کد سایت
fa69625
کد بایگانی
85318
نمایه
جایگاه پرهیزکاران در قیامت
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,معاد و قیامت,بهشتیان
خلاصه پرسش
جایگاه صدقی که به پرهیزگاران وعده داده شده چیست؟
پرسش
معنای «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» چیست؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم در آخرین آیه سوره قمر، به مقام بلند پرهیزکاران در پیشگاه خدای متعال اشاره میکند و میفرماید: «فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»؛[1] آنها در جایگاه صدق و حق و راستى نزد خداوند مالک قادر قرار دارند.
کلمه «مقعد» به معناى مجلس است، و «ملیک» صیغه مبالغه از مُلک است، نه از ملِک که کسره مذکور را اشباع کرده باشند و از اشباع آن یایى پدید آمده باشد.[2] کلمه «مقتدر» به معناى قادرى عظیم القدرة است که همان خداى سبحان باشد.
در ارتباط با واژه صدق سه احتمال مطرح شده است:
1. منظور از کلمه «صدق» راستى عمل و ایمان متقین است. به عبارتى دیگر، راستگویى متقین در عمل و در ادعاى ایمان مراد است. بنابر این، اضافه شدن کلمه «مقعد» بر کلمه «صدق» از این جهت است که میان مجلس آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطهاى وجود دارد.
2. البته ممکن است، مراد از صدق این باشد که مقام متقین و هر چه در آن مقام دارند، صدقى است خالص و بدور از کذب؛ حضورى است غیر آمیخته با غیبت؛ قربى است که بُعدى با آن نیست؛ نعمتى است که نقمت با آن نیست؛ سرورى است که غمى با آن نبوده و بقایى است که فنایى در آن راه ندارد.
3. همچنین امکان دارد، منظور از صدق، صدق همین خبر باشد؛ زیرا آیه در مقام بشارت دادن و وعده مسرتآمیز به پرهیزکاران است؛ یعنی میفرماید: این وعدهها که دادیم، مجلسى است، صدق و تخلف ناپذیر.
بنابر این، در این آیه نوعى مقابله میان مشخصات عاقبت پرهیزکاران و مجرمان شده است؛ زیرا در آیات پیشین مجرمان را به عذاب آخرت و ضلالت دنیا تهدید میکرد، آنگاه چنین بیان نمود که: این عذاب یکى از مصادیق قدر است، و به همین جهت تخلف نمیپذیرد، و از سوى دیگر متقین را به ثواب و حضور نزد پروردگارشان - خداى ملیک مقتدر - وعده داد، و اینطور بیان کرد که: این وعده و این مجلس، مجلس صدقى است که دروغ در آن نیست.[3]
خلاصه اینکه خداوند در این آیه در توصیف جایگاه پرهیزکاران در آخرت دو ویژگى را بیان کرد که همه امتیازات در آن جمع است.
1. اینکه آنجا جایگاه صدق است و هیچگونه باطل و بیهودگى در آن راه ندارد؛ سراسر حق است و تمام وعدههاى خداوند در باره بهشت در آنجا عینیت پیدا میکند، و صدق آنها آشکار میشود.
2. در جوار و قرب خدا است، همان چیزى که از کلمه «عند» استفاده میشود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکى دارد. البته این قرب و معنوى است نه جسمانى.[4]
از این آیه استفاده میشود که تقوا انسان را به سوى درجات بهشت و نهرهاى علوم و معارف حقّه حقیقیه الهیّه، پس از آن به مقام صدیقین میرساند، و به مقامى که وحدت ذاتیه حق را مشاهده نماید.[5]
کلمه «مقعد» به معناى مجلس است، و «ملیک» صیغه مبالغه از مُلک است، نه از ملِک که کسره مذکور را اشباع کرده باشند و از اشباع آن یایى پدید آمده باشد.[2] کلمه «مقتدر» به معناى قادرى عظیم القدرة است که همان خداى سبحان باشد.
در ارتباط با واژه صدق سه احتمال مطرح شده است:
1. منظور از کلمه «صدق» راستى عمل و ایمان متقین است. به عبارتى دیگر، راستگویى متقین در عمل و در ادعاى ایمان مراد است. بنابر این، اضافه شدن کلمه «مقعد» بر کلمه «صدق» از این جهت است که میان مجلس آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطهاى وجود دارد.
2. البته ممکن است، مراد از صدق این باشد که مقام متقین و هر چه در آن مقام دارند، صدقى است خالص و بدور از کذب؛ حضورى است غیر آمیخته با غیبت؛ قربى است که بُعدى با آن نیست؛ نعمتى است که نقمت با آن نیست؛ سرورى است که غمى با آن نبوده و بقایى است که فنایى در آن راه ندارد.
3. همچنین امکان دارد، منظور از صدق، صدق همین خبر باشد؛ زیرا آیه در مقام بشارت دادن و وعده مسرتآمیز به پرهیزکاران است؛ یعنی میفرماید: این وعدهها که دادیم، مجلسى است، صدق و تخلف ناپذیر.
بنابر این، در این آیه نوعى مقابله میان مشخصات عاقبت پرهیزکاران و مجرمان شده است؛ زیرا در آیات پیشین مجرمان را به عذاب آخرت و ضلالت دنیا تهدید میکرد، آنگاه چنین بیان نمود که: این عذاب یکى از مصادیق قدر است، و به همین جهت تخلف نمیپذیرد، و از سوى دیگر متقین را به ثواب و حضور نزد پروردگارشان - خداى ملیک مقتدر - وعده داد، و اینطور بیان کرد که: این وعده و این مجلس، مجلس صدقى است که دروغ در آن نیست.[3]
خلاصه اینکه خداوند در این آیه در توصیف جایگاه پرهیزکاران در آخرت دو ویژگى را بیان کرد که همه امتیازات در آن جمع است.
1. اینکه آنجا جایگاه صدق است و هیچگونه باطل و بیهودگى در آن راه ندارد؛ سراسر حق است و تمام وعدههاى خداوند در باره بهشت در آنجا عینیت پیدا میکند، و صدق آنها آشکار میشود.
2. در جوار و قرب خدا است، همان چیزى که از کلمه «عند» استفاده میشود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکى دارد. البته این قرب و معنوى است نه جسمانى.[4]
از این آیه استفاده میشود که تقوا انسان را به سوى درجات بهشت و نهرهاى علوم و معارف حقّه حقیقیه الهیّه، پس از آن به مقام صدیقین میرساند، و به مقامى که وحدت ذاتیه حق را مشاهده نماید.[5]
[1]. قمر، 55.
[2]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، على عبدالبارى، ج 14، ص 95، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپپ اول، 1415ق.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 89، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 19، ص 146، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 81، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش.
[5]. ر. ک: امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 13، ص 450، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.