کد سایت
fa59832
کد بایگانی
73548
نمایه
بررسی تطبیقی توصیف خداوند در قرآن و کتاب مقدس
خلاصه پرسش
توصیف خداوند در قرآن و عهد عتیق و جدید(تورات و انجیل)، چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
پرسش
توصیف خداوند در قرآن و کتاب مقدس، چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
پاسخ اجمالی
همانگونه که میدانید مخاطبان این کتابها یکسان نیستند؛ چرا که تورات قرنها قبل از قرآن نازل شده؛ به همین دلیل، برخی تفاوتهای آنها طبیعی بوده و برخی دیگر نیز از جنبه مکمل بودن قرآن قابل توجیه است. علاوه بر این، مدت نگارش عهد قدیم، چند قرن طول کشید و ادبیات و گفتارهای مختلفی در آن شکل گرفته که برخی تفاوتها نیز به همین جهت میباشد.
مهمترین شباهت قرآن و عهدین، تکیه بر یگانگی خداوند است. یگانگی خداوند، اصل اساسی و مهمترین نقطه اشتراک ادیان توحیدی است. علاوه بر این در بسیاری از صفات نیز نقطه اشتراکاتی وجود دارد که به صراحت در فرازهای مختلف این کتب آسمانی ذکر شده است.
مهمترین شباهت قرآن و عهدین، تکیه بر یگانگی خداوند است. یگانگی خداوند، اصل اساسی و مهمترین نقطه اشتراک ادیان توحیدی است. علاوه بر این در بسیاری از صفات نیز نقطه اشتراکاتی وجود دارد که به صراحت در فرازهای مختلف این کتب آسمانی ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی
ادیان توحیدی، چون از منبع واحدی سرچشمه گرفتهاند، همانندیهای بسیاری دارند که بررسی آنها میتواند در شناخت ادیان، کمک شایانی کند. قرآن این نکته را چنین بیان میکند: «بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی کلمهای که مابین ما و شما مشترک است و آن اینکه جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و بعضی از ما، موجودی غیر از خدا را به خدایی نگیرد».[1]
با این حال تفاوتهایی نیز در این ادیان وجود دارد؛ برخی تفاوتها، به جهت محیطهای زمانی و مکانی مختلف میباشد؛ برخی به جهتگیرایی و سطح تفکر در میان اقوام و برخی نیز به دلیل تحریف پیروان و یا فهم نادرست، به وجود آمده است.
در این مختصر تلاش میکنیم، اصل اساسی این ادیان که همان توحید باشد را مورد بررسی تطبیقی قرار دهیم و تفاوتها و شباهتهایشان را واکاوی نماییم.
قبل از ورود به بحث لازم است دو نکته به صورت مقدمه ذکر شود:
1. تفاوت در مخاطب
بیقین هر یک از ادیان الهی، وضعیت مخاطبان خود را در نظر داشتهاند و همین تفاوت وضعیت، میتواند تغییرات بسیاری را در ادیان به وجود آورده باشد. همانگونه که این تفاوتِ تصویرها است که خدای فلاسفه، واجب الوجود، خدای فقیهان، خدای معبود و مولی، خدای عارفان خدای محبوب و خدای عامیان خدایی همراز و همیار است. باز به همین دلیل است که بیماران با خدای شفابخش گفتوگو میکنند، در حالی که خاطیان با خدای بخشایشگر، و خواهشمندان با خدای بخشنده، و دلدادگان با خدای معشوق همسخن میشوند.[2] چگونگیِ درک تعامل انسان با خدا، میتواند تلقی و تعریف خاصی را از سایر آموزههای ادیان ارایه دهد.
