کد سایت
fa67632
کد بایگانی
82904
نمایه
منظور از نزول آهن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,نشانه های خدا
برچسب
آسمان|نزول|آهن|حدید|تفسیر آیه 25 حدید
خلاصه پرسش
آیا آهن، فلزی است که از آسمان نازل شده و بیان این موضوع از موارد اعجاز قرآن است؟!
پرسش
با سلام؛ چرا مسلمانان از آیه 25 سوره الحدید به معجزه یاد میکنند، در حالیکه مصریان و یونان باستان آهن را فلز آسمانی میدانست و از اینکه شهاب سنگها، آهن حمل میکنند اطلاع داشتند؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال پیامبران خود را با حجتها و معجزات بسیارى براى هدایت بشر فرستاد؛ با آنها کتاب آسمانى بود که از طریق وحى بر آنها فرود آمده و مردم را به سوى حق و حقیقت دعوت مینمودند؛ میزانى به همراه داشتند تا در معاملات و تعاملات به حقوق یکدیگر تجاوز ننمایند، و روى میزان عدل و مساوات عمل نمایند. علاوه بر اینها آهن را در اختیار آنان قرار داد تا هم ابزار دفاعی آنان باشد و هم منفعتهای فراوانی را با استفاده از آن به دست آورند:
قرآن کریم در این ارتباط میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس»[1] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند. و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.
این آیه هدف خداوند از فرستادن پیامبران، و نازل کردن کتاب و میزان را همراه ایشان بیان کرده، و مىفرماید: غرض از فرستادن پیامبران همراه با کتاب، این بود که آنان مردم را به سوی عدالت سوق دهند: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». تا مردم در اجتماعی عادل زندگى کنند، و آهن را نازل کرد تا بندگان خود را در دفاع از اجتماع صالح خود و گسترش کلمه حق در زمین بیازماید. علاوه بر این آهن منافع دیگرى دارد که مردم از آن بهرهمند میشوند.
آنچه در این آیه مورد پرسش است، این است که منظور از انزال آهن چیست؟ آیا خداوند آنرا از آسمان نازل کرد، یا معنای دیگری در آن نهفته است؟!
مفسران در این زمینه احتمالاتی را مطرح کردهاند. برخی گفتهاند؛ نزول در آیه به معناى خلقت است. در حدیثى از امام على(ع) در تفسیر این جمله آمده است: «انزاله ذلک خلقه ایاه»؛ منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است.[2] لازمه نزول، خلقت است، و این تفسیر ملازم شیء است؛ زیرا هر مخلوقی به اعتبار اینکه در لوح محفوظ ثبت است، وقتی بخواهد ایجاد شود، به اعتبار لوح محفوظ تعبیر به نزول پیدا میکند.[3] بعضی میگویند؛ نزول در اینجا به معناى فرستادن از مکان بالا نیست، بلکه در اینگونه موارد به معناى «نزول مقامى» و نعمتى است که از مقام برتر به مقام پایینتر داده شود.[4] بعضی هم میگویند؛ انزال آهن نظیر تعبیر انزال چارپایان است: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ»؛[5] و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
اگر از خلقت چارپایان در زمین، تعبیر کرده که ما آنها را نازل کردیم، با اینکه آن حیوانات از آسمان نازل نشدهاند، به این اعتبار است که خداى تعالى ظهور موجودات در زمین را بعد از آنکه نبودند، انزال آن خوانده؛ به دلیل آنکه در آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»،[6] به طور کلى موجودات را نازل شده، و اندازهگیرى شده از خزینههایى میداند که از هر چیز بیاندازهاش در آنجا است.[7]، [8]
البته، برخی از رسول خدا(ص) نقل میکنند که آنحضرت فرمود: «چهار برکت از آسمان به زمین فرود آمده، آهن، آب، آتش و نمک».[9]
قرآن کریم در ادامه آیه میفرماید؛ در آهن بأس شدید است: «فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس».
کلمه «بأس» به معناى تأثیر و قدرت شدید است، اما غالباً در شدت در دفاع و جنگ استعمال میشود، و بدین جهت فرمود در آهن بأسى شدید است که به طور مدام جنگها و دفاعها نیاز به آهن داشت؛ چون اقسام سلاحها از آهن بود، و بشر از دیر باز به این فلز دست یافته، و متوجه منافعش شده، و آنرا استخراج کرده است. اما منافع دیگرى که این فلز براى مردم دارد نیاز به بیان ندارد؛ زیرا میبینیم که آهن در تمامى شعب زندگى و صنایع مربوط به آنها دخالت دارد.[10]
برخی معتقدند این نوع مثالها با توجه به زمان و زندگی مردم آن روز بیان شده است. اگر در عصر ما بود به منافع امروزی آهن مثال میزد که در جوامع بشری مورد استفاده قرار میگیرد. [11]
بنابر این آیه در مقام بیان یکی از نعمتهای الهی است که در اختیار بشر قرار گرفته است، اما این یک استنباط شخصی است که انزال حدید در قرآن را به عنوان یک معجزه اعلام کنیم که مرادش آن باشد که آهن ابتدا در زمین نبوده و بعدها از آسمان نازل شده است و در همین راستا، نفی چنین استنباطی، ضرر به اعجاز این کتاب مقدس وارد نساخته و تردید در چنین استنباطی به عنوان یک گفتوگوی علمی نیز ایرادی نداشته و افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند باید با ارائه دلایل متقن به اثبات آن اقدام کنند.
