معنای تمثل فرشته در قالب انسان این است که فرشته به چشم انسان به صورت شخصی ظاهر شود؛ یعنى آدمی فرشته در قالب انسان را به صورت فلان شخص تصور می کند، نه این که واقعا فرشته به آن صورت در آمده و چیز دیگرى شده باشد، پس تمثل ملک به صورت بشر، ظهور او براى بیننده به صورت بشر است، نه این که ملک بشر شود و ذات او دگرگون شود؛ زیرا اگر این گونه باشد معنایش این است که فرشته، تبدیل و تغییر ذات داشته باشد، نه این که به صورت چیزى دیگر ظاهر شود و تمثل یابد. بنابراین، فرشته ای که به صورت انسان ظاهر می شود حقیقت او همان فرشته است و فرشته مانند انسان شهوت ندارد و مثل انسان غذا نمی خورد.
قبل از توضیح اصل مطلب لازم است معنای دو واژه بیان شود:
یک. کلمه «ملائکة» {فرشتگان} جمع ملک - به فتح لام- است، که موجوداتى هستند مخلوق خدا، و واسطههایى بین او و بین عالم مشهود هستند.[1]
دو. «تمثل» از ماده «مثل» اشتقاق یافته و «ممثل» به چیزى مىگویند که به صورت دیگرى نمایان گردد.[2]
حقیقت فرشته ها در آموزه های دینی ما این گونه بیان شده است:
در قرآن کریم، مطالب زیادی از فرشته ها و عملکرد آنها وجود دارد، ولی سخن صریحی درباره ماهیت و چیستی فرشتگان نیامده است،
در کتاب بحار از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: خداى عز و جل ملائکه را از نور آفریده است.
و به نقل از تفسیر قمى، امام صادق (ع) فرمود: "ملائکه آب و طعام نمىخورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زندهاند، و براى خداى عز و جل فرشتگانى است که تا روز قیامت یکسره در رکوعاند، و براى او فرشتگانى دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجدهاند".
امام ابوجعفر (ع) فرموده: "خداى عز و جل اسرافیل و جبرئیل و میکائیل را از یک تسبیح آفرید، و برایشان گوش و چشم و تیزى عقل و سرعت فهم قرار داد".[3]
در مورد ماهیت و حقیقت فرشته ها نظریات متفاوتی مطرح شده است:
1. برخی می گویند: فرشته مکان دارد و جسمى است لطیف چون هوا و به شکل های مختلف ظاهر می شود و در آسمان ها است.
2. طوائفى از بتپرست ها می گفتند: فرشتهها همان ستارگان خوشبختی و نحس هستند که به نظر آنها زندهاند و ناطق، و ستارگان خوشبختی فرشتههاى رحمت هستند و ستارگان نحس فرشتههاى عذاب.
3- نظر فلاسفه این است که: فرشته جوهری است که مکان ندارد و در ماهیت با انسان فرق دارد، و از انسان نیرومندتر و داناتر است.[4]
در روایات، کلمه تمثل بسیار به چشم مىخورد، ولى در قرآن کریم جز در داستان مریم، در سوره دیگری نیامده است.[5] و آیات بعدى که در آن جبرئیل خود را براى مریم معرفى مىکند بهترین شاهد است بر اینکه وى در همان حال هم که به صورت بشر مجسم شده بود باز فرشته بود، نه اینکه بشر شده باشد، بلکه فرشتهاى بود به صورت بشر، و مریم او را به صورت بشر دید.
بنا بر این، معناى تمثل جبرئیل براى مریم به صورت بشر، این است که در حاسه و ادراک مریم به آن صورت محسوس شد، نه اینکه واقعا هم به آن صورت در آمده باشد، بلکه در خارج از ادراک وى صورتى غیر صورت بشر داشت.
و این معنایى که براى تمثل بیان شده با همان معناى لغوى کلمه منطبق مىشود، چون وقتى مىگوئیم: «تمثل شىء لشىء فى صورة کذا » معنایش این است که چیزى براى چیز دیگرى به صورت فلان در آمد، یعنى انسان، فرشته را به صورت فلان چیز تصور کرد، نه اینکه واقعا هم به آن صورت در آمده باشد، پس تمثل ملک به صورت بشر، ظهور او براى بیننده به صورت بشر است.[6]
چند اشکال بر این گفتار وارد کردند که ما به عنوان نمونه به یک مورد آن همراه با جواب آن اشاره می کنیم:
اشکال این است که جبرئیل به طورى که از اخبار بر مىآید شخصى عظیم الجثه است، و چنین شخصى اگر بخواهد به اندازه یک انسان معمولى کوچک شود یا باید ما زاد از آن مقدارش ریخته شود در این صورت دیگر جبرئیلى باقى نمىماند، و اگر آن مقدار زائد ساقط نشود، و در عین حال کوچک گردد، تداخل لازم مىآید، که یکى از محالات است.
