کد سایت
fa69945
کد بایگانی
85696
نمایه
فلسفه عبادت فرشتگان
خلاصه پرسش
انسانها برای رسیدن به کمال عبادت میکنند. دلیل عبادت فرشتگان چیست که مقامی ثابت و معلوم دارند؟!
پرسش
با سلام؛ فلسفه عبادت فرشتگان چیست؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم بارها به عبادت فرشتگان اشاره کرده و به عنوان نمونه در وصف آنها میفرماید: «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِه...»؛[1] و آنها که نزد اویند [فرشتگان] هیچگاه از عبادتش استکبار نمیورزند. و در نگاهی تکوینی و کلیتر، تمام موجودات عالم را در حال بندگی خدا اعلام میکند: «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْدا»؛[2] تمام ساکنان زمین و آسمان در حال بندگی و عبادت پروردگار رحمان میباشند.
با توجه به این آیات و در پاسخ به پرسش مطرح شده باید گفت؛ اولاً: اینگونه نیست که عبادت و تسبیح خدا فقط برای رسیدن به مقام قرب و بهشت و نجات از جهنم باشد؛ به دلیل آیاتی که میفرماید تمام موجودات نظام هستی خداوند را سجده میکنند و تسبیح او میگویند؛ مانند تمام موجودات آسمانی و زمینی. و روشن است که تمام موجودات تسبیح و سجودشان سرانجامش بهشت نیست؛ چرا که سجده و تسبیح آنها نه شبیه تسبیح انسانها است، و نه در مواردی از سر اختیار است.[3]
ثانیاً: سنت حاکم میان ارباب و برده در ملکهاى اعتبارى این است که برده هر قدر به درگاه مولایش مقربتر شود، مولایش از بسیارى تکالیف و وظایف او چشمپوشی کرده، و آنچه از سایر بردگان میخواهد از او نمیخواهد. و او از حساب و مؤاخذه بخشیده میشود، و این بدان جهت است که اساس اجتماع مدنى انسان بر تعاون و مبادله منافع، و رفع حوایج بر پا شده است؛ و چون احتیاج همیشه و براى همه است، و مولى از هر کس دیگرى به برده مقرب خود محتاجتر است. چنانکه یک پادشاه احتیاجش به مقربان دربار از هر کس دیگرى بیشتر است؛ لذا باید آنچه به برده مقرب خود میدهد، به قدر خدمتى باشد که بردهاش به او میکند؛ و به همین جهت میبینیم بسیارى از تکالیف و وظایف و رسومى که از سایر بردگان میخواهد از او بر میدارد، و این خود یک نحوه مبادله و معامله است، اما در خداى متعال اینگونه نیست؛ زیرا او خدا و مالک حقیقى بندگان، و بندگان ملک حقیقى او هستند؛ چون مالک آنها بینیاز مطلق از مملوک و مملوک او در حاجت مطلق به مالک است، و در این مسئله هیچ فرقى میان مقرب و غیر مقرب، دور و نزدیک، و عالى و دانى نیست، بلکه هر قدر بنده او تقرب بیشترى پیدا کند بیشتر به عظمت و کبریا، و عزت و جایگاه مولایش پى میبرد، و بیشتر در خود ذلت و مسکنت و حاجت احساس میکند، پس در نتیجه کارش به جایى میرسد که به غیر از عبودیت و خضوع، کار دیگرى نکند؛ لذا گویا اینکه فرمود: «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ ...»، اشاره به این است که ملک خداى تعالى بر خلاف ملکیت متداول در ظرف اجتماع انسانى است، پس نباید کسى انتظار داشته باشد که از انجام وظیفه مستثنا، و از حساب و جزا بخشیده شده است.[4]
ثالثاً: چون عالم فرشتگان، عالم عقل محض است و تمایلات و شهوات در آنان وجود ندارد، بدون مانع به عظمت و جبروت حق عارف گشته، در نتیجه به عبادت خداوند مشغول هستند؛ لذا عبادت فرشتگان ناشی از هویت آنان و برخاسته از مرتبه وجودی آنان است.