قرآن کریم در این ارتباط میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس»[1] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند. و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.
این آیه هدف خداوند از فرستادن پیامبران، و نازل کردن کتاب و میزان را همراه ایشان بیان کرده، و مىفرماید: غرض از فرستادن پیامبران همراه با کتاب، این بود که آنان مردم را به سوی عدالت سوق دهند: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». تا مردم در اجتماعی عادل زندگى کنند، و آهن را نازل کرد تا بندگان خود را در دفاع از اجتماع صالح خود و گسترش کلمه حق در زمین بیازماید. علاوه بر این آهن منافع دیگرى دارد که مردم از آن بهرهمند میشوند.
آنچه در این آیه مورد پرسش است، این است که منظور از انزال آهن چیست؟ آیا خداوند آنرا از آسمان نازل کرد، یا معنای دیگری در آن نهفته است؟!
مفسران در این زمینه احتمالاتی را مطرح کردهاند. برخی گفتهاند؛ نزول در آیه به معناى خلقت است. در حدیثى از امام على(ع) در تفسیر این جمله آمده است: «انزاله ذلک خلقه ایاه»؛ منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است.[2] لازمه نزول، خلقت است، و این تفسیر ملازم شیء است؛ زیرا هر مخلوقی به اعتبار اینکه در لوح محفوظ ثبت است، وقتی بخواهد ایجاد شود، به اعتبار لوح محفوظ تعبیر به نزول پیدا میکند.[3] بعضی میگویند؛ نزول در اینجا به معناى فرستادن از مکان بالا نیست، بلکه در اینگونه موارد به معناى «نزول مقامى» و نعمتى است که از مقام برتر به مقام پایینتر داده شود.[4] بعضی هم میگویند؛ انزال آهن نظیر تعبیر انزال چارپایان است: «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ»؛[5] و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
اگر از خلقت چارپایان در زمین، تعبیر کرده که ما آنها را نازل کردیم، با اینکه آن حیوانات از آسمان نازل نشدهاند، به این اعتبار است که خداى تعالى ظهور موجودات در زمین را بعد از آنکه نبودند، انزال آن خوانده؛ به دلیل آنکه در آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»،[6] به طور کلى موجودات را نازل شده، و اندازهگیرى شده از خزینههایى میداند که از هر چیز بیاندازهاش در آنجا است.[7]، [8]
البته، برخی از رسول خدا(ص) نقل میکنند که آنحضرت فرمود: «چهار برکت از آسمان به زمین فرود آمده، آهن، آب، آتش و نمک».[9]
قرآن کریم در ادامه آیه میفرماید؛ در آهن بأس شدید است: «فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس».
کلمه «بأس» به معناى تأثیر و قدرت شدید است، اما غالباً در شدت در دفاع و جنگ استعمال میشود، و بدین جهت فرمود در آهن بأسى شدید است که به طور مدام جنگها و دفاعها نیاز به آهن داشت؛ چون اقسام سلاحها از آهن بود، و بشر از دیر باز به این فلز دست یافته، و متوجه منافعش شده، و آنرا استخراج کرده است. اما منافع دیگرى که این فلز براى مردم دارد نیاز به بیان ندارد؛ زیرا میبینیم که آهن در تمامى شعب زندگى و صنایع مربوط به آنها دخالت دارد.[10]
برخی معتقدند این نوع مثالها با توجه به زمان و زندگی مردم آن روز بیان شده است. اگر در عصر ما بود به منافع امروزی آهن مثال میزد که در جوامع بشری مورد استفاده قرار میگیرد. [11]
بنابر این آیه در مقام بیان یکی از نعمتهای الهی است که در اختیار بشر قرار گرفته است، اما این یک استنباط شخصی است که انزال حدید در قرآن را به عنوان یک معجزه اعلام کنیم که مرادش آن باشد که آهن ابتدا در زمین نبوده و بعدها از آسمان نازل شده است و در همین راستا، نفی چنین استنباطی، ضرر به اعجاز این کتاب مقدس وارد نساخته و تردید در چنین استنباطی به عنوان یک گفتوگوی علمی نیز ایرادی نداشته و افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند باید با ارائه دلایل متقن به اثبات آن اقدام کنند.
[1]. حدید، 25.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 250، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[3]. آلوسى، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، على، عبدالبارى عطیة ج 14، ص 188، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 381- 382، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. زمر، 6.
[6]. حجر، 21.
[7]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 172، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 363، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 17.
[11]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 256، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1424ق.