قرآن، گفتوگویی میان خداوند و یهودیان را نقل کرده که نوع جملات و عبارات، ما را در فهم بهتر این مسئله کمک خواهد کرد: «و [یاد کنید] زمانى که موسى به قومش گفت: خدا به شما فرمان میدهد گاوى را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را مسخره میکنى؟! گفت: به خدا پناه میبرم از اینکه از نادانان باشم. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند که آن گاو چگونه گاوى باشد؟ گفت: او میفرماید که: آن گاوى است نه پیر از کارمانده، نه جوان نارسیده، [بلکه] گاوى میان این دو نوع گاو است. پس آنچه را به آن فرمان دادهاند، انجام دهید. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند رنگ آن چگونه است؟ گفت: او میفرماید: گاوى است زرد [رنگش روشن] که بینندگان را شاد و مسرور میکند. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند که [نهایتاً آن گاو] چه گاوى است؟ زیرا این گاو بر ما مُبهم و مُشتبه شده، و اگر خدا بخواهد [به شناخت آن] هدایت خواهیم شد. گفت: او میفرماید: گاوى است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه زراعت را آبیارى نماید، [از هر عیب و نقصى] سالم است، و رنگى مخالف رنگ اصلى در آن نیست، گفتند: اکنون حق را براى ما آوردى. پس آنرا ذبح کردند، در حالى که نزدیک بود فرمان خدا را اجرا نکنند!».[3]
2. نزول در قرون مختلف
کتاب مقدس، شامل دو مجموعه «عهد قدیم» و «عهد جدید» است. «عهد قدیم»، با اندکی تفاوت، کتاب مقدس یهودیان بوده و شامل بخشهای مختلفی است؛ «اسفار خمسه» که بنابر اعتقاد یهودیان بر موسی(ع) نازل شده و دو بخش دیگر «نبوئیم» و «کتوبیم» نیز وجود دارد که توسط انبیای بعدی نوشته شده است. «عهد جدید» نیز مجموعهای از کتابها از جمله «اناجیل»، «نامهها» و ... میباشد که توسط حواریون و پیروان عیسی(ع) نوشته شد.
اما نکته قابل تأمل اینجا است؛ این مجموعه حجیم، محصول نگارش افراد مختلف، با تواناییهای گوناگون در طول قرنها میباشد. از ابتدای تورات تا داستانهایی انتهایی عهد قدیم، قرنها فاصله بوده و این اختلاف زمانی، این اقتضا را دارد که نوع ادبیات مطالب گفته شده و بسیاری موارد دیگر تغییر پیدا کند؛ لذا انتظار وجود ادبیات همسان در تمام این کتابها و نوشتارها، انتظاری نابهجا است و طبیعی است که در زمانهای مختلف از توصیفات و گفتارهای متفاوتی استفاده شود.
اما قرآن با اینکه در محیطهای مختلف؛ مانند مکه و مدینه؛ در جنگ و صلح؛ در پیروزی و شکست و ... نازل شده است؛ اما مخاطبان، چندان فاصله زمانی ندارند و تنها در طول 23 سال این کتاب آسمانی نازل شده و به طور طبیعی این امر اقتضای هماهنگی و همسانی بیشتری در کلیات دارد.
شباهتها
1. یگانه بودن خداوند
یگانگی خداوند، اصلیترین و مهمترین نقطه اشتراک ادیان توحیدی است که در تمام ادیان آسمانی، ذکر شده است.
قرآن در آیات بسیاری این موضوع را ذکر میکند: «و خداى شما، خداوند یگانهاى است، که غیر از او معبودى نیست! او است بخشنده و مهربان».[4] «این است خدا، پروردگار شما؛ هیچ معبودى جز او نیست، آفریننده هر چیزى است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزى نگهبان است».[5]
در عهد عتیق نیز خداوند، خدایی یگانه است: «در مقابل من معبودان دیگری برای تو وجود نداشته باشد. هیچ پیکرهای و هیچ تصویری از آنچه در بالای آسمان و در پایین بر روی زمین و آنچه در آب در زیر زمین باشد برای خود نساز. به آنها سجده نکن و آنها را پرستش ننما چون من خداوند خالقت قادر غیور، بازخواست کننده گناه پدران از فرزندان، (فرزند و نوه) از نسل سوم تا چهارم دشمنانم [که پیرو پدر بدکار خود هستند] میباشم».[6] «ای ییسرائل(اسرائیل) گوش بده خداوند خالق ما، خداوند یکتاست. خداوند، خالق خود را، با تمام قلبت و با تمام جانت و با تمام دارائیت دوست بدار. و این سخنانی که من امروز به تو فرمان میدهم روی قلبت، [مورد توجه تو] باشد. هنگام نشستنت در خانه، راه رفتنت و در وقت خوابیدن و برخاستنت، آنها را خوب به فرزندانت یاد بده و در مورد آنها گفتگو نما».[7]
