کد سایت
fa60422
کد بایگانی
74273
نمایه
ملاک و معیار ارزش اخلاقی
طبقه بندی موضوعی
معیار شناسی (دین و اخلاق)
خلاصه پرسش
آیا واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق قابل تعریف است؟ ملاک و معیار ارزش اخلاقی چیست؟
پرسش
آیا واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق قابل تعریف است؟ ملاک و معیار ارزش اخلاقی چیست؟
پاسخ اجمالی
ارزش در لغت به معنای «قیمت»، «بها»، «ارج»، «برازندگی» و «شایستگی» است، اما در فلسفه اخلاق تعریف معیّن و آسانی برای ارزش بیان نشده است، بلکه تنها میتوان با تحقیق و پژوهش موارد کاربرد آن به مصداقها و در حد امکان ملاکها و معیارهای آن دست یافت؛ لذا با توجه به موارد کاربرد خود واژه «ارزش»، چند ملاک را برشمردهاند: 1. مطلوبیت؛ 2. کمال؛ 3. محبوب بودن؛ 4. سودمندی و ثمرات مترتب؛ 5. زیبایی و... .
اما درباره ارزش اخلاقی از دیدگاه دین این امور را ذکر کردهاند: 1. هماهنگی با فطرت الهی؛ 2. هماهنگی با مَن برتر(مَنِ عِلوی)؛ 3. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ 4. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ 5. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.
اما درباره ارزش اخلاقی از دیدگاه دین این امور را ذکر کردهاند: 1. هماهنگی با فطرت الهی؛ 2. هماهنگی با مَن برتر(مَنِ عِلوی)؛ 3. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ 4. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ 5. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.
پاسخ تفصیلی
یکی از واژههایی که در گزارههای اخلاقی و مباحث مربوط به اخلاق به کار میرود، واژه «ارزش» است. ارزش در لغت به معنای «قیمت»، «بها»، «ارج»، «برازندگی» و «شایستگی» است.[1]
در فلسفه اخلاق نیز از واژه ارزش اینگونه بحث میشود که؛ همه مردم در زندگى، به داورى اخلاقى میپردازند و بعضى چیزها را بد، نادرست و ناحق و برخى امور را خوب، درست و بحق میخوانند. چگونه است که رفتارى را خوب(پسندیده) و رفتار دیگرى را بد(ناپسند) میدانیم؟ از چه طریقى میتوان به ملاک و معیار درستى در ارزشگذارى اخلاقى اعمال دست یافت؟ این مسئله از دیرباز توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده است. آنان اغلب هدف خود از مباحث اخلاقى را رسیدن به نوعى معرفت کلى و سرنوشتساز از بایستگى و نبایستگى و خوبى و بدى اخلاقى دانستهاند. تلاش براى دستیابى به ملاکى عام در تشخیص ارزشهاى اخلاقى، یکى از بنیادیترین مباحث اخلاق هنجارى بوده و موجب پیدایش آرا و دیدگاههاى متعددى گردیده است.[2]
بررسی تعریفپذیری واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق
در فلسفه اخلاق؛ درباره واژه «ارزش» دو پرسش بنیادین مطرح است:
1. مفاد و معنای این واژه چیست؟ یعنی وقتی گفته میشود «راستگویی ارزش اخلاقی دارد» و یا «گزاره عدالت خوب است، یک گزاره ارزشی است» مراد چیست؟
2. ملاک و معیار ارزش در اخلاق چیست؟ یعنی به چه معیار و ملاکی راستگویی ارزش اخلاقی دارد، ولی پیادهروی معمولی این ارزش را ندارد؟
در فلسفه اخلاق؛ تعریف معیّن و آسانی برای ارزش ارائه نشده است، بلکه تنها میتوان با کاویدن موارد کاربرد آن به مصداقها و در حد امکان ملاکها و معیارهای آن دست یافت.
