نام و تعداد فرزندان امام هادی(ع) در منابع تاریخی و روایی با اختلاف ذکر شده است. در بسیاری از منابع به یکی از فرزندان ایشان به نام «حسین» اشاره شده، اما به تفصیل به زندگانی او پرداخته نشده است؛ به همین دلیل اطلاع چندانی از بازماندگان وی در دسترس نیست، و منابع متقدم او را صاحب نسل و فرزند ندانستند. اما برخی از منابع متأخر برای وی فرزندانی ذکر کردهاند. وفات و محل دفن او نیز مورد اختلاف است. برخی وفات و محل دفن او را سامراء و در بارگاه امامین عسکریین(ع) اعلام میکنند. بقعهای نیز در شهر همدان به نام شاهزاده حسین بن علی النقی وجود دارد که به احتمال زیاد، مزار فرد دیگری با این نام است.
مهاجرت علویان و سادات به مناطق شرقی جهان اسلام که به دلایل مختلف صورت گرفت، از جمله عوامل گسترش تشیع در بسیاری از مناطق از جمله ایران گردید. در میان این مهاجران، امامزادگان، عالمان بزرگ و مجاهدانى سترگ و زاهد بودهاند که رسالت تبلیغ دین و آموزش حقایق مکتب را به دوش کشیدند. برخی از آنان به دست عاملان حکومت وقت به شهادت رسیدند، و برخی دیگر برای در امان ماندن از تعرض حکومتهای جائر زندگانى مخفیانه و مظلومانهای را سپرى کردند، تا اینکه مرگ آنان را دربر گرفت و در همان مکانها دفن شدند. با درگذشت هریک از این امامزادگان در مناطق مختلف، شیعیان آن سامان جهت پاسداشت مقام آنان بناهایی را بر آرامگاه آنان برپا مینمودند که در طول زمان، محل رفت و شد علاقهمندان آنان و به عنوان مکانی مقدس و زیارتگاه تلقی گردید. با این وجود در میان آنان با مواردی نیز مواجه میشویم که پیرامون سلسله نسبشان اختلاف نظر وجود دارد. از جمله این امامزادگان «حسین بن علی النقی» است که بقعهای در همدان به او منسوب است.
شخصیتشناسی حسین بن علی النقی
منابع مختلف اعم از انساب، تراجم، تاریخ، کتب روایی و... که به زندگانی امام هادی(ع) پرداختهاند، تعداد فرزندان و گاه نام آنان را به اختلاف نقل نمودهاند. اغلب این منابع تعداد فرزندان ذکور حضرتشان را چهار نفر گزارش نموده که عبارتاند از: امام حسن عسکری، حسین، محمد و جعفر.[1]
برخی بدون ذکر نامی از حسین تنها دو فرزند یعنی امام حسن عسکری(ع) و جعفر برای امام هادی(ع) برشمردهاند.[2]
برخی از منابع نیز سه فرزند ذکور را با اختلافاتی در نام برای ایشان نوشتهاند. طبری از امام حسن عسکری، حسین و جعفر نام برده است.[3] این در حالی است که ابن ابی الثلج و ابن صوفی نسابه امام حسن عسکری، جعفر و محمد را در شمار فرزندان ذکور امام هادی ذکر کرده و نامی از حسین به میان نیاوردهاند.[4]
برخی از منابع نسبشناس فرزندان ذکور امام هادی را به پنج، شش و حتی ده تن نیز رساندهاند که در میان آنان حسین نیز دیده میشود.[5] در این منابع نام و تعداد دختران نیز اختلاف دیده میشود. برخی تنها یک دختر با اختلاف نام علیه، عالیه یا عائشه[6] و برخی دو دختر به نامهای عائشه و دلاله ذکر کردهاند.[7] و برخی دیگر دختران ایشان را عائشة، فاطمة، و بریهة گفتهاند.[8]