2. تشابه در صفات
علاوه بر توحید، تشابه در صفات نیز وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خالق بودن خداوند
«این است خدا، پروردگار شما [که] آفریننده هر چیزى است: خدایى جز او نیست. پس چگونه [از او] بازگردانیده میشوید».[8]
«زیرا خداوند خالقت قادر غیور در میان توست، مبادا خشم خداوند خالقت بر تو افروخته شده از روی زمین نابودت سازد».[9]
مهربان و رحیم بودن
«بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».[10]
«نظر به اینکه خداوند خالقت مهربان است تو را ترک نخواهد کرد و نابودت نخواهد نمود و پیمان پدرانت را که به آنها سوگند یاد کرد به فراموشی نخواهد سپرد».[11]
عظمت و جلال خداوند
«بزرگ و مبارک نام پروردگار تو است که صاحب شکوه و جلال و کرامت است».[12]
«از آنها نهراس؛ زیرا خداوند خالقت که قادری بزرگ و مهیب است در میان توست».[13] «هنگامی که نام خداوند را بر زبان میآورم، بزرگواری خداوند ما را بستایید».[14]
با این حال تفاوتهایی نیز در این ادیان وجود دارد؛ برخی تفاوتها، به جهت محیطهای زمانی و مکانی مختلف میباشد؛ برخی به جهتگیرایی و سطح تفکر در میان اقوام و برخی نیز به دلیل تحریف پیروان و یا فهم نادرست، به وجود آمده است.
در این مختصر تلاش میکنیم، اصل اساسی این ادیان که همان توحید باشد را مورد بررسی تطبیقی قرار دهیم و تفاوتها و شباهتهایشان را واکاوی نماییم.
قبل از ورود به بحث لازم است دو نکته به صورت مقدمه ذکر شود:
1. تفاوت در مخاطب
بیقین هر یک از ادیان الهی، وضعیت مخاطبان خود را در نظر داشتهاند و همین تفاوت وضعیت، میتواند تغییرات بسیاری را در ادیان به وجود آورده باشد. همانگونه که این تفاوتِ تصویرها است که خدای فلاسفه، واجب الوجود، خدای فقیهان، خدای معبود و مولی، خدای عارفان خدای محبوب و خدای عامیان خدایی همراز و همیار است. باز به همین دلیل است که بیماران با خدای شفابخش گفتوگو میکنند، در حالی که خاطیان با خدای بخشایشگر، و خواهشمندان با خدای بخشنده، و دلدادگان با خدای معشوق همسخن میشوند.[2] چگونگیِ درک تعامل انسان با خدا، میتواند تلقی و تعریف خاصی را از سایر آموزههای ادیان ارایه دهد.
قرآن، گفتوگویی میان خداوند و یهودیان را نقل کرده که نوع جملات و عبارات، ما را در فهم بهتر این مسئله کمک خواهد کرد: «و [یاد کنید] زمانى که موسى به قومش گفت: خدا به شما فرمان میدهد گاوى را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را مسخره میکنى؟! گفت: به خدا پناه میبرم از اینکه از نادانان باشم. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند که آن گاو چگونه گاوى باشد؟ گفت: او میفرماید که: آن گاوى است نه پیر از کارمانده، نه جوان نارسیده، [بلکه] گاوى میان این دو نوع گاو است. پس آنچه را به آن فرمان دادهاند، انجام دهید. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند رنگ آن چگونه است؟ گفت: او میفرماید: گاوى است زرد [رنگش روشن] که بینندگان را شاد و مسرور میکند. گفتند: از پروردگارت بخواه براى ما بیان کند که [نهایتاً آن گاو] چه گاوى است؟ زیرا این گاو بر ما مُبهم و مُشتبه شده، و اگر خدا بخواهد [به شناخت آن] هدایت خواهیم شد. گفت: او میفرماید: گاوى است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه زراعت را آبیارى نماید، [از هر عیب و نقصى] سالم است، و رنگى مخالف رنگ اصلى در آن نیست، گفتند: اکنون حق را براى ما آوردى. پس آنرا ذبح کردند، در حالى که نزدیک بود فرمان خدا را اجرا نکنند!».[3]
2. نزول در قرون مختلف
کتاب مقدس، شامل دو مجموعه «عهد قدیم» و «عهد جدید» است. «عهد قدیم»، با اندکی تفاوت، کتاب مقدس یهودیان بوده و شامل بخشهای مختلفی است؛ «اسفار خمسه» که بنابر اعتقاد یهودیان بر موسی(ع) نازل شده و دو بخش دیگر «نبوئیم» و «کتوبیم» نیز وجود دارد که توسط انبیای بعدی نوشته شده است. «عهد جدید» نیز مجموعهای از کتابها از جمله «اناجیل»، «نامهها» و ... میباشد که توسط حواریون و پیروان عیسی(ع) نوشته شد.