ملاک و معیار ارزش اخلاقی
با توجه به موارد کاربرد واژه خود «ارزش»، میتوان چند ملاک برای آن برشمرد: 1. مطلوبیت؛ 2. کمال؛ 3. محبوب بودن؛ 4. سودمندی و ثمرات مترتب؛ 5. زیبایی و... .[3]
اما درباره «ارزش اخلاقی» از منظر دین اسلام نیز میتوان این امور را بیان کرد: 1. هماهنگی با فطرت الهی؛ 2. هماهنگی با مَن برتر(مَنِ عِلوی)؛ 3. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ 4. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ 5. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.[4]
برای فهم بهتر ملاک «ارزش اخلاقی» توجه به نکاتی ضروری به نظر میرسد:
1. صِرف حضور یک صفت، دلیل بر ملاک بودن «ارزش اخلاقی» از دیدگاه دین نیست؛ از اینرو مثلاً اگر کسی «مطلوبیت» را به تنهایی ملاک ارزش بداند، گرفتار مغالطه شده است؛ زیرا امکان دارد چیز دیگری؛ مانند کمال، محبوبیت و یا سودمندی، ملاک ارزش باشد. پس مطلوب بودن به تنهایی ملاک ارزش اخلاقی نیست. بلکه باید با ملاکهای دیگر ارزش اخلاقی در دین؛ مانند هماهنگی با فطرت الهی سنجیده شود؛ زیرا با توجه به مبانی صحیح عقلی و دینی؛ هماهنگی با فطرت الهی و انسانیت انسان(عاطفه، مَن برتر، الزامات نفسانی و ...) تجلی اسما و صفات الهی و کمالات مترتب و عبودیت و بندگی و درک مقام الهی و رسیدن به این نکته که هر چیز غیر او هیچ است، بهترین ملاکهای ارزشی بودن اخلاق و اخلاقیات است.[5]
2. مصادیق ارزشی گاهی ارزش ذاتی دارند و گاهی ارزش مقدّمی؛ یعنی مقدّمه ارزش بالاتری هستند. به عنوان مثال؛ دفاع در مقابل دشمن و استقلال، هر دو ارزشمندند ولی دفاع، دارای ارزش مقدّمی است؛ زیرا مقدمه استقلال و یا حافظ آن است، ولی استقلال نسبت به دفاع این حالت را ندارد، اگرچه مقدمه یک ارزش بالاتر باشد. به همین دلیل، بالاترین ارزش و ارزش اصیل در اخلاق را میتوان نمود اسما و صفات الهی و مقام عبودیت دانست.
3. فاعل مختار، به دو شرط به ارزشهای اخلاقی دست مییابد:
الف. فعل او به خودی خود، خیر و دارای ارزش مثبت باشد؛ که به ارزشهای ذاتی و غایات مطلوب و هماهنگی با فطرت الهی و امثال آن وابسته است. برای نمونه؛ ارزش راستگویی - با قطع نظر از فاعل آن - به میزان هماهنگی آن با روح ملکوتی و تأثیرگذاری آن در به دست آوردن کمالات معنوی و صفات الهی است.
ب. این فعل با نیت پاک و خالص انجام شود.[6] در فلسفه اخلاق اسلامى، براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حُسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه اینکه کاملاً با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛ مثلاً، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى ندارد.[7] مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلاً، کسى که به دیگرى سلام میکند، وقتى سلام او ارزش اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.[8]
4. گفتنی است؛ در این میان، بحث درباره جایگاه عقل در کشف ارزشهای اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینهای فرقهساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزشهای اخلاقی دفاع کردهاند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانستهاند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادلهای اقامه کردهاند.[9]
در فلسفه اخلاق نیز از واژه ارزش اینگونه بحث میشود که؛ همه مردم در زندگى، به داورى اخلاقى میپردازند و بعضى چیزها را بد، نادرست و ناحق و برخى امور را خوب، درست و بحق میخوانند. چگونه است که رفتارى را خوب(پسندیده) و رفتار دیگرى را بد(ناپسند) میدانیم؟ از چه طریقى میتوان به ملاک و معیار درستى در ارزشگذارى اخلاقى اعمال دست یافت؟ این مسئله از دیرباز توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده است. آنان اغلب هدف خود از مباحث اخلاقى را رسیدن به نوعى معرفت کلى و سرنوشتساز از بایستگى و نبایستگى و خوبى و بدى اخلاقى دانستهاند. تلاش براى دستیابى به ملاکى عام در تشخیص ارزشهاى اخلاقى، یکى از بنیادیترین مباحث اخلاق هنجارى بوده و موجب پیدایش آرا و دیدگاههاى متعددى گردیده است.[2]
بررسی تعریفپذیری واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق
در فلسفه اخلاق؛ درباره واژه «ارزش» دو پرسش بنیادین مطرح است:
1. مفاد و معنای این واژه چیست؟ یعنی وقتی گفته میشود «راستگویی ارزش اخلاقی دارد» و یا «گزاره عدالت خوب است، یک گزاره ارزشی است» مراد چیست؟
2. ملاک و معیار ارزش در اخلاق چیست؟ یعنی به چه معیار و ملاکی راستگویی ارزش اخلاقی دارد، ولی پیادهروی معمولی این ارزش را ندارد؟
در فلسفه اخلاق؛ تعریف معیّن و آسانی برای ارزش ارائه نشده است، بلکه تنها میتوان با کاویدن موارد کاربرد آن به مصداقها و در حد امکان ملاکها و معیارهای آن دست یافت.
