کد سایت
fa74824
کد بایگانی
91413
نمایه
امام معصوم(ع)؛ مصداق کامل «یهدی للتی هی اقوم»
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
برچسب
قرآن|امام|ائمه اطهار|هدایت|مذکر|مؤنث|پیشوا|آیه 9 اسراء
خلاصه پرسش
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم» آیا شیعه معتقد است که بر اساس این آیه، قرآن هدایتگر مردم به سوی امام است؟
پرسش
امام صادق(ع) در تفسیر آیه: «اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»، فرموده است: «یعنی به سوی امام هدایت میکند». این روایت، دلالت بر این دارد که منظور از «یهدی للتی هی اقوم» هدایت به سوی امام(ع) است، در صورتی که «التی» مؤنّث است و امام «مذکّر»؛ با توجه به اینکه این روایت در کتاب شریف کافی که از بهترین کتب روایی شیعه است آمده، آیا این تفسیر میتواند صحیح باشد؟
پاسخ اجمالی
1. خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ»؛[1] «این قرآن، به راهى که استوارترین راهها است، هدایت میکند».
با توجه به آیات گذشته که در آن از ادیان قبل از اسلام و تخلّف پیروانشان از آموزههای الهی سخن به میان آمده، این آیه شریفه، قرآن را وسیلهای برای هدایت به سمت آئینی مستقیمتر و استوارتر معرفی میکند؛ چرا که همه ادیان الهی و کتابهای آنها در زمان خود، آئینی مستقیم و پا برجایی بودند، اما با ظهور اسلام، پابرجاترین و استوارترین آئینی که تمام خلایق با هر مذهب و دینی، به سوی آن هدایت میشوند، اسلام بوده و زبان گویای آن، قرآن میباشد. این بیان و مقایسه را میتوان از کلمه «اقوم» در آیه فهمید؛ «اقوم» از ماده «قیام» گرفته شده است، و قیام و ایستادن، بهترین حالتی است که انسان میتواند در آن وضعیت بر کار و فعالیتهای روزانه خود مسلط باشد. «قیام» در لغت به معنای صاف، مستقیم و پابرجا است[2] و وقتی به صیغه افعل تفضیل؛ یعنی «اقوم» به کار برده شود به معنای مستقیمتر و پابرجاتر میباشد. در نتیجه مفهوم کلی آیه چنین است؛ که تمام ادیان به راه راست هدایت میکنند، اما راهی که اسلام بدان رهنمون میشود، پابرجاترین راههاست.[3] در تفاسیر اهلسنت نیز «اقوم» به معنای استوارترین یا درستترین طریق معنا شده است.[4] همچنین به معنای ثابتترین، بادوامترین و استوارترین طرق؛ یعنی وحدانیت خدای متعال، شهادت به یگانگی خدا، ایمان به رسالت پیامبر و اطاعت از اوامر او، معنا کردهاند.[5]
به بیان دیگر؛ قرآن به سوی طریق و سنتی هدایت میکند که صراطى است حیاتبخش براى زندگى و روشن است که استواری آن نسبت به راههای دیگر، به جهت این است که راه تفکر در آن از هر راه تفکرى استوارتر است.[6]
2. بدون آنکه معنای ظاهری اشاره شده در بند قبلی را نفی کنیم، اما در روایتی به یک بطن از بطون آیه و به عبارتی یک مصداق از مصادیق آیه اشاره شده و درباره معنا و توضیح آن، چنین آمده است: «یَهْدِی إِلَى الْإِمَام».[7] یعنی قرآن انسانها را به سوی امام هدایت میکند. بنابر توضیحات پیشگفته؛ مقصود از حدیث این است که، هدایت به سوی ائمه معصومین(ع)، مصداق کامل آیه شریفه است؛ زیرا طریق و آئینی که قرآن معرفی میکند، بدون پیروی از امامان معصوم(ع) صورت نمیگیرد، و هدایت با پیروی از امام معصوم متلازم است.[8]
3. لفظ «امام» (پیشوا) که جمع آن «ائمه» است، در کتابهای لغوی بر مصادیق زیادی صدق میکند.[9] مراد از امام در این روایت هم مجموع امامان معصوم و یا «ائمه» هستند و نه تنها یک امام! که در این صورت، از لحاظ ادبی، ارجاع ضمیر مؤنث «هی»در آیه قرآن به «ائمه» ایرادی نخواهد داشت چون در ادبیات به این مطلب اشاره شده که میتوان ضمیر ارجاع شده به جمع مذکر را ضمیر مفرد مؤنث قرار داد.