اما نکته قابل تأمل اینجا است؛ این مجموعه حجیم، محصول نگارش افراد مختلف، با تواناییهای گوناگون در طول قرنها میباشد. از ابتدای تورات تا داستانهایی انتهایی عهد قدیم، قرنها فاصله بوده و این اختلاف زمانی، این اقتضا را دارد که نوع ادبیات مطالب گفته شده و بسیاری موارد دیگر تغییر پیدا کند؛ لذا انتظار وجود ادبیات همسان در تمام این کتابها و نوشتارها، انتظاری نابهجا است و طبیعی است که در زمانهای مختلف از توصیفات و گفتارهای متفاوتی استفاده شود.
اما قرآن با اینکه در محیطهای مختلف؛ مانند مکه و مدینه؛ در جنگ و صلح؛ در پیروزی و شکست و ... نازل شده است؛ اما مخاطبان، چندان فاصله زمانی ندارند و تنها در طول 23 سال این کتاب آسمانی نازل شده و به طور طبیعی این امر اقتضای هماهنگی و همسانی بیشتری در کلیات دارد.
شباهتها
1. یگانه بودن خداوند
یگانگی خداوند، اصلیترین و مهمترین نقطه اشتراک ادیان توحیدی است که در تمام ادیان آسمانی، ذکر شده است.
قرآن در آیات بسیاری این موضوع را ذکر میکند: «و خداى شما، خداوند یگانهاى است، که غیر از او معبودى نیست! او است بخشنده و مهربان».[4] «این است خدا، پروردگار شما؛ هیچ معبودى جز او نیست، آفریننده هر چیزى است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزى نگهبان است».[5]
در عهد عتیق نیز خداوند، خدایی یگانه است: «در مقابل من معبودان دیگری برای تو وجود نداشته باشد. هیچ پیکرهای و هیچ تصویری از آنچه در بالای آسمان و در پایین بر روی زمین و آنچه در آب در زیر زمین باشد برای خود نساز. به آنها سجده نکن و آنها را پرستش ننما چون من خداوند خالقت قادر غیور، بازخواست کننده گناه پدران از فرزندان، (فرزند و نوه) از نسل سوم تا چهارم دشمنانم [که پیرو پدر بدکار خود هستند] میباشم».[6] «ای ییسرائل(اسرائیل) گوش بده خداوند خالق ما، خداوند یکتاست. خداوند، خالق خود را، با تمام قلبت و با تمام جانت و با تمام دارائیت دوست بدار. و این سخنانی که من امروز به تو فرمان میدهم روی قلبت، [مورد توجه تو] باشد. هنگام نشستنت در خانه، راه رفتنت و در وقت خوابیدن و برخاستنت، آنها را خوب به فرزندانت یاد بده و در مورد آنها گفتگو نما».[7]
2. تشابه در صفات
علاوه بر توحید، تشابه در صفات نیز وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خالق بودن خداوند
«این است خدا، پروردگار شما [که] آفریننده هر چیزى است: خدایى جز او نیست. پس چگونه [از او] بازگردانیده میشوید».[8]
«زیرا خداوند خالقت قادر غیور در میان توست، مبادا خشم خداوند خالقت بر تو افروخته شده از روی زمین نابودت سازد».[9]
مهربان و رحیم بودن
«بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است».[10]
«نظر به اینکه خداوند خالقت مهربان است تو را ترک نخواهد کرد و نابودت نخواهد نمود و پیمان پدرانت را که به آنها سوگند یاد کرد به فراموشی نخواهد سپرد».[11]
عظمت و جلال خداوند
«بزرگ و مبارک نام پروردگار تو است که صاحب شکوه و جلال و کرامت است».[12]
