگر چنین چیزی را بپذیریم؛ این سفر با تسلط علویان بیرابطه نیست، و شاید عدم انعکاس این سفر در تاریخ نیز با استبداد مطلقه خاندان بنی عباس و در تقیّه بسر بردن ائمه طاهرین(ع) مربوط است.
6. از اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم قمری بود که تشیّع امامیه اثنیعشری در مازندران بهوسیله سیّد رکن الدین ساری و برادرش سید اشرف الدین با اعلام بطلان مذهب زیدیه قوّت بیشتری گرفت و در عهد سادات مرعشی[17] که خود پیرو تشیّع اثنیعشریه بودند، بیش از پیش به ترویج این مذهب پرداختند.[18] به هر روی، هنوز برای گسترش عمومی و رسمی شدن شیعه امامیه راه درازی باقی مانده بود. تنها از قرن هشتم و نهم و دهم هجری و با اقدامات سلسلههای حکومتی محلی سادات مرعشیان مازندران (تأسیس 760ق) و پادوسبانان رستمدار (808ق) و سلسله حکومتی صفویه بهوسیله شاه اسماعیل یکم (907ق) به ترتیب تاریخی بود که شیعه امامیه در مازندران و رستمدار و ایران مستقر و تثبیت شد و رسمی گردید.[19]
[1]. حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، ص 6 – 7 و 25، تهران، الهام، 1363ش؛ یوسفی نیا، علی اصغر، تاریخ تنکابن، ص 129، تهران، قطره، چاپ دوم، 1371ش؛ شجاع شفیعی، محمد مهدی، تاریخ هزار ساله اسلام در نواحی شمالی ایران، ص 95، تهران، اشاره، چاپ دوم، 1386ش.
[2]. مرعشی، میر سید ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 13، تهران، شرق، چاپ سوم، 1368ش؛ آملی، اولیاء الله، تاریخ رویان، ص 59، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1348ش؛ ابن اسفندیار، بهاء الدین محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، ص 176، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، 1366ش.
[3]. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص 326، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م؛ تاریخ طبرستان، ص 73؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، 124.
[4]. تاریخ رویان، ص 45 – 46؛ نک: «شرکت امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ علیه ایران»، سؤال 9743؛ «امام علی(ع) و لشکر کشی خلفا به سایر کشورها»، سؤال 512.
[5]. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 15 و 130.
[6]. همان، ص 67، 128 – 129؛ تاریخ رویان، ص 76 – 77 و 86 – 87؛ تاریخ طبرستان، ج 1، ص 223 – 224.
[7]. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 130؛ تاریخ رویان، ص 88؛ تاریخ طبرستان، ج 1، ص 228.
[8]. تاریخ رویان، ص 88.
[9]. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج 1، ص 228؛ تاریخ رویان، ص 87؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 129.
[10]. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 129.
[11]. تاریخ طبرستان، ج 1، ص 228 – 229؛ تاریخ رویان، ص 87 – 89؛ تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 15 و 129 – 130.
[12]. پیرنیا، حسن، اقبال آشتیانى، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص 115، تهران، خیام، چاپ نهم، 1380ش.
[13]. علویان طبرستان، ص 68 – 116.
[14]. نک: کاهن، کلود، مقاله سلسلههای کوچک شمال ایران، تاریخ کمبریج، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجفه، گردآورنده: فرای، ریچارد نیلسون، ترجمه: حسن انوشه، ص 179، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1363ش؛ مشکور، محمد جواد، مقدمه تاریخ طبرستان و رویان و مازندران از ظهیرالدین مرعشی، ص 20، تهران، شرق، 1368ش.
[15]. نک: یوسفی، صفر، سیر تحول دین و مذهب در مازندران، فلصنامه تخصصی فقه و تاریخ تمدن، شماره 16، 1387ش، ص 167 – 188.
[16]. نک: یوسفی، صفر، سندی از مسافرت احتمالی امام حسن عسگری(ع) به منطقه نور و مازندران، مجموعه مقالات در گستره مازندران، دفتر دوم، ص 141 – 145.
[17]. کریمان، حسین، سیر و قیام زید بن علی، ص 378، تهران، علمی و فرهنگی، 1364ش.
[18]. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، مقدمه، ص 20.
[19]. همان، ص 20؛ غفاری قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان آرا، ص 186، تهران، چاپخانه نیکپور، 1342ش.