جواب دادهاند به اینکه اگر قائل باشیم که جبرئیل جسم است، چه مانعى دارد که بگوئیم دو قسم اجزاء دارد، یکى اجزاى اصلى است که همان مقدارى است که انسانها دارند، و یکى اجزاء زیادى، و هر وقت بخواهد مىتواند با اجزاى اصلیش به صورت بشرى در آید، و اگر قائل باشیم که اصلا جسم نیست، بلکه از روحانیات است، چه مانعى دارد که گاهى به طورى که در روایات آمده به جثهاى عظیم مجسم شود، و گاهى به کالبدى کوچک.
ولی خواننده عزیز بر ناتمامى این جواب واقف است، چون شق اول آن مبنى بر این است که تمثل عبارت باشد از یک دگرگونى واقعى، یعنى شخص متمثل، ذات و حقیقت اولش باطل شود و به ذات دیگرى مبدل گردد، و حال آنکه قبلا روشن شد که معناى تمثل این نیست، بلکه حفظ ذات و حقیقت، و ظهورش بر خلاف آن است.
آیه هم با کمک سیاقى که دارد ظاهر در این است که جبرئیل با تمثلش از حقیقت فرشتگى بیرون نیامد و بشر نشد، بلکه در ادراک مریم به صورت بشر ظاهر گردید، نه فى نفسه و در خارج، هم چنان که نظیرش در نزول ملائکه کرام بر ابراهیم و بشارت دادن وى به ولادت اسحاق، و نیز نزولشان بر لوط (ع) و ظهورشان به صورت بشر، و نیز ظهور ابلیس در جنگ بدر به صورت سراقة بن مالک، با آنکه سراقه آن روز در مکه بود.[7]
نظیر این تمثل در روایات بسیار زیاد است، مانند ابلیس که در داستان «دار الندوة»، که مشرکین براى کشتن رسول خدا (ص) مشورت مىکردند به صورت پیر مردى سالخورده پیدا و متمثل شد و پیشنهاد جدید و تازهاى داد و همه پذیرفتند، و نیز مانند تمثلش در روز عقبه به صورت منبه بن حجاج، و تمثلش براى یحیى (ع) به صورتى عجیب و غریب، و نیز مانند تمثل دنیا براى امیر المؤمنین (ع) به صورت زنى زیبا و جوان، و تمثل مال و اولاد و عمل آدمى در هنگام مرگ، و تمثل اعمال آدمى در قبر و در روز قیامت، و از همین قبیل است تمثلهایى که در خواب دیده مىشود، مانند تمثل دشمن به صورت سگ و یا مار و عقرب، و تمثل همسر به صورت کفش، و تمثل ترقى و علو مقام به صورت اسب، و تمثل افتخار به صورت تاج، و امثال اینگونه تمثلات.[8]
با توضیحات ارائه شده روشن شد که حقیقت فرشته از آنچه که هست خارج نمی شود و به صورت انسان تبدیل نمی شود، بلکه فقط تمثلی صورت می گیرد، بنابراین فرشته ای که به صورت انسان ظاهر می شود مانند انسان شهوت ندارد و مثل انسان غذا نمی خورد بلکه مانند همه فرشتگان دیگر احکام خاص خودش را دارد و آن غیر از خواص انسان مجسم است.
و اما مطلب دیگری که لازم است بیان شود این است که شاید ریشه این پرسش از افکار نادرست و داستان های خرافی و دروغ پردازی هایی یهود نشأت گرفته باشد، چرا که در داستان هاروت و ماروت که قرآن آنرا نقل می کند،[9] جای پای یهود و شیطنت های ایشان مشاهده می شود که در پیرامون این نقل قرآنی قصه هاو دروغ هایی مبنی بر شهوت رانی و ارتکاب معصیت توسط این دو فرشته را ساختند و در بین مردم رواج دادند و برخی نیز این دروغ ها را در کتاب های خود نقل کردند برای دریافت توضیحات بیشتر لازم است به کتاب های تفسیر شیعی مراجعه شود.[10]
[1] . نمایه شماره 1853 (سایت: 1922) سایت.
[2] . راغب، مفردات،ج1،ص758.
[3] . نمایه شماره 1853 (سایت: 1922) سایت.
[4] . کمره ای، محمد باقر،ترجمه کتاب السماء والعالم بحارالانوار،ج3، ص173، ناشر اسلامیه، چاپ اول، تهران، 1351ش.
[5] . مریم،17؛ فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا.
[6] . علامه طباطبایی، محمد حسین، ترجمه موسوی، ج14،ص47ـ48.
[7] . علامه طباطبایی، محمد حسین، ترجمه موسوی، ج14،ص49. برای دریافت توضیح مطلب در مورد ظهور ابلیس به صورت سراقةبن مالک به تفسیر المیزان ذیل آیه 48 سوره انفال و همچنین برای دریافت توضیحات بیشتری در مورد تمثل یافتن فرشتگان به صورت انسان به همین تفسیر ذیل آیه 17 سوره مریم مراجعه شود.
[8] . علامه طباطبایی، محمد حسین، ترجمه موسوی، ج14،ص49.
[9] . بقره،102.
[10] . تفسیر المیزان در مورد این بحث ذیل آیه 102 سوره بقره مطالب خوبی را ارائه کرده است.