کد سایت
fa59035
کد بایگانی
72620
نمایه
خواستگاری امام علی(ع) از حضرت فاطمه و مهریه ایشان
طبقه بندی موضوعی
تاریخ,رفتار امام علی ع,زندگی با امیر المؤمنین ع
خلاصه پرسش
امام علی(ع) چگونه از حضرت فاطمه(س) خواستگاری کرد؟ آیا آنان وسائل زندگیشان را با مهریه حضرت زهرا(س) خریدند؟
پرسش
مهریه و جهیزیه فاطمه(س) به نرخ و مدل امروزی چه مقدار بود؟ چه چیزهایی قرار دادند؟ چه کسی هزینه جهیزیه را متقبل شد؟ آیا پیامبر(ص) در جهیزیه فاطمه کمک کردند یا خیر و همه را به گردن علی(ع) انداختند؟ آیا درست است که جهیزیه فاطمه(س) از مهریهاش تعیین شد؟ چه کسانی عهدهدار خرید و تأمین جهیزیه فاطمه(س) شدند؟ و آیا فاطمه را به بازار برای انتخاب هم بردند؟
پاسخ اجمالی
امام علی(ع) به جهت شرایط اقتصادی نامناسب و نیز حیای نفس، برای خواستگاری حضرت فاطمه(س) اقدام نمیکرد، تا آنکه با تشویق برخی صحابه به این امر اقدام نمود و خداوند و رسولش نیز رضایتشان را از این ازدواج اعلام داشتند.
مهریه حضرت فاطمه(س)، زرهی بود که از فروش آن، مقداری از وسائل زندگی آن دو پیشوا را فراهم شد.
مهریه حضرت فاطمه(س)، زرهی بود که از فروش آن، مقداری از وسائل زندگی آن دو پیشوا را فراهم شد.
پاسخ تفصیلی
حضرت فاطمه(س)؛ قبل از ازدواج با امام علی(ع)، خواستگارانی؛ مانند ابوبکر و عمر، داشت، اما پیامبر اسلام(ص) با واگذار کردن این اذن به خداوند، به آنها جواب رد داد.[1]
در نهایت امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگاری کرده و با رضایت خداوند، این ازدواج صورت پذیرفت.
در مورد روند شکلگرفتن این ازدواج، نقلهای مختلفی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد که البته بیشتر آنها با یکدیگر سازگارند. در اینجا دو نقل تاریخی را ذکر میکنیم.
1. هنگامى که فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) به سنّ بلوغ رسید، بزرگان قریش که سبقت در اسلام داشتند، خواستگار فاطمه شدند، ولى هرگاه یکى از آنان در این باره با پیامبر(ص) گفتوگو میکرد، آنحضرت به نحوى جواب منفی میداد. روزى برخی بزرگان صحابه در جایی نشسته بوده و در باره فاطمه سخن میگفتند. ابوبکر گفت: اشراف قریش در حضور پیامبر(ص) خواستگار فاطمه زهرا(س) شدند، اما حضرتشان اختیار او را به خداوند واگذار میکرد.
اما على بن ابی طالب(ع)، هنوز از فاطمه(س) خواستگارى نکرده! ... ابوبکر گفت: آیا صلاح میدانید نزد على(ع) رفته و در این باره با او گفتوگو کنیم؟ آنان به منزل علی(ع) روانه شدند، ولى او را نیافتند ... پس از آن او را دیدند که با شتر خود، براى نخلستان یکى از انصار آب میبرد و در برابرش مزد میگرفت. ... امام علی(ع) فرمود: «چه اتفاقی افتاده که نزدم آمدهاید؟!» ابوبکر گفت: یا على! هیچ خصلت نیکویى نیست، مگر اینکه تو در آن سبقت گرفتهاى ... چه مانعى دارد که تو فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگارى نمایى؟ زیرا من گمان میبرم که خدا و رسولش، فاطمه را براى تو نگه داشته باشند!
