اصل دلسوز بودن برای مردم، کاری پسندیده و مورد سفارش تعالیم دینی است. و پیشوایان دین هم چنین روحیهای داشتند:
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»؛[1] به یقین، پیامبری از جنس خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما او آزرده ساخته و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، بسیار مهربان و دلسوز است!
اما با این وجود، دلسوزی هم اندازهای دارد و نباید آنرا تا حدی گسترش داد که انسان از دیگر کارهای خود باز بماند و یا به سلامتی جسم و روح خود آسیب برساند.
در توصیف حالات پیامبر گرامی اسلام(ص) گزارش شده است که آن قدر غمخوار و دلسوز مردم بودند که از اصرار آنان بر باقیماندن در وادی گمراهیشان آنقدر غمگین و آزردهدل میشدند که سلامتیشان به خطر میافتاد:
«لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُواْ مُؤْمِنِین»؛[2] نزدیک است که برای ایمان نیاوردن مردم، به جهت غم و اندوه خود را هلاک کنی.
اما خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُون»؛[3] از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینهات از توطئه آنان تنگ نشود.
و به عبارتی: کمی هم به فکر خود باش!
این توصیه خداوند به پیامبر(ص) را افراد باایمان نیز باید در زندگی خود به کار گیرند.
بنابر این، انسان باید همواره با احساساتی لطیف، دلسوز دیگران باشد، اما اگر مشاهده میکند که به تدریج دارای روحیهای شده که ناراحتی و اندوه او به صورت غیر ارادی به درازا کشیده و ادامه زندگی سالم را برای او دشوار میکند، باید تلاش کند تا بیش از اندازه در معرض حوادث اندوهبار قرار نگرفته و در صورت تداوم افراطی حزن و اندوه با استفاده از ارتباط با خدا و نیز بهرهبرداری مشروع از مواهب دنیوی روحیه خود را تغییر داده و به زندگی عادی برگردد.
[1] توبه، 128.
[2]. شعراء، 3.
[3]. نمل، 70.