«از آنها نهراس؛ زیرا خداوند خالقت که قادری بزرگ و مهیب است در میان توست».[13] «هنگامی که نام خداوند را بر زبان میآورم، بزرگواری خداوند ما را بستایید».[14]
قدرت مطلق الهی
«مگر ندانستى که خدا بر هر کارى توانا است؟».[15]
«من قادر مطلق هستم در حضورم سلوک کن و کامل شو».[16] «و قادر مطلق تو را برکت داده بارور و زیادت کند و به اقوام پرجمعیت مبدل گردی».[17]
مالکیت
«بار خدایا! تویى که فرمانفرمایى هر آنکس را که خواهى، فرمانروایى بخشى و از هر که خواهى، فرمانروایى را باز ستانى و هر که را خواهى، عزت بخشى و هر که را خواهى، خوار گردانى همه خوبیها به دست توست، و تو بر هر چیز توانایى».[18]
«دستم را [به عنوان قسم] به درگاه خداوند، قادر متعال، مالک آسمان و زمین بلند کردم».[19] «ای قوم نادان و بیخرد، آیا به خداوند چنین پاداش میدهید؟ مگر نه اینکه او پدر تو و مالک توست و تو را ساخته و پرداخته است».[20]
صداقت
«خدا است که جز او هیچ معبودى نیست و به طور قطع همه شما را روز قیامت که تردیدى در آن نیست، جمع خواهد کرد. کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد؟».[21]
«خداوند قادر، انسان نیست که دروغ بگوید یا بنیآدم، که پشیمان شود. او اعلام داشته است. آیا عمل نخواهد کرد؟ و سخن گفته است آیا انجام نخواهد داد؟».[22]
تفاوتها
همانگونه که گفته شد؛ عموم تفاوتها به جهت تفاوت و اختلاف در محیط، زمان و مخاطبان آیات است و برخی دیگر به جهت تحریفاتی است که انجام شده.
در اینجا به تعدادی از این تفاوتها اشاره میکنیم:
1. انسان انگاری
در بسیاری از آیات تورات، بویژه فصلهای ابتدایی آن، خداوند حضوری مستقیم و پر رنگ دارد؛ و به نوعی از او یاد میشود که نشان از حضور انسانگونه او در میان بنیاسرائیل دارد: «مکان سکونتم را در میان شما قرار داده و روحم از شما نفرت نخواهد داشت. سایهام را بر سر شما گسترانیده داور شما خواهم بود».[23] «برای من مکان مقدس بسازند تا در میان آنها ساکن شوم».[24]
البته قرآن نیز تعداد اندکی از این آیات دارد: «دست خدا بالاى دستهاى آنان است»[25] که البته همه مفسران شیعه[26] و برخی از مفسران اهل سنت[27] این کلمات را به معنای جسم داشتن و صفات انسانی داشتن خداوند ندانستهاند و طبیعی است که مفسران یهودی نیز چنین حملهایی برای نوشتههایشان بیاورند. به هر حال، این نوع نوشتارهای نیازمند توجیه در عهد قدیم بیشتر بوده است.
2. سرعت در مجازات[28]
خدای عهد عتیق، خدایی است که زود بر میآشوبد، چندان که با کمترین لغزش بندگانش، چنان خشمگین میشود که سختترین کیفرها را بر آنان وارد میسازد؛ خدایی که کمتر خطایی را فراموش میکند و انسانِ گردنکش را در زیر قدرت نامتناهی خود له میکند و خطای هیچکس را بدون پاسخ نمیگذارد: «به آنها سجده نکن و آنها را پرستش ننما چون من خداوند خالقت قادر غیور، بازخواست کننده گناه پدران از فرزندان، (فرزند و نوه) از نسل سوم تا چهارم دشمنانم [که پیرو پدر بدکار خود هستند] میباشم».[29] برای سرعت در مجازات نیز مثلهای بسیاری وجود دارد؛ برای نمونه داستان آوارگی در صحرا[30] و ... که در این مختصر نیاز به تفصیل بیشتر نیست.