با توجه به آیات گذشته که در آن از ادیان قبل از اسلام و تخلّف پیروانشان از آموزههای الهی سخن به میان آمده، این آیه شریفه، قرآن را وسیلهای برای هدایت به سمت آئینی مستقیمتر و استوارتر معرفی میکند؛ چرا که همه ادیان الهی و کتابهای آنها در زمان خود، آئینی مستقیم و پا برجایی بودند، اما با ظهور اسلام، پابرجاترین و استوارترین آئینی که تمام خلایق با هر مذهب و دینی، به سوی آن هدایت میشوند، اسلام بوده و زبان گویای آن، قرآن میباشد. این بیان و مقایسه را میتوان از کلمه «اقوم» در آیه فهمید؛ «اقوم» از ماده «قیام» گرفته شده است، و قیام و ایستادن، بهترین حالتی است که انسان میتواند در آن وضعیت بر کار و فعالیتهای روزانه خود مسلط باشد. «قیام» در لغت به معنای صاف، مستقیم و پابرجا است[2] و وقتی به صیغه افعل تفضیل؛ یعنی «اقوم» به کار برده شود به معنای مستقیمتر و پابرجاتر میباشد. در نتیجه مفهوم کلی آیه چنین است؛ که تمام ادیان به راه راست هدایت میکنند، اما راهی که اسلام بدان رهنمون میشود، پابرجاترین راههاست.[3] در تفاسیر اهلسنت نیز «اقوم» به معنای استوارترین یا درستترین طریق معنا شده است.[4] همچنین به معنای ثابتترین، بادوامترین و استوارترین طرق؛ یعنی وحدانیت خدای متعال، شهادت به یگانگی خدا، ایمان به رسالت پیامبر و اطاعت از اوامر او، معنا کردهاند.[5]
به بیان دیگر؛ قرآن به سوی طریق و سنتی هدایت میکند که صراطى است حیاتبخش براى زندگى و روشن است که استواری آن نسبت به راههای دیگر، به جهت این است که راه تفکر در آن از هر راه تفکرى استوارتر است.[6]
2. بدون آنکه معنای ظاهری اشاره شده در بند قبلی را نفی کنیم، اما در روایتی به یک بطن از بطون آیه و به عبارتی یک مصداق از مصادیق آیه اشاره شده و درباره معنا و توضیح آن، چنین آمده است: «یَهْدِی إِلَى الْإِمَام».[7] یعنی قرآن انسانها را به سوی امام هدایت میکند. بنابر توضیحات پیشگفته؛ مقصود از حدیث این است که، هدایت به سوی ائمه معصومین(ع)، مصداق کامل آیه شریفه است؛ زیرا طریق و آئینی که قرآن معرفی میکند، بدون پیروی از امامان معصوم(ع) صورت نمیگیرد، و هدایت با پیروی از امام معصوم متلازم است.[8]
3. لفظ «امام» (پیشوا) که جمع آن «ائمه» است، در کتابهای لغوی بر مصادیق زیادی صدق میکند.[9] مراد از امام در این روایت هم مجموع امامان معصوم و یا «ائمه» هستند و نه تنها یک امام! که در این صورت، از لحاظ ادبی، ارجاع ضمیر مؤنث «هی»در آیه قرآن به «ائمه» ایرادی نخواهد داشت چون در ادبیات به این مطلب اشاره شده که میتوان ضمیر ارجاع شده به جمع مذکر را ضمیر مفرد مؤنث قرار داد.
[1]. اسراء، 9.
[2]. ر. ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 690، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1412ق؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج 6، ص 590، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق.
.[3] ر.ک: طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 47، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
.[4] ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 6، ص 86، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
.[5]رشیدالدین میبدی، احمد بن ابیسعد، محقق، حکمت، علی اصغر، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 5، ص 520، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 1373ق.
[6] . ر. ک: طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر قرآن. ج 13، ص 47.
[7] . کلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، ج 1، ص 216، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
[8] . ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 71.
[9] . ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 25، بیروت، دارالفکر، چاپ سوم، 1414ق؛ همچنین ر. ک: «معنای امامت و امام در قرآن، روایات و عرفان»، سؤال 22099؛ «فرق امام و خلیفه»، سؤال 502.