براساس آنچه که از آموزه های دینی به دست می آید، ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی عاطفی، سیاسی، اجتماعی، دینی و غیره بوده است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که در نتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر و همچنین کمتر شدن مشکلات ایشان، وجوب رعایت ترتیب در همخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه این که حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه این که همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، و درعین حال پیامبر اکرم (ص) نوبت زنانش را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد، و ابراز نارضایتی بعضی از زنان پیامبر به جهت رعایت نکردن پیامبر در نوبت آنان نبود، بلکه مشکل اخلاقی خودشان عامل این نارضایتی بوده است و همین امر نیز باعث شد علیه پیامبر توطئه ای را ترتیب دادند و بعد از این که به نتیجه ای نرسیدند، از عملکرد خودشان پشیمان شدند. همچنین عدالتی که همه مردم موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستند مربوط به تقسیم مساوی محبت قلبی بین همسران نمی شود بلکه آنچه که مورد عنایت قران و روایات است، رعایت عدالت بین همسران درمورد همخوابی و خوراک و پوشاک است.
اما در اصطلاح عدالت مفهوم گسترده ای دارد چرا که در علوم مختلف تعاریف متفاوتی برای آن ارائه شده است مثلا علمای علم اخلاق فرموده اند عدالت یک ملکه نفسانی است که با وجود آن انسان مرتکب گناه کبیره نمی شود، خواه مردم او را ببینند، خواه نبینند، ولی عدالت فقهی تظاهر نکردن به گناه کبیره در بین عرف است، گرچه ممکن است شخص عادل در نگاه عرف در نهان گناه کند به تعبیر دیگر ممکن است کسی در علم فقه عادل باشد ولی در علم اخلاق عادل نباشد.(3)
حال منظور از عدالت در بین همسران چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل همخوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است، یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
بدون تردید "عدالت" در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است. چه کسى می تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و اگر در آیه 129 سوره نساء می فرماید: "شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود عدالت و مساوات برقرار سازید"(4) ، مراد از آن طبق گفته مفسران، عدم توانایی برقراری عدالت در تقسیم درونی محبت است.
بنابراین محبتهاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبههاى عملى نشود ممنوع نیست؛ یعنی آنچه که در شرع ممنوع شده است ترجیح یکی از همسران در خوراک و پوشاک و همخوابی است ، نه تمایلات قلبی؛ زیرا همان طور که اشاره شد، عدالت در تمایلات قلبى از قدرت انسان بیرون است، و بر این اساس نمی تواند از شرایط تعدد زوجات باشد.
اما در مورد برخورد پیامبر (ص ) با زنانش لازم است مطالبی تذکر داده شود:
1 ـ اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا علیها السلام بوده، و حدود بیست سال و اندى از عمر شریفش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب است) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفاء نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده. آن گاه- در حالى که- هیچ همسرى نداشت، از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلاى کلمه دین پرداخت و آن گاه در حالی که بیش از پنجاه سال از عمر شریف شان می گذشت با زنانى که بعضى از آنها باکره و بعضى بیوه و همچنین بعضى جوان و بعضى دیگر عجوز و سالخورده بودند ازدواج کرد و همه این ازدواجها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد، مگر همان چند نفرى که در حباله نکاحش بودند. معلوم است که چنین عملى با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکى و معاشرت با اینگونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسى که در اوان عمرش ولع و عطشى براى این کار نداشته، نمىتواند انگیزه آن باشد. (5)
2 ـ رسول خدا (ص) با بعضى از همسرانش به منظور کسب نیرو و به دست آوردن اقوام بیشتر و در نتیجه به خاطر جمعآورى یار و هوادار بیشتر ازدواج کرد و با بعضى دیگر به منظور جلب نمودن و دلجویى و در نتیجه ایمن شدن از شر خویشاوند آن همسر ازدواج فرمود و با بعضى دیگر به این انگیزه ازدواج کرد که هزینه زندگیش را تکفل نماید و به دیگران بیاموزد که در حفظ ارامل و پیر زنان از فقر و مسکنت و بى کسى کوشا باشند، و مؤمنین رفتار آن جناب را در بین خود سنتى قرار دهند و با بعضى دیگر به این منظور ازدواج کرد که با یک سنت جاهلیت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد که ازدواجش با "زینب" دختر "جحش" به همین منظور بوده است.(6)
3 ـ در روایات امده است که پیامبر گرامی اسلام در زمانی که در اوج بیماری بسر می بردند می پرسیدند که آن شب نوبت کدام یک از همسرانش است تا به حجره او برود (7) و همچنین روایاتی داریم مبنی براینکه پیامبر (ص) قبل از مسافرت بین همسرانش قرعه می انداختند تا معلوم شود کدام یک از همسرانش افتخار همسفری با پیامبر گرامی اسلام (ص) را نائل می شو د.(8)
4 ـ در شأن نزول آیات اول سورۀ تحریم روایات زیادى در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است که :