ملاک و معیار ارزش اخلاقی
با توجه به موارد کاربرد واژه خود «ارزش»، میتوان چند ملاک برای آن برشمرد: 1. مطلوبیت؛ 2. کمال؛ 3. محبوب بودن؛ 4. سودمندی و ثمرات مترتب؛ 5. زیبایی و... .[3]
اما درباره «ارزش اخلاقی» از منظر دین اسلام نیز میتوان این امور را بیان کرد: 1. هماهنگی با فطرت الهی؛ 2. هماهنگی با مَن برتر(مَنِ عِلوی)؛ 3. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ 4. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ 5. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.[4]
برای فهم بهتر ملاک «ارزش اخلاقی» توجه به نکاتی ضروری به نظر میرسد:
1. صِرف حضور یک صفت، دلیل بر ملاک بودن «ارزش اخلاقی» از دیدگاه دین نیست؛ از اینرو مثلاً اگر کسی «مطلوبیت» را به تنهایی ملاک ارزش بداند، گرفتار مغالطه شده است؛ زیرا امکان دارد چیز دیگری؛ مانند کمال، محبوبیت و یا سودمندی، ملاک ارزش باشد. پس مطلوب بودن به تنهایی ملاک ارزش اخلاقی نیست. بلکه باید با ملاکهای دیگر ارزش اخلاقی در دین؛ مانند هماهنگی با فطرت الهی سنجیده شود؛ زیرا با توجه به مبانی صحیح عقلی و دینی؛ هماهنگی با فطرت الهی و انسانیت انسان(عاطفه، مَن برتر، الزامات نفسانی و ...) تجلی اسما و صفات الهی و کمالات مترتب و عبودیت و بندگی و درک مقام الهی و رسیدن به این نکته که هر چیز غیر او هیچ است، بهترین ملاکهای ارزشی بودن اخلاق و اخلاقیات است.[5]
2. مصادیق ارزشی گاهی ارزش ذاتی دارند و گاهی ارزش مقدّمی؛ یعنی مقدّمه ارزش بالاتری هستند. به عنوان مثال؛ دفاع در مقابل دشمن و استقلال، هر دو ارزشمندند ولی دفاع، دارای ارزش مقدّمی است؛ زیرا مقدمه استقلال و یا حافظ آن است، ولی استقلال نسبت به دفاع این حالت را ندارد، اگرچه مقدمه یک ارزش بالاتر باشد. به همین دلیل، بالاترین ارزش و ارزش اصیل در اخلاق را میتوان نمود اسما و صفات الهی و مقام عبودیت دانست.
3. فاعل مختار، به دو شرط به ارزشهای اخلاقی دست مییابد:
الف. فعل او به خودی خود، خیر و دارای ارزش مثبت باشد؛ که به ارزشهای ذاتی و غایات مطلوب و هماهنگی با فطرت الهی و امثال آن وابسته است. برای نمونه؛ ارزش راستگویی - با قطع نظر از فاعل آن - به میزان هماهنگی آن با روح ملکوتی و تأثیرگذاری آن در به دست آوردن کمالات معنوی و صفات الهی است.
ب. این فعل با نیت پاک و خالص انجام شود.[6] در فلسفه اخلاق اسلامى، براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حُسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه اینکه کاملاً با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛ مثلاً، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى ندارد.[7] مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلاً، کسى که به دیگرى سلام میکند، وقتى سلام او ارزش اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.[8]
4. گفتنی است؛ در این میان، بحث درباره جایگاه عقل در کشف ارزشهای اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینهای فرقهساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزشهای اخلاقی دفاع کردهاند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانستهاند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادلهای اقامه کردهاند.[9]
[1]. لغتنامه دهخدا، واژه «ارزش».
[2]. جمعى از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص 55، قم، نشر معارف.
[3]. معلمی، فلسفه اخلاق، ص 22، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1384ش.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 23؛ نیز ر. ک: بختیار نصر آبادی، حسن علی، بیات، مریم، شیوه های تثبیت ارزش های اخلاقی در قرآن، مجله اخلاق، سال دوم، زمستان 1391، شماره 8، ص 39 – 66.
[6]. ر. ک: نویسنده: مصباح، مجتبی، نقش نیت در ارزش اخلاقی، مجله اخلاق وحیانی، سال اول، زمستان 1391، شماره 2، ص 81 – 104.
[7]. مگر در موارد نادرى که براى تأدیب باشد.
[8]. غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، ص 123- 124، قم، نشر پیک جلال، چاپ دوم، 1379ش.
[9]. ر. ک: شریفی، احمدحسین، نقش عقل در کشف ارزشهای اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی، مجله معرفت اخلاقی، سال سوم، تابستان 1391، شماره 11، ص 5 – 14.