البته این مقام مختص فرشتگان نیست، بلکه اولیای الهی؛ مانند پیامبران(ع) بویژه پیامبران اولو العزم، خاصه پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) اینگونه هستند.[5]
با توجه به این آیات و در پاسخ به پرسش مطرح شده باید گفت؛ اولاً: اینگونه نیست که عبادت و تسبیح خدا فقط برای رسیدن به مقام قرب و بهشت و نجات از جهنم باشد؛ به دلیل آیاتی که میفرماید تمام موجودات نظام هستی خداوند را سجده میکنند و تسبیح او میگویند؛ مانند تمام موجودات آسمانی و زمینی. و روشن است که تمام موجودات تسبیح و سجودشان سرانجامش بهشت نیست؛ چرا که سجده و تسبیح آنها نه شبیه تسبیح انسانها است، و نه در مواردی از سر اختیار است.[3]
ثانیاً: سنت حاکم میان ارباب و برده در ملکهاى اعتبارى این است که برده هر قدر به درگاه مولایش مقربتر شود، مولایش از بسیارى تکالیف و وظایف او چشمپوشی کرده، و آنچه از سایر بردگان میخواهد از او نمیخواهد. و او از حساب و مؤاخذه بخشیده میشود، و این بدان جهت است که اساس اجتماع مدنى انسان بر تعاون و مبادله منافع، و رفع حوایج بر پا شده است؛ و چون احتیاج همیشه و براى همه است، و مولى از هر کس دیگرى به برده مقرب خود محتاجتر است. چنانکه یک پادشاه احتیاجش به مقربان دربار از هر کس دیگرى بیشتر است؛ لذا باید آنچه به برده مقرب خود میدهد، به قدر خدمتى باشد که بردهاش به او میکند؛ و به همین جهت میبینیم بسیارى از تکالیف و وظایف و رسومى که از سایر بردگان میخواهد از او بر میدارد، و این خود یک نحوه مبادله و معامله است، اما در خداى متعال اینگونه نیست؛ زیرا او خدا و مالک حقیقى بندگان، و بندگان ملک حقیقى او هستند؛ چون مالک آنها بینیاز مطلق از مملوک و مملوک او در حاجت مطلق به مالک است، و در این مسئله هیچ فرقى میان مقرب و غیر مقرب، دور و نزدیک، و عالى و دانى نیست، بلکه هر قدر بنده او تقرب بیشترى پیدا کند بیشتر به عظمت و کبریا، و عزت و جایگاه مولایش پى میبرد، و بیشتر در خود ذلت و مسکنت و حاجت احساس میکند، پس در نتیجه کارش به جایى میرسد که به غیر از عبودیت و خضوع، کار دیگرى نکند؛ لذا گویا اینکه فرمود: «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ ...»، اشاره به این است که ملک خداى تعالى بر خلاف ملکیت متداول در ظرف اجتماع انسانى است، پس نباید کسى انتظار داشته باشد که از انجام وظیفه مستثنا، و از حساب و جزا بخشیده شده است.[4]
ثالثاً: چون عالم فرشتگان، عالم عقل محض است و تمایلات و شهوات در آنان وجود ندارد، بدون مانع به عظمت و جبروت حق عارف گشته، در نتیجه به عبادت خداوند مشغول هستند؛ لذا عبادت فرشتگان ناشی از هویت آنان و برخاسته از مرتبه وجودی آنان است.
البته این مقام مختص فرشتگان نیست، بلکه اولیای الهی؛ مانند پیامبران(ع) بویژه پیامبران اولو العزم، خاصه پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) اینگونه هستند.[5]
[1]. انبیاء، 19.
[2]. مریم، 93.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 265، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 14، ص 372- 373، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[5]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 19، ص 256، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.