چشمان علی(ع) پُر از اشک شد و فرمود: «اى ابوبکر! تو فکر آرام مرا به هیجان آوردى». علی(ع) شتر خود را به منزل برد؛ نعلینهاى خود را پوشید و به سوى پیامبر(ص) روانه شد ... داخل منزل شد ... در حضور پیامبر(ص) نشست و دیده بر زمین دوخت، ... سر خود را به زیر افکنده سخن نمیگفت. ... پیامبر به وى فرمود: «به گمانم حاجتى داری! مشکلی نیست! خواستهات را بگو؛ من خواستهات را روا خواهم کرد!». على گفت: «پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا! شما مرا از عمویت ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتى، کودک بودم و مرا همغذایت کردى، ... بعد از این همه لطف و محبت، اکنون دوست دارم خانه و همسرى داشته باشم که با او انس بگیرم. یا رسول الله! نزدت آمدم تا دخترت فاطمه را خواستگاری کنم، آیا خواستهام را میپذیرى؟» امّ سلمه - که پیامبر در خانه او بود - میگوید: دیدم صورت پیامبر(ص) از خوشحالى میدرخشید! آنگاه رو به على(ع) کرد و فرمود: «آیا چیزى(مهریه) دارى که من، فاطمه را به تو دهم؟» على(ع) گفت: «پدر و مادرم فدایت! اوضاع زندگى من از تو مخفى نیست. ...» پیامبر فرمود: «من فاطمه را با همان زرهاى که دارى به همسرى تو در میآورم».[2]
2. از خود امام على(ع) نقل شده است: «من به حضور رسول خدا(ص) میرفتم که یکى از کنیزان ایشان به من گفت: آیا میدانى که افرادی فاطمه را از پیامبر خواستگارى کردهاند؟ گفتم: نه. گفت: آرى، او خواهان دارد، چه مانعى دارد که تو هم نزد پیامبر خدا، فاطمه را خواستگاری نمایی. گفتم: من چیزى ندارم که با او ازدواج نمایم؟ گفت: اگر تو نزد پیامبر بروی حتماً فاطمه را به تو خواهد داد ... در نهایت به حضور رسول خدا رفتم. آنحضرت، عظمت و ابهت بسیاری داشت، وقتى در حضورش نشستم سکوت اختیار کردم. پیامبر فرمود: چرا نزدم آمدى؟، آیا خواستهای دارى؟! من سکوت کردم. فرمود: شاید براى خواستگارى فاطمه آمدى؟! گفتم: آرى!. ... فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره، به عقدت در میآورم».[3]
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) با رضایت پروردگار بود
منابع شیعه[4] و اهل سنت[5] روایاتی را نقل کردهاند که خداوند در مورد ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) رضایت داشته است:
امام حسین(ع) فرمود: «روزى رسول خدا(ص) در خانه امّ سلمه بود که فرشتهاى بر آنحضرت نازل شد ... پیامبر گمان کرد که او جبرئیل است و به او فرمود: اى جبرئیل! تا به حال با این شکل و شمایل بر ما نازل نشده بودی؟ آن فرشته گفت: من جبرئیل نیستم، بلکه صرصائیل میباشم. خداوند مرا به سوی تو فرستاد تا نور را با نور تزویج نمایم، پیامبر فرمود: چه کسى را به چه کسى؟ صرصائیل گفت: دخترت فاطمه(س) را به عقد على(ع) در آورم».[6]
مهریه و جهیزیه حضرت فاطمه(س)
اقوال مختلفی در مورد مهریه حضرت فاطمه وجود دارد.[7] حتی در برخی از منابع، امور فرا مادی مانند یک سوم بهشت و ... نیز به عنوان مهریه ذکر شده است.[8]
اما آنچه از منابع در مورد مهریه مادی نقل شده آن است که مهریه حضرتشان، همان مبلغی بوده که از فروش زره به دست آمده بود: «پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: زره خود را چه کردی؟ گفتم: حاضر است و به حق خدایى که جان على در دست قدرت او است، بیش از چهارصد درهم نمیارزد. فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره به عقدت در میآورم، آنرا براى زهرا بفرست و آن مهریه فاطمه است».[9]
البته منابع در قیمت آن زره اختلاف کرده؛ برخی چهارصد درهم[10] و برخی پانصد درهم[11] را ذکر کردهاند. در هر صورت وسائل منزل ایشان نیز از همان پول فروش زره، خریداری شده است:
امام علی(ع) نقل میکند که رسول خدا(ص) خطاب به من فرمود: «برخیز و زره خود را بفروش!» برخاستم و زره را فروختم و پول آنرا گرفته، نزد پیامبر آورده و در مقابلش نهادم، آنحضرت نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزى نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتى از آن پولها را به وى داد و گفت: «این پولها را بگیر و با آنها براى فاطمه(ع) عطر خریدارى کن!» و بعد از او ابوبکر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: «با این پولها، براى فاطمه(ع) لباس و اثاثیه منزل خریدارى کن». و آنگاه عمّار یاسر و ... وارد بازار شده و لوازم دیگری خریدند... و هنگامى که خریدشان کامل شد، ابوبکر و گروهی از صحابه آنها را به خانه پیامبر(ص) بردند ... پیامبر آنها را وارسی کرد و فرمود: «خدا اینها را براى اهل بیت مبارک کند».[12]
در نهایت امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگاری کرده و با رضایت خداوند، این ازدواج صورت پذیرفت.