به هر حال، بررسی منابع مختلف، اطلاع چندانی در خصوص زندگی «حسین بن علی النقی» به دست نمیدهد. با این وجود از تعدادی از نوشتههای متأخر چنین به دست میآید که ایشان از شخصیت والایی برخوردار بود. ادب شایسته، اخلاق متین و گستردگى معارفش او را از دیگران متمایز میساخت. وی در دینداری، ولایتمداری و پایبندی به امامت برادرشان بر دیگران سبقت داشت. حسین بن علی النقی پیوندى گسستناپذیر با برادرش امام حسن عسکرى(ع) داشت تا آنجا که این دو را به دو جدّشان سروران جوانان بهشت امام حسن و امام حسین(ع) تشبیه کرده و آنها را «سبطین» مینامیدند و این نامگذارى شیوع فراوانى یافته بود.[9]
فرزندان حسین بن علی النقی
در اغلب منابعی که به حسین بن علی النقی پرداختهاند، از اعقاب او سخنی به میان نیامده است. برخی از نسبشناسان؛ مانند ابن طقطقی و بیهقی تصریح دارند که نسلی از ایشان به جای نمانده است. بیهقی در لباب الانساب، ایشان را در ضمن فهرستی از علویان قرار داد که نسلی از آنان برجای نمانده است.[10]
فخر رازی نیز معتقد است که تنها دو فرزند امام هادی(ع) صاحب فرزند و نسل بودند و این امر را مورد اتفاق دانسته است.[11]
با این وجود، در کتابهای متأخر ادعا شده است که حسین بن علی النقی صاحب چندین فرزند بود. از آن جمله بحر الانساب که برای ایشان ده فرزند به نامهای جعفر، محمد، زین العابدین، داود، غیب الله، رحمة الله، لطف الله، عنایت الله، هدایت الله، و نعمت الله برشمرده است. در این گزارش اشاره شده است که برخی از آنان از بغداد به لار شیراز و برخی دیگر از سامراء به سوی کرمان مهاجرت نمودند و همهی آنها در آن سامان به شهادت رسیدند. از میان آنان جعفر بن حسین بن علی النقی از لار شیراز به رستمدار هجرت نمود و در آنجا به شهادت رسید. طبق نوشته بحر الانساب بازماندگان جعفر بن حسین، جبرائیل، میکائیل، عزرائیل و اسرافیل بودند که از سامراء روی به ولایت روم نهادند و در آن سامان به شهادت رسیدند.[12]
نویسنده بحر الانساب در گزارش بالا منبع معتبری را مستند ذکر نکرده و نیز برخی نامهای یاد شده، نامهای رایجی در آن زمان نبودند.
یکی از منابع متأخر نیز بعد از اشاره به چهار فرزند امام هادی(ع)، فرزند دیگری برای ایشان به نام علی ذکر شده و تصریح گردیده است که وی فرزند و عقبی ندارد. این بدین معنا است که سایر فرزندان حضرت هادی از جمله حسین داری فرزند و نسل بودند.[13]
همانگونه که در ابتدا گفته شد، گزارشهای متأخر تنها زمانی میتوانند مورد تأیید قرار گیرند که مستند به منابع کهن شوند.
وفات و محل دفن
آنچه در مورد محل دفن حسین بن علی النقی مشهور است، وفات ایشان در سامراء و دفنشان در جوار بارگاه عسکریین(ع) است. بنابر نوشته محدث قمی برخی از سادات عظام و از جمله حسین بن علی النقی در کنار ضریح عسکریین مدفون هستند.[14]
با این وجود بقعهای در همدان وجود دارد که منتسب به ایشان است. این بقعه که مورد توجه عموم مردم است در نزدیکی میدان مرکزی همدان و ابتدای خیابان شهدا واقع شده است.