البته این بدان معنا نیست که عشق به خدا و دوست داشتنش برای یهودیان بیمعنا باشد، بلکه در این کتاب گاهی هم از خدای مهربان سخن گفته میشود، خدایی که به بندهاش رحمت میکند: «اما بر کسانی که مرا دوست بدارند و دستورات مرا پیروی کنند، تا هزار پشت رحمت میکنم».[31] و نیز گاه فرمان عهد عتیق بر این است که این خدا دوست داشته شود: «و خداوند خالق خود را دوست بدارید و او را با تمام قلب و جان خود پرستش نمایید».[32]
در عهد عتیق و به خصوص اسفار خمسه، کمتر اشارهای به قیامت و جهان پس از مرگ وجود دارد؛ لذا بر اساس آن، عموم مجازاتها و بازخواستها در همین دنیا انجام میشود. اما ویژگی قرآن این است که بسیاری از مجازاتها را به آخرت ارجاع میدهد: «در حقیقت، کسانى که کافر شده و در حال کفر مردهاند، اگر چه [فراخناى] زمین را پر از طلا کنند و آنرا [براى خود] فدیه دهند، هرگز از هیچیک از آنان پذیرفته نگردد آنان را عذابى دردناک خواهد بود، و یاورانى نخواهند داشت».[33]
قرآن در موارد فراوانی نیز عفو و بخشش خدا را به رخ بندگان میکشد.
3. خداوندی ملی و قبیلهای
با اینکه در تورات به خداوندی خداوند، برای همه انسانها اشاره شده: «و حالا اگر حتماً به حرف من گوش دهید و پیمانم را رعایت کنید از میان تمام قومها برای من نخبهتر خواهید بود چون تمام کره زمین [هم] مال من است».[34]
با این حال؛ نگرش غالب عهد قدیم، چنین است که یهوه خدایی است کاملاً ملی؛ خدای تورات، خدای بنیاسرائیل است و بس. و بنیاسرائیل تنها قوم برگزیده خدا و ملت او [گاهی فرزندان او] بهشمار میآیند. براساس عهد عتیق، اراده خدا که در آغاز بر این استوار گشته بود که همه انسانها را سرپرستی کند و در جهت احیای همه مردم بکوشد با استقرار در خاندان ابراهیم پایان یافت و خدا به خدایی بدل گشت که متکفل امر خاندان خاصی است.
اما قرآن در آیات بسیاری بر جهان شمولی اعتقاد به خداوند و فراگیری آن، اشاره دارد: «منم، خداوند، پروردگار جهانیان».[35] «و ستایش، ویژه خدا، پروردگار جهانیان است».[36]
4. خدای تثلیث با محوریت عیسای مسیح
اعتقاد مسیحیان وجود خدای سهگانه است که در عین سه تا بودن، خدای واحدی نیز است. عهد جدید جز در سه انجیل اول، به صراحت این توحید ناخالص را تبیین و تفسیر میکند. اعتقادی که به هیچ وجه مورد تأیید اسلام و آیات قرآن نیست: «آنها که گفتند: خداوند، یکى از سه خداست [نیز] به یقین کافر شدند معبودى جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها [که روى این عقیده ایستادگى کنند،] خواهد رسید».[37]
علاوه بر این، نقش عیسی(ع) در عهد جدید نیز از تفاوتها است. عیسی(ع) سنگ آسیای عهد جدید است و تمام اعتقادات و گفتارها به او ختم میشود. عیسی خداوند جسم یافتهای است که تلاش میکند گناه نخستین بشر که با گناه آدم بر ذات همه قرار گرفته را با فدا شدن خود، از بین ببرد. توحید در عهد جدید بدون عیسی(ع) معنا ندارد و خداوندی که همیشه از او یاد میشود، عیسی(ع) است؛ این اعتقاد در اسلام، از ریشه باطل است.