در مورد روند شکلگرفتن این ازدواج، نقلهای مختلفی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد که البته بیشتر آنها با یکدیگر سازگارند. در اینجا دو نقل تاریخی را ذکر میکنیم.
1. هنگامى که فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) به سنّ بلوغ رسید، بزرگان قریش که سبقت در اسلام داشتند، خواستگار فاطمه شدند، ولى هرگاه یکى از آنان در این باره با پیامبر(ص) گفتوگو میکرد، آنحضرت به نحوى جواب منفی میداد. روزى برخی بزرگان صحابه در جایی نشسته بوده و در باره فاطمه سخن میگفتند. ابوبکر گفت: اشراف قریش در حضور پیامبر(ص) خواستگار فاطمه زهرا(س) شدند، اما حضرتشان اختیار او را به خداوند واگذار میکرد.
اما على بن ابی طالب(ع)، هنوز از فاطمه(س) خواستگارى نکرده! ... ابوبکر گفت: آیا صلاح میدانید نزد على(ع) رفته و در این باره با او گفتوگو کنیم؟ آنان به منزل علی(ع) روانه شدند، ولى او را نیافتند ... پس از آن او را دیدند که با شتر خود، براى نخلستان یکى از انصار آب میبرد و در برابرش مزد میگرفت. ... امام علی(ع) فرمود: «چه اتفاقی افتاده که نزدم آمدهاید؟!» ابوبکر گفت: یا على! هیچ خصلت نیکویى نیست، مگر اینکه تو در آن سبقت گرفتهاى ... چه مانعى دارد که تو فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگارى نمایى؟ زیرا من گمان میبرم که خدا و رسولش، فاطمه را براى تو نگه داشته باشند!
چشمان علی(ع) پُر از اشک شد و فرمود: «اى ابوبکر! تو فکر آرام مرا به هیجان آوردى». علی(ع) شتر خود را به منزل برد؛ نعلینهاى خود را پوشید و به سوى پیامبر(ص) روانه شد ... داخل منزل شد ... در حضور پیامبر(ص) نشست و دیده بر زمین دوخت، ... سر خود را به زیر افکنده سخن نمیگفت. ... پیامبر به وى فرمود: «به گمانم حاجتى داری! مشکلی نیست! خواستهات را بگو؛ من خواستهات را روا خواهم کرد!». على گفت: «پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا! شما مرا از عمویت ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتى، کودک بودم و مرا همغذایت کردى، ... بعد از این همه لطف و محبت، اکنون دوست دارم خانه و همسرى داشته باشم که با او انس بگیرم. یا رسول الله! نزدت آمدم تا دخترت فاطمه را خواستگاری کنم، آیا خواستهام را میپذیرى؟» امّ سلمه - که پیامبر در خانه او بود - میگوید: دیدم صورت پیامبر(ص) از خوشحالى میدرخشید! آنگاه رو به على(ع) کرد و فرمود: «آیا چیزى(مهریه) دارى که من، فاطمه را به تو دهم؟» على(ع) گفت: «پدر و مادرم فدایت! اوضاع زندگى من از تو مخفى نیست. ...» پیامبر فرمود: «من فاطمه را با همان زرهاى که دارى به همسرى تو در میآورم».[2]
2. از خود امام على(ع) نقل شده است: «من به حضور رسول خدا(ص) میرفتم که یکى از کنیزان ایشان به من گفت: آیا میدانى که افرادی فاطمه را از پیامبر خواستگارى کردهاند؟ گفتم: نه. گفت: آرى، او خواهان دارد، چه مانعى دارد که تو هم نزد پیامبر خدا، فاطمه را خواستگاری نمایی. گفتم: من چیزى ندارم که با او ازدواج نمایم؟ گفت: اگر تو نزد پیامبر بروی حتماً فاطمه را به تو خواهد داد ... در نهایت به حضور رسول خدا رفتم. آنحضرت، عظمت و ابهت بسیاری داشت، وقتى در حضورش نشستم سکوت اختیار کردم. پیامبر فرمود: چرا نزدم آمدى؟، آیا خواستهای دارى؟! من سکوت کردم. فرمود: شاید براى خواستگارى فاطمه آمدى؟! گفتم: آرى!. ... فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره، به عقدت در میآورم».[3]
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) با رضایت پروردگار بود
منابع شیعه[4] و اهل سنت[5] روایاتی را نقل کردهاند که خداوند در مورد ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) رضایت داشته است:
امام حسین(ع) فرمود: «روزى رسول خدا(ص) در خانه امّ سلمه بود که فرشتهاى بر آنحضرت نازل شد ... پیامبر گمان کرد که او جبرئیل است و به او فرمود: اى جبرئیل! تا به حال با این شکل و شمایل بر ما نازل نشده بودی؟ آن فرشته گفت: من جبرئیل نیستم، بلکه صرصائیل میباشم. خداوند مرا به سوی تو فرستاد تا نور را با نور تزویج نمایم، پیامبر فرمود: چه کسى را به چه کسى؟ صرصائیل گفت: دخترت فاطمه(س) را به عقد على(ع) در آورم».[6]