پیامبر (ص) گاه که نزد "زینب بنت جحش" (یکى از همسرانش) مىرفت، زینب او را نگاه مىداشت و از عسلى که تهیه کرده بود خدمت پیامبر (ص) مىآورد، این سخن به گوش "عائشه" رسید، و بر او گران آمد، او خود مىگوید: من با "حفصه" (یکى دیگر از همسران پیامبر (ص) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر (ص) نزد هر یک از ما آمد فورا بگوییم آیا صمغ مغافیر خوردهاى؟! (مغافیر صمغى بود که یکى از درختان حجاز به نام "عرفط" تراوش مىکرد و بوى نامناسبى داشت)، در حالی که پیامبر (ص) مقید بود که هرگز بوى نامناسبى از دهان یا لباسش استشمام نشود، بلکه بر عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب روزى پیامبر (ص) نزد "حفصه" آمد، او این سخن را به پیامبر (ص) گفت، حضرت فرمود: من "مغافیر" نخوردهام، بلکه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم، و من سوگند یاد مىکنم که دیگر از آن عسل ننوشم، (نکند زنبور آن عسل روى گیاه نامناسبى و احتمالا مغافیر نشسته باشد)، ولى این سخن را به کسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گویند چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و او دلشکسته شود، ولى سرانجام او این راز را افشا کرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئهاى بوده است، پیامبر (ص) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر (ص ) تکرار نشود.(9)
5 ـ در مورد تفسیر آیه 51 سوره احزاب گفته اند کلمه" ترجى" از مصدر" ارجاء" است، که به معناى تاخیر و دور کردن است، و در اینجا کنایه از رد کردن و نپذیرفتن است ، و کلمه" تؤوى" از" ایواء" است، و به معناى اسکان دادن در مکان مىباشد، و در اینجا کنایه از پذیرفتن و به خود نزدیک کردن اس.(10)
به گفته مفسران وقتى بعضى زنان پیغمبر (ص) از روى حسادت حضرت را آزردند و نفقه بیشترى مىخواستند و پیغمبر (ص) از آنها کناره گرفت و آیه تخییر [آیات 28 و 29 از همین سوره] نازل شد. پیغمبر (ص) مأمور گردید به زنانش پیشنهاد نماید که بین دنیا و آخرت یکى را برگزینند و آنها که دنیا را برگزینند طلاق دهد و آنها که خدا و رسول اللّه (ص) را برگزیدند «امّ المؤمنین» نامیده شدند و از ازدواج بعد از پیغمبر (ص) براى همیشه ممنوع گردیدند و پیغمبر (ص) هر کدام را مایل بود نزد خود جا دهد و نوبت هر یک را خواست به تأخیر اندازد، و زنان پیغمبر (ص) راضى شدند بر اینکه صاحب نوبت باشند یا نباشند، و اینکه برخى از لحاظ نفقه و معاشرت امتیاز داشته باشند، هر طور پیغمبر (ص) بخواهد عمل کند و همگى رضایت دادند و البته پیغمبر (ص) با آن وسعت نظر و اختیار که خدا وند متعال به ایشان داده بود همه را برابر قرار داد.(11)
آنچه از مجموع آموزه های دینی به دست می آید این است که عدالتی که ما موظف به رعایت آن در مورد همسران خود هستیم در حد تهیۀ خوراک و پوشاک و همخوابی است، نه تقسیم مساوی محبت درونی بین زنان که امری محال است و حتی پیامبر (ص) نیز که اسوۀ اخلاق است، قادر و مأمور به رعایت چنین عدالتی نبوده است. و ازدواج های پیامبر گرامی اسلام (ص) (به غیر از ازدواج باحضرت خدیجه) در ده سال آخر عمر ایشان بوده و بر اساس مصلحت های مختلف فرهنگی ،سیاسی، اجتماعی، عاطفی، دینی و غیره انجام گرفته است و با توجه به مشکلات فراوان حکومتی که حضرت با آن مواجه بود در داخل خانه نیز بعضی از همسران حضرت، موجبات ناراحتی ایشان را فراهم می کردند که درنتیجه خداوند متعال برای تسلی خاطر پیامبر وهمچنین کمتر شدن مشکلات ایشان وجوب رعایت ترتیب درهمخوابی بین همسران را از دوش آن حضرت برداشت و بر پیامبر مباح شد که اگر خواستند ترتیب نوبت همسران خودش را به دلیل مشکلات حکومتی فراوانش برهم زند نه اینکه حضرت مخیر شدند که پیش یکی از همسرانش هر چند شب که خواستند بروند و پیش همسر دیگر کمتر بروند، علاوه بر اینکه همسران پیامبر به این حکم الهی رضایت دادند، با همه این تفاسیر پیامبر گرامی اسلام (ص) عدالت واجب و لازم در مورد زنان خود را حتی در اوج بیماری رعایت می کردند و تا جای ممکن ترتیب را هم رعایت می کردند و هنگامی که قصد مسافرت می کردند بین همسران خود قرعه می انداختند که کدام یک از همسران خود را همراه خود ببرند؟ نه این که آن همسری که نسبت به او تمایل قلبی بیشتری داشت با خود می بردند، و این روش برخورد نمایانگر رفتار عادلانه پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به همسران خود می باشد و نیز شکی نیست که ایشان بهترین الگو و نمونه اخلاقی است.
1. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 297، چاپ جامعه مدرسین،قم،1376 ش.
2. راغب،المفردات فی غریب القران،ص551.
3. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج6،ص 299.
4. وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما.
5. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص 307.
6. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج4،ص309
7. تفسیر آسان، ج4،ص.23.چاپ اول، انتشارات اسلامیه،تهران،1398ه ق .
8. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی،ج15،ص 137
9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 24، ص 272.
10. علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی، ج16 ص 504 ،
11. ذ کاوتی علیرضا،اسباب النزول، ص189 ،چاپ اول،تهران،1383.