«من قادر مطلق هستم در حضورم سلوک کن و کامل شو».[16] «و قادر مطلق تو را برکت داده بارور و زیادت کند و به اقوام پرجمعیت مبدل گردی».[17]
مالکیت
«بار خدایا! تویى که فرمانفرمایى هر آنکس را که خواهى، فرمانروایى بخشى و از هر که خواهى، فرمانروایى را باز ستانى و هر که را خواهى، عزت بخشى و هر که را خواهى، خوار گردانى همه خوبیها به دست توست، و تو بر هر چیز توانایى».[18]
«دستم را [به عنوان قسم] به درگاه خداوند، قادر متعال، مالک آسمان و زمین بلند کردم».[19] «ای قوم نادان و بیخرد، آیا به خداوند چنین پاداش میدهید؟ مگر نه اینکه او پدر تو و مالک توست و تو را ساخته و پرداخته است».[20]
صداقت
«خدا است که جز او هیچ معبودى نیست و به طور قطع همه شما را روز قیامت که تردیدى در آن نیست، جمع خواهد کرد. کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد؟».[21]
«خداوند قادر، انسان نیست که دروغ بگوید یا بنیآدم، که پشیمان شود. او اعلام داشته است. آیا عمل نخواهد کرد؟ و سخن گفته است آیا انجام نخواهد داد؟».[22]
تفاوتها
همانگونه که گفته شد؛ عموم تفاوتها به جهت تفاوت و اختلاف در محیط، زمان و مخاطبان آیات است و برخی دیگر به جهت تحریفاتی است که انجام شده.
در اینجا به تعدادی از این تفاوتها اشاره میکنیم:
1. انسان انگاری
در بسیاری از آیات تورات، بویژه فصلهای ابتدایی آن، خداوند حضوری مستقیم و پر رنگ دارد؛ و به نوعی از او یاد میشود که نشان از حضور انسانگونه او در میان بنیاسرائیل دارد: «مکان سکونتم را در میان شما قرار داده و روحم از شما نفرت نخواهد داشت. سایهام را بر سر شما گسترانیده داور شما خواهم بود».[23] «برای من مکان مقدس بسازند تا در میان آنها ساکن شوم».[24]
البته قرآن نیز تعداد اندکی از این آیات دارد: «دست خدا بالاى دستهاى آنان است»[25] که البته همه مفسران شیعه[26] و برخی از مفسران اهل سنت[27] این کلمات را به معنای جسم داشتن و صفات انسانی داشتن خداوند ندانستهاند و طبیعی است که مفسران یهودی نیز چنین حملهایی برای نوشتههایشان بیاورند. به هر حال، این نوع نوشتارهای نیازمند توجیه در عهد قدیم بیشتر بوده است.
2. سرعت در مجازات[28]
خدای عهد عتیق، خدایی است که زود بر میآشوبد، چندان که با کمترین لغزش بندگانش، چنان خشمگین میشود که سختترین کیفرها را بر آنان وارد میسازد؛ خدایی که کمتر خطایی را فراموش میکند و انسانِ گردنکش را در زیر قدرت نامتناهی خود له میکند و خطای هیچکس را بدون پاسخ نمیگذارد: «به آنها سجده نکن و آنها را پرستش ننما چون من خداوند خالقت قادر غیور، بازخواست کننده گناه پدران از فرزندان، (فرزند و نوه) از نسل سوم تا چهارم دشمنانم [که پیرو پدر بدکار خود هستند] میباشم».[29] برای سرعت در مجازات نیز مثلهای بسیاری وجود دارد؛ برای نمونه داستان آوارگی در صحرا[30] و ... که در این مختصر نیاز به تفصیل بیشتر نیست.
البته این بدان معنا نیست که عشق به خدا و دوست داشتنش برای یهودیان بیمعنا باشد، بلکه در این کتاب گاهی هم از خدای مهربان سخن گفته میشود، خدایی که به بندهاش رحمت میکند: «اما بر کسانی که مرا دوست بدارند و دستورات مرا پیروی کنند، تا هزار پشت رحمت میکنم».[31] و نیز گاه فرمان عهد عتیق بر این است که این خدا دوست داشته شود: «و خداوند خالق خود را دوست بدارید و او را با تمام قلب و جان خود پرستش نمایید».[32]
در عهد عتیق و به خصوص اسفار خمسه، کمتر اشارهای به قیامت و جهان پس از مرگ وجود دارد؛ لذا بر اساس آن، عموم مجازاتها و بازخواستها در همین دنیا انجام میشود. اما ویژگی قرآن این است که بسیاری از مجازاتها را به آخرت ارجاع میدهد: «در حقیقت، کسانى که کافر شده و در حال کفر مردهاند، اگر چه [فراخناى] زمین را پر از طلا کنند و آنرا [براى خود] فدیه دهند، هرگز از هیچیک از آنان پذیرفته نگردد آنان را عذابى دردناک خواهد بود، و یاورانى نخواهند داشت».[33]
قرآن در موارد فراوانی نیز عفو و بخشش خدا را به رخ بندگان میکشد.