مهریه و جهیزیه حضرت فاطمه(س)
اقوال مختلفی در مورد مهریه حضرت فاطمه وجود دارد.[7] حتی در برخی از منابع، امور فرا مادی مانند یک سوم بهشت و ... نیز به عنوان مهریه ذکر شده است.[8]
اما آنچه از منابع در مورد مهریه مادی نقل شده آن است که مهریه حضرتشان، همان مبلغی بوده که از فروش زره به دست آمده بود: «پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: زره خود را چه کردی؟ گفتم: حاضر است و به حق خدایى که جان على در دست قدرت او است، بیش از چهارصد درهم نمیارزد. فرمود: مانعى ندارد، من فاطمه را با همان زره به عقدت در میآورم، آنرا براى زهرا بفرست و آن مهریه فاطمه است».[9]
البته منابع در قیمت آن زره اختلاف کرده؛ برخی چهارصد درهم[10] و برخی پانصد درهم[11] را ذکر کردهاند. در هر صورت وسائل منزل ایشان نیز از همان پول فروش زره، خریداری شده است:
امام علی(ع) نقل میکند که رسول خدا(ص) خطاب به من فرمود: «برخیز و زره خود را بفروش!» برخاستم و زره را فروختم و پول آنرا گرفته، نزد پیامبر آورده و در مقابلش نهادم، آنحضرت نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزى نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتى از آن پولها را به وى داد و گفت: «این پولها را بگیر و با آنها براى فاطمه(ع) عطر خریدارى کن!» و بعد از او ابوبکر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: «با این پولها، براى فاطمه(ع) لباس و اثاثیه منزل خریدارى کن». و آنگاه عمّار یاسر و ... وارد بازار شده و لوازم دیگری خریدند... و هنگامى که خریدشان کامل شد، ابوبکر و گروهی از صحابه آنها را به خانه پیامبر(ص) بردند ... پیامبر آنها را وارسی کرد و فرمود: «خدا اینها را براى اهل بیت مبارک کند».[12]
[1]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 402، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج 5، ص 351، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[2]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم،ج 1، ص 353- 355، تبریز، نشر بنیهاشمی، چاپ اول، 1381ق.
[3]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 221، بیروت، دارالفکر، 1409ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 2، ص 141، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[4]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، ج 3، ص 61، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 143، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[5]. آجُرّی بغدادی، محمد بن حسین، الشریعة، محقق، دمیجی، عبدالله بن عمر، ج 5، ص 2129، السعودیة، دارالوطن، چاپ دوم، 1420ق؛ طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج 22، ص 407، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، بیتا.
[6]. ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة من مناقب أمیرالمؤمنین و الأئمة من ولده(ع) من طریق العامة، ص 35، مدرسة الإمام المهدی(ع)، قم، چاپ چاپ اول، 1407ق.
[7]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 351، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[8]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 113، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[9]. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبدالمعطی، ج 3، ص 160، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 348.
[10]. طبری آملی، محمد بن جریر بن رستم، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة(ع)، محقق، مصحح، اسدی، باسم محمد، ص 207، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1427ق.
[11]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 115، بیروت، البلاغ، 1419ق.
[12]. شیخ طوسی، الامالی، ص 40، قم، دارالثقافة، چاپ اول، 1414ق؛ شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة، ص 405 - 406، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1420ق.