یکی از معاصران، مدعی است با توجه به شجرهنامه قدیمی مزار و اقوال معمّرین و نسبشناسان صاحبنظر و همچنین بر پایه مطالعات و بررسیهایی که خود او در این رابطه انجام داده، انتساب این مزار به حسین بن علی النقی فرزند بلاواسطه امام دهم(ع) قطعی است. او در توجیه گزارش محدث قمی، احتمال وجود دو فرزند برای امام هادی(ع) را مطرح کرده است.[15]
اما در طرف مقابل، برخی این انتساب را صحیح ندانسته و معتقدند تشابه در نام و لقب، موجب اشتباه صاحب قبر با فرزند امام هادی(ع) گردیده است. این مزار متعلق به شریف نقی ابو عبدالله حسین ثانی فرزند ابوالحسن علی بن الحسین معروف به اخو مسمعی نخستین رئیس همدان است. لقب شریف نقی را به جهت احترام و تکریم برای او نوشتهاند، مانند شریف رضی که دالّ بر بزرگی در حسب و نسب علوی است.[16]
گفتنی است؛ در هیچیک از منابعی که از وی نام بردهاند، گزارشی از هجرت ایشان از سامراء به بلاد دیگر دیده نمیشود، جز اینکه برخی نوشتههای متأخر چنانکه گذشت تنها به هجرت فرزندان ایشان پرداختهاند[17] و تنها مهاجرت خود ایشان را میتوان هجرتشان به همراه پدر از مدینه به سامراء دانست که در دوران طفولیت ایشان و در سن دو سالگی اتفاق افتاد.[18]
[1]. ابن شهر آشوب، محمد بن على، المناقب، ج 4، ص 402، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 2، ص 127، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ اول، 1376ش؛ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 312، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ کاشى، حسن، تاریخ محمدى، ص 145، قم، کتابخانه تخصصى تاریخ اسلام و ایران، چاپ اول، 1377ش.
[2]. ابن جزى، محمد بن محمد، الأنوار فی نسب آل النبی المختار، تحقیق، رجایی، مهدی، ص، 91، قم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، چاپ اول، 1388ش.
[3]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 412، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق
[4]. ابن ابى الثلج بغدادى، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة(ع)، ص 111، قم، آل البیت(ع)، چاپ اول، 1410ق؛ ابن صوفى نسابه، المجدی، ص 325، قم، مکتبة آیة الله المرعشى النجفى، چاپ دوم، 1422ق
[5]. فخر رازى، الشجرة المبارکة، ص 92، قم، مکتبة آیة الله المرعشى النجفى، چاپ دوم، 1419ق؛ ابن طقطقى، محمد بن على، الأصیلی فی أنساب الطالبین، محقق، رجایى، مهدى، ص 158، قم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، چاپ اول، 1418ق؛ شیرازی، محمد، بحر الانساب، ص 157- 160، (نسخه خطی)، کتاب خانه مجلس شورای اسلامی، 1332ق.
[6]. المناقب، ج 4، ص 402؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 2، ص 127؛ خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر، ج 2، ص 98، تهران، خیام، چاپ چهارم، 1380ش.
[7]. دلائل الإمامة، ص 412،
[8]. الشجرة المبارکة، ص 92.
[9]. قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، ج 3، ص1890، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1379ش؛ قرشی، باقر شریف، زندگانى امام حسن عسکرى(ع)، ترجمه، اسلامی، سید حسن، ص 25، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، 1375ش.
[10]. بیهقی، على بن زید، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، محقق، رجایی، مهدی، ج 2، ص 441، قم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، چاپ دوم، 1428ق؛ الأصیلی فی أنساب الطالبین، ص 158.
[11]. الشجرة المبارکة، ص 92.
[12]. بحر الانساب، ص 157- 160؛ محلاتى، ذبیح الله، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج 1، ص 312، قم، المکتبه الحیدریه، چاپ اول، 1384ش.
[13]. رضوى اردکانى، ابوفاضل، تاریخ قم، ص 203، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1375ش.
[14]. منتهى الآمال، ج 3، ص1891؛ مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج 1، ص 312؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 50، ص 231، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. عندلیبزاده، محمد حسین، پژوهشی در باره امامزادگان همدان، ص 15-17، قم، آزادگرافیک، 1379ش.
[16]. اذکایی، پرویز، فرمانروایان گمنام، ص 174، تهران، موقوفات افشار، 1367ش؛ همو، همدان نامه، ص 275، همدان، نشر مادستان، 1380ش.
[17]. بحر الانساب، ص 157- 160؛ مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ج 1، ص 312.
[18]. یوسفى غروى، محمد هادى، موسوعة التاریخ الإسلامی، ج 8، ص 343، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، 1417ق.