3. خداوندی ملی و قبیلهای
با اینکه در تورات به خداوندی خداوند، برای همه انسانها اشاره شده: «و حالا اگر حتماً به حرف من گوش دهید و پیمانم را رعایت کنید از میان تمام قومها برای من نخبهتر خواهید بود چون تمام کره زمین [هم] مال من است».[34]
با این حال؛ نگرش غالب عهد قدیم، چنین است که یهوه خدایی است کاملاً ملی؛ خدای تورات، خدای بنیاسرائیل است و بس. و بنیاسرائیل تنها قوم برگزیده خدا و ملت او [گاهی فرزندان او] بهشمار میآیند. براساس عهد عتیق، اراده خدا که در آغاز بر این استوار گشته بود که همه انسانها را سرپرستی کند و در جهت احیای همه مردم بکوشد با استقرار در خاندان ابراهیم پایان یافت و خدا به خدایی بدل گشت که متکفل امر خاندان خاصی است.
اما قرآن در آیات بسیاری بر جهان شمولی اعتقاد به خداوند و فراگیری آن، اشاره دارد: «منم، خداوند، پروردگار جهانیان».[35] «و ستایش، ویژه خدا، پروردگار جهانیان است».[36]
4. خدای تثلیث با محوریت عیسای مسیح
اعتقاد مسیحیان وجود خدای سهگانه است که در عین سه تا بودن، خدای واحدی نیز است. عهد جدید جز در سه انجیل اول، به صراحت این توحید ناخالص را تبیین و تفسیر میکند. اعتقادی که به هیچ وجه مورد تأیید اسلام و آیات قرآن نیست: «آنها که گفتند: خداوند، یکى از سه خداست [نیز] به یقین کافر شدند معبودى جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها [که روى این عقیده ایستادگى کنند،] خواهد رسید».[37]
علاوه بر این، نقش عیسی(ع) در عهد جدید نیز از تفاوتها است. عیسی(ع) سنگ آسیای عهد جدید است و تمام اعتقادات و گفتارها به او ختم میشود. عیسی خداوند جسم یافتهای است که تلاش میکند گناه نخستین بشر که با گناه آدم بر ذات همه قرار گرفته را با فدا شدن خود، از بین ببرد. توحید در عهد جدید بدون عیسی(ع) معنا ندارد و خداوندی که همیشه از او یاد میشود، عیسی(ع) است؛ این اعتقاد در اسلام، از ریشه باطل است.
[1]. آل عمران، 64.
[2]. صادق نیا، مهراب؛ هفت آسمان، شماره 15، خدای عهد عتیق، ص 218، پاییز 1381ش.
[3]. بقره، 67 - 71.
[4]. بقره، 163.
[5]. انعام، 102.
[6]. خروج، 20: 3 - 5 (ترجمه انجمن کلیمیان ایران).
[7]. تثنیه، 6: 4 ـ 7.
[8]. غافر، 62.
[9]. تثنیه، 6: 15.
[10]. آل عمران،31.
[11]. تثنیه، 4: 31.
[12]. الرحمن، 78.
[13]. تثنیه، 7: 21
[14]. تثنیه، 32: 3.
[15]. بقره،106.
[16]. پیدایش، 17: 1.
[17]. پیدایش، 28: 3.
[18]. آل عمران، 26.
[19]. پیدایش، 14: 22.
[20]. تثنیه، 32: 6.
[21]. نساء، 87.
[22]. اعداد، 23: 19.
[23]. سفر لویان، 26: 11- 12.
[24]. خروج، 25: 8.
[25]. فتح، 10.
[26]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 9، ص 319، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 5، ص 39، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[27]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 28، ص 73، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[29]. خروج، 20: 5.
[30]. تثنیه، 3: 26.
[31]. تثنیه، 5: 10.
[32]. تثنیه، 11: 13.
[33]. آل عمران، 91.
[34]. خروج، 19: 5.
[35]. قصص، 30.
[36]. صافات، 182.
[37]. مائده،73.