بر اساس تعالیم و آموزههای دینی، ایمان تنها زمانی ارزشمند است که همراه باتقوا و عمل صالح باشد ، و فرد بیتقوا در واقع مؤمن واقعی نیست.[1] با این مقدمه به بیان آیه اشاره شده در پرسش میپردازیم:
«زُینَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ ...»؛[2] زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است؛ از اینرو افراد باایمان را مسخره میکنند، در حالیکه پرهیزکاران در قیامت بالاتر از آنان هستند.
همانگونه که مشاهده شد خداوند در این آیه ابتدا میفرماید: «وَ یسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا » کفار، مؤمنان را مسخره میکنند، اما در ادامهی آیه به متّقین اشاره میکند و میفرماید: «وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ». در مورد علت عدول از «الَّذِینَ آمَنُوا» به «الَّذِینَ اتَّقَوْا» در این آیه، اقوالی وجود دارد:
- آیه اشاره به آن دارد که ایمان بدون عملی که انسان را به درجه تقوا نرساند، فایدهای ندارد و او را به رضوان خدا نمیرساند؛[3] و لذا این آیه، مؤمنان را برای رسیدن به مقام متّقین تشویق میکند.[4] به عبارت دیگر، کافران هر فردی که ادعای ایمان میکند(چه ایمانش واقعی باشد و چه منافقانه) را مورد تمسخر قرار میدادند، اما این تنها مؤمنان باتقوا هستند که در روز قیامت بالاتر از کفار قرار میگیرند، وگرنه مدعیان منافق ایمان – حتی اگر مورد تمسخر کافران نیز قرار گرفته باشند - در درجه پایینتر از کافران و در پایینترین مرتبه جهنم هستند. «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ».[5]
- ممکن است «الَّذِینَ اتَّقَوْا» عطف بر «الَّذِینَ آمَنُوا» باشد و آیه «فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ» حال از «الَّذِینَ آمَنُوا» باشد؛ به این معنا که کافران هم مؤمنان و هم پرهیزگاران را مورد تمسخر قرار میدهند و اگر در دنیا گاهی مؤمنان و متّقین زیر حکم منافقان باشند، در آخرت، هم از حیث حکم و هم از حیث منزلت و شرافت، مؤمنان و پرهیزکاران بر کافران برتری دارند.[6]
بنابر این تفسیر، عدولی در این آیه وجود ندارد.
- برای فصاحت بیشتر و جلوگیری از تکرار کلمهی ایمان، از کلمهی تقوا (که به نوعی مترادف با آن است) استفاده شده است.[7]
[1]. «جایگاه پرهیزکاران در قیامت»، 85318؛ «پذیرفتن اعمال پرهیزکاران»، 60706؛ «مورد تمسخر واقع شدن کفار توسط مؤمنان در قیامت»، 111026.
[2]. بقره، 212.
[3]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 6، ص 369، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ خطیب، عبدالکریم، التفسیر القرآنی للقرآن، ج 1، ص 234، بیجا، بینا، بیتا.
[4]. اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق، محمد جمیل، صدقی، ج 2، ص 355، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
[5]. نساء، 145.
[6]. گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج 1، ص 191، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1408ق.
[7]. البحر المحیط فی التفسیر، ج 2، ص 355.